شیوه سنتی مدیریت و برنامه ریزی شهری، مبتنی بر اجرای برنامه و طرح هایی است که از سوی مدیران و نخبگان تعیین می شود. در این روش، نقش شهروندان صرفا بعد از اتمام اجرای پروژه، آغاز می شود. در مقابل این دیدگاه، طراحی مشارکتی منظر قرار می گیرد.
طراحی مشارکتی منظر، participation in landscape design، به فرآیند طراحی منظری اطلاق می شود که مردم، متخصصان و کارفرماها در تمام مراحل آن حضور فعال و متقابل دارند و این امر، با هدف خودیاری و دستیابی به طراحی بهینه که مورد رضایت هر سه گروه بوده و بدین ترتیب ابعاد ذهنی و عینی منظر را بهبود بخشد، انجام می شود (منصوری و فروغی، 1397).
مشارکت، نوعی فرآیند خودیاری است که بر کیفیت تعامل انسان با محیط و جامعه و در نتیجه منظر که محصول این تعاملات است، موثر است. رویکرد منظر مشارکتی، یکی از راهکارها برای پیوند دوباره مردم با شهر است و بر مخاطب محور بودن منظر تاکید دارد. فرآیند طراحی مشارکتی، فرایندی سازمان دهی شده و اصولی است که از طریق آن، استفاده کنندگان غیرمتخصص، ناظران و ذی نفعان طرح به یکدیگر کمک می کنند تا یک فضای شهری به یک مکان ارزشمند تبدیل شود (منصوری و فروغی، 1397).
موفقیت این شیوه در بررسی رضایت مندی افراد قابل مشاهده خواهد بود. رضایت مندی مفهومی است که در خلال ادراک ذهنی مخاطب از مولفه های عینی محیط پدید می آید. بنابراین سنجش رضایت نه فقط براساس محیط عینی، بلکه بر پایه ادراک افراد از محیطی که به آن تعلق دارند، صورت می پذیرد. (مجیدی و دیگران، 1398) از آنجا که در شیوه طراحی مشارکتی، ذهن مخاطبان از ابتدا بر برنامه ریزی منظر و شکل گیری آن تاثیر می گذارد، رضایت مندی شهروندان را به همراه خواهد داشت.
مجیدی معتفد است که پروژه های منظر شهری، که باید سبب افزایش کیفیت شهرها شوند، نیازهای روحی و فیزیکی مخاطبان را برآورده کنند و در نهایت رضایت شهروندان را به ارمغان بیاورند، علیرغم افزایش کمی، از کیفیت بالایی برخوردار نیستند. او علت این مسئله را در پایگاه اختصاصی برنامه ریزی، طراحی، اجرا و مدیریت این پروژه ها می داند. (مجیدی و دیگران، 1398)
بنابراین منظری که با شیوه طراحی مشارکتی برنامه ریزی و اجرا شود علاوه بر آنکه رضایت مندی شهروندان را به همراه دارد، نمودی از بستر و فرهنگ ایشان است و بر ذهنیت مخاطبان بعدی آن منظر هم تاثیر می گذارد. محصول این روند به مراتب موفق تر از شیوه نخبه گرا خواهد بود.
برای مقایسه دو شیوه مذکور در روند برنامه ریزی و اجرای پروژه های شهری به وضعیت دو خیابان سی تیر در شهر تهران و لشکرآباد در شهر اهواز نگاهی می اندازیم. دو خیابان که با کاربری مشابه، نوسازی شده اند؛ یکی به شیوه نخبه گرایانه و دیگری مشارکتی.
به تازگی، شهرداری تهران پروژه ای تحت عنوان خیابان غذا در جهت نوسازی خیابان سی تیر با هدف ایجاد قطب گردشگری شهری تهران در محله ای تاریخی و ارزشمند برنامه ریزی و اجرا کرد.
خیابان سی تیر، در محدوده مرکز قدیمی شهر و در نزدیکی بازار بزرگ تهران با ترافیک بالای عابرین پیاده قرار دارد. در حدود 15 موزه، اماکن مذهبی مختلف و متعدد و ساختمان های تاریخی بسیاری در اطراف آن دیده می شود. برنامه ریزی، طرح و اجرای موضوع نوسازی این خیابان از سوی شهرداری تهران انجام شده است. در طرح این خیابان غرفه های ثابت با شکل یکسان و غرفه های متحرک (foodtruck) مشابه با هزینه زیادی اجرا شد. غذاهای ارائه شده در این مکان اغلب فست فودهای مشابه در سطح شهر است.
در نمونه دیگر، در خیابان لشکرآباد اهواز طرح نوسازی با مشارکت تدریجی و خودجوش ساکنین و همراهی شهرداری اجرا شد. در طرح این خیابان، که در گذشته نه چندان دور محل بزه و یکی از خطرناک ترین مناطق شهری اهواز محسوب می شد، ساکنین، غرفه های فروش غذاهای محلی به ویژه فلافل را در مقابل حیاط خانه های خود گشودند. با گذشت زمان کوتاهی و در پی تغییرات صورت گرفته، افزایش حضور مردم و گردشگران، این خیابان را به یکی از امن ترین مناطق و خیابان های سطح شهر حتی در طول شب تبدیل کرد.
روش برنامه ریزی و اجرای پروژه خیابان غذای سی تیر تهران، به شیوه سنتی و با انحصار شهرداری شکل گرفته است. تمامی هزینه های اجرا و نگهداری آن به عهده شهرداری بوده و برای رونق بخشیدن به این پروژه تبلیغات گسترده ای از سوی شهرداری انجام شده است. در مقابل، خیابان لشکرآباد اهواز با برنامه ای مشارکتی و مردمی از سوی ساکنین شروع شد و توسعه یافت.