پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

طرح جامع و بی هویتی امروز تهران

یکی از تبعات انقلاب صنعتی و مدرنیسم، تفکیک شهر به لایه‌های عملکردی و زون‌های فعالیتی بود. از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین مکاتب در به وجود آمدن ساختار شهرهای نوین، گروه معماران مدرن در کنگرۀ بین‌المللی سیام (CIAM) است. افکار این گروه در ۱۰ کنگره و با چاپ آثاری چون «منشور آتن»، «پیشنهاد ارائه طرح جامع برای شهرها» و کتاب «شهر درخشان» لوکوربوزیه، سال‌ها الگوی شهرسازی نوین در دنیا قرار گرفته است.

در نخستین بیانیۀ کنگرۀ سیام (۱۹۲۸)، اصول «شهرسازی کارکردی» تنظیم گردید. بر این اساس، شهرسازی، تنظیم مکان‌ها و محیط‌های متفاوتی با سه کارکرد «سکونت»، «کار» و «تجدید حیات» تعریف شد. کنگرۀ چهارم (۱۹۳۳)، در راستای تکمیل بیانیۀ کنگرۀ اول، با موضوع «شهر کارکردی» برگزار شد. ماحصل آن ارائۀ قطع‌نامۀ «منشور آتن» بود. برخی از اصول مطرح‌شده در منشور آتن که بنیان شهرسازی امروز، بر آن استوار است، عبارتند از:

  • نکات کلیدی شهرسازی عبارتند از چهار کارکرد: سکونت، کار، تفریح و درآمد.
  • طرح جامع شهری، شالودۀ‌ بخش‌های متعلق به چهار عملکرد کلیدی را تعیین خواهند کرد (منطقه‌بندی کارکردی).
  • بازنگری در اصل رفت‌وآمد در شهر و حومۀ‌ آن.
  • شهرسازی دانشی دو بعدی نیست بلکه سه بعد دارد: با بهره‌گیری از عنصر ارتفاع [شهرهای عمومی]، راهکارهایی برای ترافیک مدرن و با به‌کار گرفتن فضاهای آزادی که به این صورت به دست می‌آید برای اوقات فراغت نیز راهکارهایی خواهد یافت.
  • شهر باید در حوزۀ‌ منطقه‌اش مطالعه شود. «طرح منطقه‌ای» جایگزین یک «طرح شهری» ساده خواهد شد.

 

در زمان برگزاری کنگره هشتم (۱۹۵۱)، مشکلات تقسیم‌بندی چهارگانه فعالیت‌های شهر (در منشور آتن) شدیداً خود را بروز داده بود. این تقسیم‌بندی نمی‌‌توانست پدیدۀ‌ «مرکز شهر» را در برگیرد و مهم‌ترین پیامد آن هویت‌زدایی از بافت‌ها و مهجور‌ماندن آنها در سیر تکوین فضاهای شهری است. به ناگزیر «مرکز شهر» نیز به عنوان فعالیت پنجم و عضوی عملکردی در شهر، به کار، سکونت، فراغت و حمل‌ونقل، اضافه شد.

طرح جامع

از سال ۱۹۶۰ به بعد با حادشدن مشکلات شهرسازی مدرن و رشد روز افزون گرایش‌های اجتماعی و فرهنگی در شهرسازی معاصر، به مراکز شهری به عنوان بعدی «مفهومی-کالبدی» توجه شد. شهر محل تمرکز قدرت، فرهنگ و جایگاه روابط اجتماعی و در واقع نمود تمدن بشری شناخته شد که در مرکز شهر به صورت واقعی جریان دارد. مرکز شهر محل بروز و نمود قدرت، روابط اجتماعی، سیاست، اقتصاد، تکنولوژی، پتانسیل و رویدادهای شهر است. مفهومی در واقعیتی عینی،که فرایندهای ادراکی شهر را نمایان می‌سازد.

در مدیریت شهری معاصر تهران تا کنون، ، سه طرح جامع شهری (۴۸، ۷۰ و ۸۶) به منظور تعدیل نظام شعاعی، افزایش چشمگیر سهم نظام شبکه‌ای در ساختار شهر، توزیع مرکزیت و استقرار نظام سلسله مراتبی و شبکه‌ای از مراکز در سطوح و مقیاس‌های مختلف، سامان یافته و تجهیز شدند. طرح‌هایی که با نگرش حذفی به مرکز، ساختاری از شبکه مراکز شهری را پیشنهاد داده‌اند و حاصل آن بی‌هویتی تهران امروز بوده است.

طرح جامع اول (مصوب ۱۳۸۴)، مرکز شهر را نادیده می‌گیرد و ساختار توسعۀ تهران را با توجه به معضلات مرکز شهر، به سمت غرب طراحی می‌کند تا با نظامی چند هسته‌ای و ایجاد مراکز جدید شهری در غرب از تمرکز هستۀ مرکزی کاسته شود. در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۶۳، برای عدم تمرکز در هستۀ مرکزی شهر، طرح خودکفایی اداری-خدماتی مناطق بیست‌گانۀ تهران تصویب شد، اما عملاً در اجرا، نتیجه‌ای حاصل نشد.

