حیات فعلی بافت قدیم شهرها، همان تجربه زیسته گذشته است؟
واژه شهر قدیم از دوره رضاشاه، در سیستم مدیریت شهری با هجوم به شهرها و افزایش جمعیت شهرنشین، باب شد. تا پیش از اقدامات رضاشاهی بافت قدیم به معنای امروزی، بخش اصلی سکونتی و بافت اصلی شهر بود. با تاسیس وزارت فرهنگ و هنر در سال 1343، از دهه 50 اهمیت بخش تاریخی شهر با رویکرد حفاظتی به ویژه تاکید بر تک بناها، رونق گرفت. پس از جنگ تحمیلی و با شکل گیری سازمان میراث فرهنگی، و برگزاری سمینارهایی نظیر تداوم حیات در بافت قدیم شهرهای ایران (1367)، تاسیس واحدی تحت عنوان «بافت» در معاونت حفظ و احیا سازمان میراث فرهنگی و تاکید بر اقدامات فرهنگی در کنار اقدامات فیزیکی در حوزه حفاظت، سیاست هایی نظیر «تجمیع در بافت مسئله دار شهری» در دستور کار قرار گرفت. پیروی ابلاغ محدوده بافت تاريخي ۱۶۸ شهر كشور در سال 1394 با رویکرد ایران شهری، سند واحد حفاظت از بافتهای تاریخی- فرهنگی و رویکردهای کلی حفاظت و احیای محدوده های تاریخی- فرهنگی در ۱۳ بند و هفت بخش، در اردیبهشت ماه 96 در جلسه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران به ریاست وزیر راه و شهرسازی به تصویب رسید. در بند 1، 3، 6، 7، و 11 این سند بر ارتقا، حفاظت و صیانت از ساختارهای فرهنگی- اجتماعی این بافت ها در حوزه مدیریتی و دانشگاهی تاکید شده است. در بند1 عنوان شده، محدوده های تاریخی- فرهنگی شهرها با توجه به ویژگی های شکلی (ریخت شناسی)، عناصر و اجزاء متشکله و «ساختارهای فرهنگی- اجتماعیشان» قابل شناسایی هستند. در بند 3، محدوده های تاریخی- فرهنگی شهرها، به عنوان میراث فرهنگی یک ملت، سازنده اصلي منظر تاریخی شهری، بیانگر ارزش های «اجتماعی»، اقتصادی و محیطی عنوان شده اند؛ لذا توجه توأمان به حفاظت از «میراث فرهنگی ناملموس» و میراث فرهنگی ملموس و میراث تاریخی-طبیعی، در داخل بافت این محدوده ها ضروری است. در بند 6، حفاظت و احیاء محدوده های تاریخی- فرهنگی فرایندی جامع، تدریجی و پیوسته از مجموع اقدامات کالبدی و غیرکالبدی با تاکید بر «ساختارهای فرهنگی- اجتماعی زمینه» مورد تاکید قرار گرفته است. در بند 7، هر گونه مداخله […] وحدت آن را مخدوش و موجب از ميان رفتن «هويت» و شواهد ناظر بر ارزش هاي تاريخي، «اجتماعي، فرهنگي» و كالبدي بوده و امكان بازشناسي ارزش هاي نهفته آن را از ميان خواهد برد. در بند 11، با توجه به نقش محوری ساکنان در فرایند حفاظت و احیاء و به منظور جلب مشارکت همه جانبه آنان، ضروری است «طرح ها و برنامه های این محدوده ها با محوريت ساختارهاي فرهنگي-اجتماعي ساكنان و شناخت دقيق مختصات حيات شهري»، […] شرایط رابرای حضور و مشارکت ساكنان فراهم نماید.
بندهای ذکر شده در این سند حاکی از عدم تطابق واقعیت فعلی بافت تاریخی شهرها با رویکرد مدیران و مسئولین است. در بندهای عنوان شده بر حفاظت و حراست و ارتقا سطح فرهنگی- اجتماعی این محدوده به منظور پاسداری از میراث فرهنگی ملموس و ناملموس تاکید شده است. آیا بافت قدیم شهرها در گذشته ای که هزاران سال بافت اصلی شهر بوده، پاتوق بزهکاران و قشر مهاجر هر شهر بوده است؟ (تصویر1)
متاسفانه اقدامات از مقیاس کلان تا خُرد، از نظر تا عمل، فاقد نگاهی کل نگر و یکپارچه به بافت قدیم است. چرا که در برخی مطالعات، بافت قدیم به عنوان بافت فرسوده معرفی می شود، و هدف ارتقا سطح فرهنگی-اجتماعی، اقتصادی ساکنین در کنار نوسازی، بازسازی و بهسازی است و یا پروژه محور و کالبد گرا با هدف حفظ میراث فرهنگی ملموس و یا گردشگر محور.
با هدف افزایش سرانه مجموعه های اقامتی و تاکید بر میراث ملموس. در برنامه های توسعه محور و حفاظت محور از بافت تاریخی با بودجه های کلان، فرهنگ و میراث ناملموس آن در تجارب زیسته ساکنین محور بنیادین قرار نمی گیرد و طرح های مدون کلان با هدف یکپارچگی مدیریت شهری در این محدوده آمال و آرزوی مدیران است. (تصویر 2)
به نظر می رسد فقدان عقلانیت تاریخی در مطالعات صورت گرفته منجر به شکل گیری اسناد و برنامه ها و اقدامات به منظور بهبود وضعیت فعلی می شود فارغ از اینکه اولین و موثرترین گام در چشم انداز اقدامات نظری و عملی در این محدوده ها حول بازگرداندن حیات اجتماعی-فرهنگی بافت با سابقه تاریخی آن است. تا ساکنین و فرهنگ سابق بافت احیا نشود، احیا و بازآفرینی در این محدوده ها خیال باطل و فرسایشی است تا تسهیل کننده ای که دچار بیماری کالبدگرایی شده است که مدیران و متخصصین در حال انجام عمل زیبایی بر چهره بافت هستند. به جای عمل زیبایی، بهتر است محوریت بر بازگرداندن هویت بافت قدیم باشد، هویت بافت قدیم هم مستلزم بازگرداندن هویت فرهنگی بافت، هویت فرهنگی بافت هم مستلزم احیا تجربه زیسته ساکنین و استقرار مجدد ساکنینی است که طی هزار سال این بافت را شکل داده اند.