پهنهبندی کارکردی شهر تهران، سند اصلی هدایت و کنترل تحولات کالبدی و نظارت بر ساخت و ساز در عرصههای شهری تهران به منظور جلوگیری از تداخل غیرضروری و نامناسب کاربریها و ارتقاء کیفیت و کارایی محیط شهری است. بر این مبنا، پایتخت به چهار پهنه «مسکونی، فعالیتی، مختلط و حفاظتسبز»، تقسیم شده است. پهنه فرهنگی در زیر مجموعه پهنه فعالیتی، برنامهریزی شده که به موجب آن بخشی از پهنه مرکز تاریخی تهران، موجد مداخلات فرهنگی قرار گرفته است.
به گزارش سایت خبری تحلیلی افق تهران، پروژه پهنه فرهنگی رودکی به همت کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران در حال اجرا است؛ قرار است بخشهایی از فضای پهنه رودکی به پیادهروهایی تبدیل شود که کارهای فرهنگی، هنری در آن تقویت و عملاً به پلازمای فرهنگی شهر تهران تبدیل شوند. «برزین ضرغامی»، مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران، در این خصوص گفت: «ضرورت ایجاد و توسعه فضاهای فرهنگی با محوریت هنرمندان، اهالی فرهنگ، هنر شهر و با توجه به تدبیر شهرداری در فرآیند تدوین لایحه بودجه ۱۳۹۷ و حمایت اعضای شورای اسلامی شهر و تأکیدات کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورا، موجب شد بحث «طرح پهنه فرهنگی هنری رودکی» در دستور کار سازمان زیباسازی شهر تهران قرار گیرد، پس از بررسیهای اولیه و جمعآوری سوابق، اسناد و مطالعات پیشین، قرار بر طراحی و ساخت مجموعه مذکور در قالب «توسعه پهنه فرهنگی هنری رودکی» و تحت عنوان پروژه احداث «پلازای شهریار» شد.
پیادهراهسازی را میتوان یکی اقدامات بهینه جهت مشاهده فعالیتها، احساس پویایی، کشف فرهنگ و ارزشهای جامعه و جاذبههای نهفته در محیط دانست. این ارزش، در صورت حفظ یکپارچگی ادراک اجتماعی، دارای اهمیت اساسی در تداوم هویت و احساس تعلق به محیط است. با رعایت موازین اعتدال و عدالت مشارکت اجتماعی در مداخله و طراحی فضای پیادهمدار شهری، فرهنگ جامعه، فعال و زنده به عنوان یکی از اهداف راهبردی ارتقای کیفیت محیط، مورد توجه خواهد بود. دلایل ذکر شده برای توجیه و الزام پروژه پیادهراه رودکی، در دیدگاه تئوری موجه به نظر میرسد؛ اما آنچه در این الزامات سؤالبرانگیز است تعریف مدیران شهری از فرهنگ و پاسخ آنان برای رویکرد انتخابی و چگونگی ارتقاء کیفیت اجتماعی، میباشد. آیا فرهنگ صرفاً اقدامات هنری و مخاطبین آن، هنرمندان و هنر دوستان هستند؟ سهم فرهنگ اجتماع غیر هنرمند در این پلازای شهری چگونه تعریف میشود؟
به گفته مقام معظم رهبری : «فرهنگ، مثل روحی است که در کالبد همه فعالیتهای گوناگون کلان کشوری، حضور و جریان دارد. اندیشیدن و تصمیمگیری جامعه، بر اساس فرهنگی است که بر ذهن آن حاکم است و عامل حرکت جامعه میباشد. دولت و دستگاه حکومت، نمیتواند از این واقعیتِ مهم، خود را کنار نگه دارد. وقتی مردم در خانواده، ازدواج، کسب، لباس پوشیدن، حرفزدن و تعامل اجتماعیشان، در واقع دارند با یک فرهنگ حرکت میکنند».
