یک دور باطل نوسازی بافتها در ایران را متوقف کرده است.
فرسودهها معمولاً ریزدانهاند، دولت و شهرداریها بودجهای برای راهاندازی نوسازی در مقیاس کلان ندارند، نوسازی فقط به دست مردم ممکن است، مردم تنها در صورتی وارد روند نوسازی میشوند ک دارای ارزش افزودۀ مورد نظر آنها باشد.
طرح تفصیلی صدور پروانۀ هر واحد را مشروط به تأمین یک پارکینگ میکند، ریزدانهها امکان تعبیۀ پارکینگ ندارند، شهرداری تراکم نمیدهد و روند نوسازی غیراقتصادی میشود.
توقف نوسازی به علت این چرخه، منطق قابل دفاعی دارد، اما به وضوح خطرناک و برخلاف مصالح جامعه است.
در تهران قریب به نیمی از جمعیت هشت میلیونی در سازههای ناپایدار در برابر زلزله زندگی میکنند. وجود چنین خطر بزرگی در این شهر، حل آن را به مهمترین اولویت دولت و مدیریت شهری تهران بدل میکند؛ در حالی که هر دو از اصلیترین وظیفۀ خود که تأمین ایمنی شهروندان است، غافلند.
متغیر اصلی در دور باطل رکود نوسازی پارکینگ است.
چنانچه شرط تأمین پارکینگ در نوسازی حذف شود، مالکان امکان ساخت واحدهای کوچک مقیاس و دریافت تراکم بیشتر را دارند که ساختوساز را اقتصادی میکند. در عینحال، حذف پارکینگ مخالف مصالح عمومی است. همین حالا هم تمام معابر محلی شهر، علیالخصوص بافتهای متراکم، اسیر توقف اتومبیل هستند و خیابان دیگر به عنوان فضای جمعی، فعالیت نمیکند و نقش گذر، آن هم به صورت حداقلی و از لابلای ماشینهای پارک شده در دو طرف خیابان را به سختی ایفا میکند.
با این پارادوکس چه میتوان کرد؟
حذف پارکینگ شرط ورود مردم به نوسازی و در عین حال عامل اصلی بر هم خوردن کارکرد شریانهای ارتباطی است.
راه دیگر، پاکتراشی بافتهای فرسوده و تجمیعهای گسترده است که باید توسط حاکمیت انجام شود. این راه به حکم بررسیها ناشدنی و به گواهی تجربه نامقبول است. در نتیجه هر راهحلی برای خروج از رکود نوسازی در ایران، وابسته به حل مسألۀ پارکینگ است.
به موازات آسیبشناسی نوسازی بافتهای ناپایدار در ایران، مسألۀ سازمان فضایی شهر نیز مطرح میشود. به استناد مطالعت تاریخی و اجتماعی و مطالبات مردم، مسئولان و حرفهمندان، رویکرد محلهمحوری به عنوان سیاست اصلی سازماندهی شهر مورد توجه است.
ایجاد یک توافق میان نگاه سیستمی به شهر و نوسازی به تحقق هر دو کمک میکند.
در نتیجه ایجاد هستۀ امن محله به مثابه راهکار برونرفت از رکود در چرخۀ رکود نوسازی پیشنهاد میشود.
در این راهکار، اولاً قلمرو محله بر اساس تعاریف روزآمد از محلۀ مدرن با شاخصهای مساحت و جمعیت و به استناد تاریخ و روابط اجتماعی حاضر تعیین میشود. گام بعد، برپایی مرکز محله برای آن است.
در این مرکز محله که ترجیحاً همراه با مسجد، فضای جمعی، پارک محلی و تجاریها و خدمات محله تعریف میشود، هستۀ امن محلی عنصر شاخص عملکردی و نمادمنظر آن است.
هستۀ امن، بنایی چندطبقه در مرکز محله است که اساس آن پارکینگ قابل واگذاری به ساکنان محله و بخشی از آن بازار روز در طبقۀ همکف، انبار ذخایر مدیریت بحران، سالن سرپوشیده ورزشی، سالن چند منظوره و دفتر شورایاری محله است که قابلیت تبدیل به محل مراسم اجتماعی را دارد. هستۀ امن محلی به لحاظ معماری، منظرین و به صورت باغ معلق طراحی میشود.
در این سناریو، مالکان محله میتوانند بدون تأمین پارکینگ در پلاک خود، به ازای واحدهای احداثی در پارکینگ محله، فضای اختصاصی خریداری کنند. در نتیجه امکان افزایش واحدهای جدید بهدلیل عدم نیاز به تأمین پارکینگ بالا رفته و عملاً سیاست کوچکسازی مسکن در تهران، که یک ضرورت است، عملیاتی میشود.
همچنین سطح معابری که در اشغال پارک حاشیه ای خودروها هستند، با طراحی منظر به فضای جمعی و زندگی اجتماعی اهالی محله تبدیل و از تسلط پارکینگ آزاد میشود. در نتیجه نیاز به تعریض معابر به حداقل میرسد و معابر فعلی فقط در حد دسترسی به پلاکها مورد توجه قرار میگیرند.