طرح توسعه مکان محور پژوهشکده نظر با برگزاری نشست سوم «نسبت توسعه با سرزمین» همراه شد.
به گزارش نظرآنلاین، در ادامه نشستهای تخصصی نسبت توسعه با سرزمین که پس از سفر تحقیقاتی اعضای پژوهشکده نظر به کوهدشت لرستان صورت پذیرفت، نشست توسعه جامعه محور کوهدشت لرستان با حضور دکتر سیدامیر منصوری استاد دانشگاه تهران و دکتر مختار نوری محقق و عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات خاورمیانه برگزار شد.
مختار نوری در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه در جامعهشناسی توسعه الگوهای متعددی وجود دارد، گفت: توسعه دنیای مدرنی است که در پیوند با عقلانیت شکل گرفت. در جوامع پیشامدرن به جهت ساختار قدیمی و سنتی که وجود دارد، نمیتوان از توسعه سخن به میان آورد. بنابراین توسعه محصول جهان مدرن است. نظریهپردازان کلاسیک در این حوزه نظریهپردازی کردهاند اما به معنی تخصصی کلمه، توسعه امری است که بعد از جنگ جهانی دوم در غرب رشد و گسترش یافت و نظریات مختلف پیرامون آن شکل گرفت. از سال 1950 به بعد در مکتب مدرنیزاسیون یا نوسازی در غرب که الگوهای مختلفی از توسعه به وجود آمد به همراه نظریات مختلف از نظریهپردازان.
وی افزود: به طورکلی از دو دسته نظریات حول توسعه به نام های جریان اصلی توسعه و جریان انتقادی می توان نام برد. نظریه نوسازی، وابستگی، نظام جهانی و انشعابات درون آن را به عنوان نظریات اصلی جریان توسعه درنظر میگیریم.
در جریان انتقادی جرین هایی عمدتا در پیوند نقد جریان اصلی قرار دارند مانند نولیبرالیسم، نهادگرایی، پسا مدرنیسم، توسعه انتقادی، توسعه اخلاقی، توسعه انسانی و پسا توسعهگرایی که جریانهای جدید توسعه هستند. توسعه اجتماعمحور را اگر بخواهیم جایابی کنیم به عنوان رویکرد و رهیافت توسعه، عمدتا در چهارچوب نظریات انتقادی گنجانده میشود نه جریان اصلی چراکه جریان توسعه جامعهمحور انتقاد به جریانات اصلی است.
بنابراین در توسعه اجتماعمحور که تفاوت هایی نیز با جامعه دارد جامعه را کلان درنظر میگیریم و ذیل آن اجتماعات مختلف سبزها، حقوق بشر، زنان، فمنیست و طرفداران محیط زیست در قالب آن جامعه کلان زندگی میکنند.
در بحث توسعه اجتماعمحور باید نسبت به الگوی جامعه و دولت هم توجه داشت. در بحثهای توسعهشناسی سیاسی در مقیاس کلان قضیه، چهار الگو در بحث جامعه و دولت وجود دارد که در بحث توسعه جامعهمحور تعیینکننده است. این چهار الگو عبارتند از :جامعه فعال-دولت محدود، دولت فعال-جامعه محدود، دولت و جامعه هر دو فعال، دولت و جامعه هر دو محدود.
در بهترین حالت دولت و جامعه بر هم همپوشانی دارند تا با قدرت و قوت فرآیند توسعه را پیش ببرند اما برای توسعه جامعهمحور به هر حال قدرت و غنای جامعه تعیینکننده است که بایستی دارای جایگاه و توانمندی ویژهای باشد.
به عنوان مقدمات، توسعه اجتماعمحور توسعهای است که در واکنش به مداخلات دولت شکل میگیرد. نظریهپردازان اجتماعگرا یا جامعهگرا معتقدند به جای قدرت دادن به دولت باید از جامعه دفاع کرد زیرا این جامعه است که تعیینکننده تمام حوزهها از جمله توسعه است. بنابراین توسعهی جماعتمحور یا اجتماعمحور، ضمن آشکارسازی زخمها و مداخلات دولتی تمایل دارد جامعه را آغازگر و محرک توسعه از پایین بداند که به نوعی یک توسعهی اجتماعمحور با مداخلات مردمی شکل بگیرد.