قبل از اقدام به هر مداخلهای در شهر لازم است پهنه فرهنگی را تعریف و رویکردهای غالب آن با در نظر گرفتن حداکثر مشارکت اجتماعی، تعیین گردد. آیا صرفاً موضوع پیادهراهسازی در شهر مهم است یا ارزیابی ارزشهای جامعه و وصل شدن آنها به زندگی اجتماعی و ارتباطات روزمره که در بستر شهر شکل میگیرند؟
پیادهراهسازی به امری نمایشی و سفارشی در مدیریت شهری تبدیل شده است و عدم برنامه و رویکرد اجتماعی نظام یافته، در راستای ارتقای کیفی جامعه به سمت انزوای ارزشهای فرهنگی شهر پیش خواهد رفت. فرهنگ، کالبدی در شهر نیست که بتوان مانند اثری تاریخی با شاخصی تک گزارهای، بازآفرینی کرد. فرهنگ در همه سطوح شهر سیالیت دارد و سازنده ارزشها و الگوی رفتار و عملکردها در جامعه است که حاصل آن ایجاد نوعی تعهد به حیات مدنی و مشارکت اجتماعی میباشد. این مشارکت حداکثری، از عوامل اصلی تداوم ارزشهای زائیده جامعه است. پهنه معرفی شده به نام فرهنگ، ترکیبی از معانی و مفاهیم اجتماعی است. پاسخ به آن، مداخلاتی تک بعدی و تفکیکی بوده که به قشر خاصی به نام هنر و هنرمند، نسبت داده میشود. این مداخلات در راستای نظمبخشی و دکورکردن بستر اجتماعی شهر، موجب غلبهای عقلانی بر ارادهای طبیعی است که مهمترین چالش در تغییر ارتباط اجتماعی، تضعیف روابط مبتنی بر تعاون و تأکید بر فردگرایی و انزوای اجتماع غیر هنرمند، را در بر دارد. مداخلات بدون برنامه سیستمی، الگوهایی جهت ارتباطات اجتماعی تعریف میکند که خود عامل اصلی بیگانگی اجتماعی و فردگرایی در انجام اعمال فرهنگی خواهد بود.
بیگانگی به معنای عام آن یعنی عدم پیوند ذهنی و عینی فرد با محیط پیرامون و جامعه است. افراد در جامعه با کمک پیوندهای ذهنی به شناخت و آگاهی از محیط دست مییابند و در بستر مناسب به کنشهای رفتاری و ارتباطی میان افراد جامعه، جهت تبادل اجتماعی و تداوم فرهنگی، میپردازند. مرتبسازی و فراهم کردن بستری امن و راحت برای فعالیتی غالب در یک مکان مانند محور رودکی، امری ضروری در شهر است اما زمانی الزام آن توجیهپذیر است که این مناسبسازی در شبکهای ارتباطی، با محوریت اجتماع کل و در رویکردی سیستمی صورت بگیرد. اقدام پیادهراهسازی با رویکردهای تک گزارهای، تولید و اشاعه فرهنگی نوین در مداخلات شهری است که خود مولد گسیختگی نوینی از اجتماع خواهد بود. در چنین بستری به اجتماع حاضر، تلقین میشود که جهت رفتار و کردار معقول و مطلوب به دیگران بنگرد و فرد، ارتباط بنیادین خود با جامعه را از دست خواهد داد و از نتایج اولیه آن گسیختگی اجتماعی و آغاز بیگانگی فرهنگی است که افراد بسته به جایگاه خود، پیوندهای اجتماعی را نفی کرده و برای ایجاد توازن اجتماعی نوینی به تشکیل گروهای اجتماعی کوچکتر روی خواهند آورد.
منابع
- سایت حوزه. (1385). فرهنگ چیست؟، مجله پرسمان، شماره 54.
- موسوی، مهدیهسادات. (1397). پهنه رودکی، ضرورتها و چالشها !!!. شناسه خبر: 7998، تاریخ خبر : 6 بهمن 1397.