طرح جامع دوم تهران که در سال ۱۳۷۰ به تصویب شورای عالی شهرسازی کشور رسید، با همان اصول و نگرش تمرکززدایی طرح اول به کار خود ادامه داد. این طرح نیز، تعدد هسته‌های خدماتی را اصل قرار داد. هسته‌های جدید شهری را در راستای خطی شرقی-غربی، در 9 منطقه تهران، مستقر نمود و استقرار خدمات فرا شهری در شهر کرج برنامه‌ریزی شد. این نگرش در طرح جامع سوم نیز با الگوی چند مرکزی به منظور تمرکز‌زدایی و کاهش وابستگی سکونتگاه پیرامونی به شهر تهران در سال ۱۳۸۵ ادامه یافت.

سیاست‌های مرکززدایی اثرات هویتی و مدیریتی مختلفی در فهم شهروندان از شهر داشته است. مشکلات این سیاست در سال‌های اولیۀ مطرح‌شدنش- در کنگرۀ سیام- در شهرها نمایان و طرحی اصلاحی برای آن ارائه شد. در گذشته مرکز شهر تهران، یک کل با تمامی شناسه‌های آن، عامل هویت‌بخش و نماد شهر بود. فعالیت‌های اجتماعی و حیات مفهومی شهر، در ارتباط با آن، عطف شهر محسوب می‌شد که در یک کل پیوسته در طول زمان انطباق هویت داشته است.

مطابق نظریه شهرسازی نوین و بر اساس اصول مندرج در طرح جامع، مفهوم شهر به حاشیه کشیده شده و نقش حداقلی در خوانش ادراک مردم ایفا می‌کند. مدیریت شهری امروز، بر پایۀ طرح و قانونی عمل‌گرا برنامه‌ریزی می‌شود که خود، طرحی منقضی از نگاه مدرنیست‌هاست. در قانون اصلاحی سیام، با قراردادن مرکز شهر به عنوان بعد پنجم کارکردی، در کنار سایر ابعاد عملکردی شهر، سعی در رفع مشکلات هویتی ایجادشده در تقسیمات منطقه‌ای و عملکردی شهری بود. طرح جامع امروز تهران، حتی از اصول اولیۀ تصویب و اصلاح آن در کنگرۀ سیام، تبعیت نمی‌کند و مرکز شهر را با تکثر مکانی آن در شهر، به عنوان یک عملکرد در یک سیستم جزءنگر مدیریت می‌کند.

در مبانی طرح جامع، مرکز شهر یکی از کارکردهای پر ازدحام شهری است و با نگرشی حذفی به آن، مدیریت شهر بر اساس «طرح منطقه‌ای» و نظام «تفکیک عملکردی»، پایه‌ریزی شده و آنچه معنابخش شهر است، هسته‌های فعالیتی در مناطق مختلف شهرند. مرکز، قلب شهر، قطب مفهومی و عامل «یکپارچگی» و « مدیریت توسعه» در هر زیستگاه مدنی به شمار می‌آید و حذف آن از چرخۀ ادراکی جامعه، موجب چندپارگی و تقلیل مفهوم «شهر» به «منطقه» می‌شود؛ آنگونه که امروز به جای شهر با مجموعه‌ای از مناطق با نام تهران روبه‌رو هستیم و تنها ذکر عنوان مرکز، عامل حیات‌بخش و اعطای مفهوم به شهر نخواهد بود. چنانکه «جان راسکین» از منتقدین شهرسازی نوین از بافت‌های شطرنجی در شهرسازی نوین، به عنوان گورهای روان انسان یاد می‌کند و معتقد است، شهر یک پدیده ارگانیک است که دارای تاریخ، سنت و پویایی است و با مشارکت نسل‌ها ساخته می‌شود و نمی‌توان مجموعه‌ای از مناطق عملکردی را، شهر نامید. طرح جامع، برنامه و سیاستی برای «رشد کارکردی» شهر و به دنبال دستاوردهای مداخلاتی در کالبد آن است و نقشی در توسعه و ارتقاء کیفی جهت تداوم هویتی شهر ایفا نمی‌کند.

 

فهرست منابع

  • سایت آموزش شهرسازی کیمیا فکر بزرگ. (۱۳۹۶). کنگره‌های بین‌المللی معماری مدرن سیام (CIAM) و منشور آتن، ۱۵ مهر ۱۳۹۶.  این گزرش قابل دسترس است در :  http://fekrebozorg.ir.
  • فریور صدری، بهرام. (۱۳۸۸). مرور بر جریان برنامه‌ریزی شهری در تهران، ویژه‌نامه نهاد توسعه تهران، مجله منظر، ۱ (۱) : ۱۶-۱۹.
  • خاتم، اعظم. (۱۳۸۳). بازار و مرکزیت شهر، مجله گفتگو، (41) : ۱۲۷-۱۴۱.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرنوش مخلص

فرنوش مخلص

دکتری منظر شهری، پژوهشکده‌نظر، ایران/ دانشگاه پاریس 8 _فرانسه
میزان مطالعه مطلب