نوری با بیان اینکه اساس این توسعه، همان چهارچوبها و مفاهیم کلیدی مطرح شده در پنل این نشست است، خاطرنشان کرد: توسعه جماعتمحور یا اجتماع محور یاجامعه محور ضمن لحاظ کردن تفاوتهایی که گفته شد این چهارچوبها را پوشش میدهد. درواقع در توسعه اجتماعمحور یا جامعه محور که بحث ما است، مشارکت دیده میشود.
شما نمیتوانید در توسعه جامعه محور مشارکت مردمان محلی و بومی ساکن منطقه را نادیده بگیرید و بگویید که با مرکزنشینی میخواهید توسعه را در کوهدشت یا هر نقطه از کشور ایجاد کنید. بنابراین اولین گام مشارکت است نه به معنای رویکردهای قدیمی در حوزه مشارکت سیاسی، چرکه جنبههای جدید و فنی پیدا کرده که بایستی مورد توجه قرار گیرد.
یا مثلا به هرحال در بحث برنامه محوری که یکی از ستونهای اصلی جامعه محور است برخلاف رهیافتهای جریان اصلی توسعه مثل مکتب نوسازی، آنجا توسعه از بالا به پایین دارد به جامعه تحمیل میشود.
چرا انقلاب اسلامی شکل گرفت؟ چون برنامههای توسعه بدون توجه به بافتار و ساختار فرهنگی جامعهی ایران توسط مکتب مدرنیزاسیون در ایالات متحده به مشاوران شاه تحمیل میشد. به هرحال این الگوها، الگوهای مدرنیستی بودند.
در این الگو گفته می شد اگر میخواهید توسعه پیدا کنید باید به سکولاریسم برسید یا به عقلانیت مدرن برسید. باید انسان توسعهیافته به تعبیر اینکلز شوید و اینها باید در جامعه ما پیاده شود.
اما ازآنجاییکه جامعه ما سنتی بود، نسبت به این الگوها حساسیت نشان داد. انقلاب اسلامی نتیجه چنین فضایی است نه میشود توسعه کلان ایران را با رهیافتهایی از بیرون مثلا از آمریکا و فرانسه مونتاژ و اجرا نمود و نه در داخل کشور خودمان به همین صورت از بالا به پایین آن را اجرا کنیم.
بنابراین ضرورت توسعهی برنامهای زیاد است و دستور کار اینستکه برنامه باید از پایین به بالا باشد نه از بالا به پایین. یعنی در برنامههای توسعهای که در کشور وجود دارد و دولت یا مجلس آن را تدوین میکنند، نمیتوان برای هر نقطه از کشور برنامه نوشت.
باید از نگرشهای مرکزنشین به توسعه عبور کرد
وی همچنین خاطرنشان کرد: وقتی در سطح کلان در مجلس برنامهی توسعه نوشته میشود، می بینیم برنامهنویسان این مفاهیم را نمیدانند که در بافتار فرهنگی چیست لیکن اینها به این معنا نیست که دولت نادیده انگاشته شود.
نقش دولت در توسعه جامعهمحور این است که روانکننده و تسهیلگر باشد. در توسعهی اجتماعمحور چنین نیست که مثل جامعه ما دولت در تمام امور مداخله کند مثل اینکه می بینیم این نوع برنامه ریزی خروجیاش شده مهاجرت در منطقه کوهدشت که مردم آن مجبور به مهاجرت شوند.
اینکه مردم کوهدشت رهسپار تهران میشوند از عوارض نگاه دولتنگر به امر توسعه و نگرشهای مرکزنشین به امر توسعه است.
باید از نگرشهای مرکزنشین به توسعه عبور کرد و به سمت نوعی جامعهمحوری رفت. به سراغ مردمان بومی و محلی به دلیل شناختی که از موقعیت جغرافیایی، موقعیت محلی، موقعیت اقتصادی، موقعیت فرهنگی و … تا بتوانیم به توسعه متوازن و پایداری برسیم.
