پاساژها و مراکز خرید در ایران اماکنی امن برای حضور زنان در جامعه شده اند. اگرچه زنانه شدن چنین فضاهایی گاها چون فیلتری برای حضور زنان در فضاهای عمومی شهری عمل می کنند، اما امروزه، امر خرید کردن نیز به عنوان یک رفتار زنانه بازتعریف شده است. پاساژها در درک فرایند هویت یابی زن معاصر موثر بوده و مفاهیم مصرف، هویت و جنسیت را در قالب اقتصاد به یکدیگر مرتبط ساخته است.
ایران مال، پروژه ای است که به لحاظ وسعت هم ردیف پروژه های بزرگ دنیا مانند The Trafford center در انگلستان و Mall of America در آمریکا می ایستد. همچنین این وسعت به اندازه فاصله میدان منیریه تا تجریش تخمین زده شده است. اما آیا وسعتی در این سطح که در قیاس با مال های کشورهای اطراف در جایگاه «ترین»ها قرار گرفته است، می تواند نیازهای انسانی را برآورده سازد؟
اگر رویکرد اقتصاد، جذب زنان در مراکز خرید در راستای افزایش فرهنگ مصرف است، فضایی موفق تر است که ویژگی هایی زنانه را داشته باشد. ابرسازه ای چون ایران مال با فضاهای تو در تو و ناخوانا، همچنین با مقیاس غیر انسانی به خصوصی، بعید است که فضایی مطلوب برای زنان را رقم بزند تا رغبت بازگشت به این فضا ایجاد شود. فضاهایی خردتر، دنجتر و شفافتر برای زنان قابل درک ترند. در مطالعاتی اشاره شده است که زنان حتا درباره ارتفاع محل سکونتشان نسبت به مردان حساسیت بیشتری نشان می دهند و در فضاهایی با ارتفاع کمتر احساس امنیت بیشتری دارند.
فضاهای در هم پیچیده با ارتفاع هایی بسیار زیاد، وسعت پهناور که گنگی و آدرس ناپذیر بودن را القا می کند باعث می شوند که زنان به دلیل عدم توانایی درک فضا، آنجا را برای پرسه زنی، برای گذران وقت و خرید انتخاب نکنند. هویت نامشخص فضا، کولاژگونگی آن از نظر فضایی، سبک و مقیاس، درک فضا را برای مخاطبین به خصوص زنان را بسیار مشکل می نماید. حال پروژه ای با این ابعاد، سرمایه و اعتبار چگونه می خواهد مهمترین مخاطبین خود، زنان، را به خود جذب کند؟ آیا نه این است که فضاهای تجاری موفقیتشان در گرو برآورده سازی نیازهای زنان در وهله ی اول هستند؟!