ضعف های موجود در نظام آموزش معماری، این سؤال را مطرح می سازد که Lچگونه می توان از روش آموزش مبتنی بر پرسش برای ارتقای توان طراحی بهره گرفت»؟ در حال حاضر، روشهای آموزش بر انتقال یکسویۀ علم از معلم به دانشجو، استوار است. در این فرایند، دانشجو منفعل است و نقش او به آموختن آنچه به وی داده میشود منحصر می شود. رشتههایی که بر خلاقیت استوارند، به بیش از آموزش علوم مرتبط و ضروری خود نیاز دارند. تربیت دانشجو در این حرفه از یکسو وابسته به فعلیتیافتن توانمندیها و مهارتهای فردی اوست و از سوی دیگر، در گروی رشد بینش کلنگر آنهاست.
راهکار برون رفت از این وضعیت، شیوۀ «آموزش مبتنی بر کشف»* است. در این روش، هر سفر آموزشی دارای ۳ محصول اصلی است:
۱) پژوهشگرانی که حتی با یکدیگر آشنا نیز نیستند، طی سفر یاد میگیرند که چگونه میتوان نسبتبه حقوق یکدیگر احترام گذاشت، با هم زندگی کرد و یک هویت جمعی و کل جدید را به وجود آورد.
۲) پرسشهای جدید و مبتکرانهای خلق میشود که در شرایط رکود علمی در زمینۀ هنرومعماری ایران، جای خالی آنها برای اهل فن محسوس است. در این روند، نظریهپردازی آغاز میشود.
۳) تولید علم، نتیجۀ فعالیت پژوهشگر در کار گروهی است و این در حالی است که جامعۀ پژوهشی ما از نظر کار گروهی در بحران به سر میبرد.
پانوشت:
*در سال۱۳۸۴، پژوهشکدۀ نظر، با تشکیل «انجمن سفرهای پژوهشی منظر»، پایههای اصلی این روش را با ایدۀ برگزاری سفرهای پژوهشی بنیان نهاد. پس از آن با ثبت تجربهها و بازخورد برنامهها به اصلاح چارچوب حاکم بر شیوۀ آموزش مبتنی بر کشف مبادرت ورزید. نتیجۀ امروز آن، بستۀ آموزشی کاملی است که براساس طرح پرسش و همراهی استاد با دانشجو در سفر بنا شده است