وی همچنین با انتقاد از نحوه اجرای طرح های هادی روستایی گفت: طرح هادی در راستای توسعه برنامهای است که عمدتا رویکردی از بالا به پایین دارد. در خصوص نقش مکان در فرآیند برنامهریزی طرح هادی روستایی درست است که طرح هادی در روستاها اجرا میشود ولی باز دولتمحور هستند.
این نیست که در طرحهای هادی خود مردم هم درگیر شوند. طرحیست که توسط بخشداری و دهیاری انجام میشود بدون هیچگونه توجهی به جنبههای فرهنگی و این نوعی مدرن کردن زندگی شهری است کما اینکه دهیاریها با بده بستانهایی که در این طرحها وجود دارد، به یک مرکز فساد هم تبدیل شده اند.
اگرچه بودجه ها ناچیز است ولی بودجههایی که به طرهای هادی اختصاص مییابد گاها به رانت تبدیل میشود که پژوهشگران بهتر است لحاظ کنند چراکه مسائل حادی است که به یک سری معضلات تبدبل شده است.
نوری در پایان گفت: این نکتهکلان را نیز در نظر بگیرید پیرامون بحث توسعهی اجتماع محور، تلاشمان این استکه از رویکردهای مرکز گرا، دولت محور برویم به سمت جامعه محوری و از آن نیز عبور کنیم زیرا مشکلاتی وجود دارد که نباید نادیده نگاشته شود و تصور شود از نگاه مرکز محور، دولت محور عبور کردهایم و در همین سطح پایین جامعه محوری هیچ مشکلی نداریم.
در بحث توسعه جامعهمحور نبایستی سماجتگونه عمل کرد طوریکه هیچگونه تغییر و تحولاتی در راستای نوگرایی در روستا نباید صورت پذیرد. روند حاکم بر جامعه ایران در شکل کلان به سمت نوگرایی است واین تلاش عبث و بیهوده است. این روند از 100 سال پیش شروع شده و دائما به سمت نو شدن حرکت میکنیم.
چون این تجدد، نوگرایی و مدرن شدن درواقع به مذهب مختار زمانه تبدیل شده و اتفاقا مسائل سنتی دارد کمرنگتر میشود. توسعه صنعتی به هر حال در روستاهای کوهدشت جاری و ساری نشده است و در حد گاوداری یا مصادیق آن است و محدود است. با دام و طیور و سوله، صنعتی شدن اتفاق نمیافتد.
برخی برای کشاورزی و گاوداری و اصطبل و سوله وام میگیرند و پول آن را در شمال کشور سرمایهگذاری میکنند یا حتی از کشور خارج میکنند؛ اینکه توسعه صنعتی چگونه باعث شده فرم و کالبد روستا عوض شود، اینها برای خود من هم سوال است.
نگاه آندره گاندر فرانک، پل باران و سوئیزی در مباحث مکتب وابستگی از الگوهای جریان اصلی توسعه، عنوان میدارد که توسعه غرب باعث توسعه نیافتگی جهان سوم میشود (توسعهی توسعه نیافتگی) و غرب با استثمار جهان سومیها توسعه یافته است. هر میزان آنها جهش کردند و توسعه یافتند ما عقب ماندیم. این بحث به شکلی در داخل کشور هم نافذ است. ایلام، کوهدشت و کرمانشاه میشوند پیرامون مرکز شهرهای بزرگتری چون تهران.
دکتر سیدامیر منصوری دیگر سخنران این نشست نیز با بیان اینکه خوب است مباحث دانشپژوهان به سمت مبتنی بر مشاهده برود، گفت: سوال نباید به صورت ایجابی برای نتایج آورده شود و در نتیجهگیری باید بحث شود و فرآیند رسدن به نتیجه واکاوی شود.
باید دقت شود که کوهدشت مقصد مهاجرت عشایر بوده و بر همین مبنا شکل گرفت. قاعدتا صرف مهاجرپذیری یا مهاجرفرستی شاخص توسعه یا عدم توسعه نیست و این پارادوکس است که تا زمانیکه توسعه بوده مهاجرپذیر بوده و جایی که مهاجر فرست شده جهت توسعه عوض شده باشد.
وی در انتهای این پنل به اصلاح مباحث مربوطه دانشپژوهان پرداخت که با اصلاح و تکمیل آنها به چاپ میرسد.