زمانی که انسان اجتماع را شناخت، جامعه را تشکیل داد و وارد دورۀ مدنی حیات خود شد، شهرها متولد شدند. ادراک شهرها حاصل اعمال و کنشهای اجتماعی مردم در قالب مفاهیم، زبان، رفتار، فعالیتها و … است. در حقیقت ادراک مردم، از روایتها و پدیدههای اجتماعی شهر و تداوم آنها در خلال تعاملهای روزمره شکل میگیرد و هویت شهری مفهوم میبابد.
در زندگیهای شریانی، ادارکات عموماً به صورت فردی صورت میگیرد و اولین نتیجه آن جایگزینی مفاهیم اجتماعی با مجموعهای از تصاویر و انفصال فرد از جامعه و مفاهیم خاطرهانگیز شهر است. نتیجۀ آن، چندپارگی ادراک از شهر، حذف تدریجی بدنههای مدنی شهر و رواج فردگرایی در جامعه است.
شهرهای شریانی و ماشینی و حیات شریانی آنها، به عنوان ساختاري از دانش شهرسازی مدرن معرفی میشوند که مطابق با نوع خاصي از درک و طبقهبندي جهان طبیعي و اجتماعي هستند. میتوان گفت، نتیجه این رویکرد شهری، بر اساس سه تحول بنیادي در ادراک شهر استوار است :
– فردگرایی در ادراک
آنچه امروزه از زندگی در شریانهای شهری ادراک میشود، مجموعهای از تصاویر در حال گذر است. تصاویری مستقل از فرایند هویتساز و فرهنگی شهر، در ذهن مخاطب متصور میگردد. و از نتایج این باور، گسیختگی مفهومی و اجتماعی در شهر و جایگزینی آن با جامعهای فردگرا است.
– جابجایی اولویت مدنیت با سیستم حمل و نقل در شهر
از نتایج مهم زندگی در شهرهای شریانی ، تغییر بنیان فکري نظامهای اجتماعي و فرهنگی است. بر این باور تکیه دارد که با تفکیک اجتماعی در شهر و تخصیص فعالیتهای خاص برای هر گروه، میتواند مقاصد هدفمندی در شهر را تعریف و از طریق شریانها مدیریت کرد. در این باور، اجتماع، ابزاری برای رسیدن به مقاصد زندگی مبتنی بر ماشین است.
– عینیت، حقیقت اصلی وجود شهر
بر اساس این بنیان فکری مدرن، عینیت، واقعیتی تام از شهر است که با تکیه بر آن میتوان پدیده شهر را مطالعه کرد. از جمله نتایج این باور، پذیرش این مسئله است که شهر، امري فارغ از ارزشگذاريهای مفهومی است و صرف دیدن، قابلیت ارزیابی دارد. با این نگاه، ادارک مفهومی با تصویرسازیهای فردی از عینیت شهر، جایگزین شده و فرد تصویری «کارت پستالی» از شهر را در ذهن خواهد داشت.