چشم انداز توسعه شهری کلانشهر تهران تا چه حد نمود واقع بینانه و مشروط آرمان های جامعه است؟
از اواخر دهه هفتاد که تهیه اسناد جدید توسعه شهری تهران آغاز شد، مجموعه ای از واژگان نوین به دامنه واژگان ادبیات و فرهنگ برنامه ریزی و مدیریت توسعه شهری کشور اضافه گردید که تا پیش از آن در اسناد هیچ یک از شهرهای کشور مطرح نشده بود. برای برخی از این واژگان، اگرچه امروز در برنامه های توسعه شهرها رواج یافته اند، هنوز هم جایگاه قانونی و رسمی وجود ندارد. سند چشم انداز یکی از این واژه هاست که با الحاق به ادبیات موجود، به واسطه بار معنایی مترتب بر آن، بهره برداری از پتانسیلهای بالقوه و فرصت های موجود در شهر را مطرح، برنامه محور و فرایندمدار می سازد.
لیکن سند چشم انداز در برنامه توسعه بسیاری از کلانشهرهای کشور، علیرغم برخورداری از زمینه ها و استعدادهای متفاوت و متمایز، مشترک و بسیار مشابه است. جهانی شدن، قطب گردشگری، واجد هویت ایرانی اسلامی، سبز و …. کلیدواژه های مشترک در برنامه جامع توسعه شهری حداقل ۵ کلانشهر اول کشور هستند.
تدوین چشم انداز همانگونه که قلب فرایند برنامه ریزی راهبردی است، در صورتی که منطبق با واقعیت های زمینه نباشد، می تواند خود تبدیل به مانعی در برانگیختن توسعه دینامیکی شهر شود. در چنین شرایطی تبعاتی چون برداشت ذهنی منفی از شهر، عقب افتادگی، توسعه نیافتگی، جذابیت محدود سرمایه گذاری، مدیریت ضعیف، فقر، فساد، زیرساخت فنی و ارتباطی ناکافی، از دست دادن تمایز، و تجسم مبهم اجتناب ناپذیر خواهد بود.
در مورد چشم انداز تعابیر و برداشت ها متفاوت و گوناگون است. برخی جریانهای آرمانگرا چشم انداز را تا آینده ای دور، تا افقی که شرایط مطلوب و در عرصه های گوناگون حیات جامعه حاکم شده، تعمیم می دهند. هرچند که شرایط کنونی این افق را بسیار دور از دسترس و حتی آرمانی بنمایند.
برخی جریانات عمل گرا مفهوم چشم انداز را تا حد آینده نگری محدود برای بخش های اقتصادی و یا حتی یک زمینه از فعالیت های اقتصادی-اجتماعی تنزل داده و آن را کاملا وابسته و مرتبط با امکانات و واقعیات موجود تحلیل و تدوین می کنند.
چشم انداز تهران در سند طرح جامع ۸۶ با افق بیست سال، مبتنی بر رویکردهای آرمانگرایانه تدوین شده و تعاملات منتج به تدوین آن هم متقن و شفاف نیست. مطلوب آن است که چشم انداز توسعه شهری پایتخت، سندی باشد که نه تنها امید و آرزوهای نهفته، پر ابهام و واپس زده شده در مواجهه با واقعیات در شهروندان را بازخوانی کند، بلکه به آن سمت و سوی روشنفکرانه، وحدت بخش و سنجیده هم بدهد.
از آنجا که بسیاری از کارکردهای شهری از طریق تبلور کالبدی آنها درک می شوند، وجه کالبدی چشم انداز اهمیت دوچندان می یابد. در فرایندی مشارکتی تدوین می شود و باید نظرات اکثر صاحبان منافع مدیریت شهری، نخبگان و متخصصان، تشکل های شهروندی و مردمی، و تولیدکنندگان استاد توسعه در مقیاس های مختلف را منعکس نماید.
ارزیابی و بازنگری در سند توسعه شهری تهران، را می بایست از فرایند و محتوای چشم اندازسازی آن آغاز کرد. نقش متخصصان در ارزیابی چشم انداز محرز است. البته سیاستمداران، دیگر حرفه مندان، سرمایه گذاران، مدیران شهری و از همه مهمتر شهروندان میبایست در فرایندی تعاملی آن را ارزیابی کنند و نظر بدهند، تا بتوان سند چشم انداز را نمودی واقع بینانه و مشروط از آرمانهای اجتماع دانست.