مسئله مشهد، سیاست های دو قطبی زیارت و شهر
زائر و مجاور دو عنوانی است که با زندگی مردم در مشهد گره خورده است. مسافرانی که از سایر شهر ها جهت زیارت به حرم مطهر عزیمت می کنند، زائر خوانده می شوند و افرادی که در شهر مشهد و در محله های پیرامون حرم امام رضا (ع) ساکن هستند مجاور خطاب می شوند. باید پذیرفت که زائرین بخش عمده ای از اقتصاد اجتماعی شهر مشهد را تشکیل داده اند، پس پرداختن به نیاز ها و فضاهای مورد نیاز آنان همواره در برنامه مدیریت شهری در دستور کار واقع بوده است.
اما در برخی حوزه ها، اولویت گذاشتن برای امور حضور زائرین در شهر، تبعات مخربی را برای مجاورین در پی داشته است. سوال اصلی یادداشت پیش رو این است که این تقسیم بندی و اولویت گذاری چه اثرات و تبعاتی را در نظام برنامه ریزی شهری به خصوص در بافت پیرامون حرم ایجاد کرده است؟ سرمایه گذران در نهاد های دولتی و خصوصی با نگاه سوداگرانه چگونه از این تقسیم بندی در جهت منافع خود بهره برده اند؟
در برخی از مصاحبه های صورت گرفته با نهادهای مذهبی شهر، این نکته اشاره شده که در مشهد نباید از عنوان شهروند و گردشگر استفاده کرد چرا که این شهر متعلق به امام رضا (ع) است و باید ساکنین آن مجاور و مسافران زائر خطاب شوند.
باید بیان داشت: مهم ترین مسئله شهر مشهد، عناوینی نیست که به مردم حاضر در آن خطاب می شود، بلکه نحوه تصمیم گیری در برنامه ریزی شهری و جایگاه زائر و مجاور در این حوزه بندی است. اشکال این تقسیم بندی در جایی بروز پیدا می کند که برخی با سوء استفاده از این عناوین، تصمیم گیری ها و مداخلات شهری را به سمت و سوی منافع خود تغییر جهت می دهند.
در گذشته، فرآیند زیارت زائرین و سکونت مجاوین در پیرامون حرم مطهر رضوی به صورت یک رفتار همگن و به هم پیوسته بوده است. به شکلی که حداکثر تعامل میان مسافران و ساکنان شهر مشهد برقرار می شده است. جداسازی و حوزه بندی گروه مردم بر پایه زائر و مجاور در سال های اخیر، اثرات مخربی را در منظر پیرامون حرم به وجود آورده است.
یکی از سیاست گذاری های غلط در حوزه اقامت زائر در شهر مشهد، متراکم کردن فضاهای اقامتی در پیرامون حرم مطهر رضوی بوده است. موضوعی که می توانست با برنامه ریزی صحیح در اسناد بالا دست، با تمرکز زادیی از بافت پیرامون، ساخت و ساز صورت گرفته در منطقه ثامن مشهد را تا حدود زیادی کنترل کند.
توسعه حرم مطهر رضوی در دهه 1370 به بعد و ساخت و ساز لجام گسیخته فضاهای اقامتی و تجاری در پیرامون حرم مسئله ای بوده که با تخریب بافت مسکونی ریزدانه حاصل شده است. تخریب های پی در پی در بافت پیرامونی حرم با نگاه سوداگرانه سرمایه گذران خصوصی و دولتی در جهت ساخت و ساز های ساختمان های درشت دانه، نه تنها مجاورین را از مجاورت حرم گریزانده است، بلکه فرآیند زیارت و حضور زائر را نیز به چالش کشیده است.
برنامه ریزی جداگانه و دو قطبی موجب شده که ارتباط زائرین با مجاورین روز به روز کمتر شود و رابطه آنها به سمت رابطه صرف اقتصادی هدایت شود و تبعات اجتماعی و فرهنگی زیارت در جامعه ساکن، حذف و همبستگی زوار با مجاوران حداقلی شود. در حال حاضر، دو واژه زائر و مجاور، جایگاه و مفهوم خود را از دست داده اند تا جایی که پیدا کردن هر گونه قرابت معنایی میان شرایط امروز بافت پیرامون حرم و این دو واژه غیر ممکن شده است.