پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

بوسه بدرقه؛ مروری بر یک ماجرای نیویورکی

چکیده: «اورموند جیلی»(Ormond Gigli)، عکاسی بود که در سال 1960، تصویر معروف «دختران در پنجره‌ها» (Girls in the Windows) را با ابتکار خود خلق کرد. عکسی که به تقریب جزو پر فروش‌ترین عکسهای جهان شد
بوسه بدرقه؛ مروری بر یک ماجرای نیویورکی

نظرآنلاین– سحر سلخی، کارشناس ارشد معماری و پژوهشگر معماری و فرهنگ در یادداشتی با عنوان بوسه بدرقه؛ مروری بر یک ماجرای نیویورکی نوشت:

«اورموند جیلی»(Ormond Gigli)، عکاسی بود که در سال 1960، تصویر معروف «دختران در پنجره‌ها» (Girls in the Windows) را با ابتکار خود خلق کرد. عکسی که به تقریب جزو پر فروش‌ترین عکسهای جهان شد و آن را یکی از مشهورترین عکس‌های مد و فشن دهه شصت میلادی می‌دانند، این عکس برشی از نیویورک قدیمی را به تصویر کشیده و عکاس توانسته خاطره خانه‌‌های قدیمی با نمای سنگ قهوه‌ای مقابل استودیوی خود را که در شرف تخریب بود حفظ و ماندگار کند. ساختمان‌های با نمای سنگهای قهوه‌ای، روز بعد تخریب شدند اما تأثیر این عکس فراتر از عکاسی است.

مدتها پیش به طور اتفاقی این عکس را دیدم، عکس جذابی که هر بار توجهم را از ژست‌های متفاوت و لباس‌های رنگارنگ زنان در قاب پنجره‌ها به زمینه قهوه‌ای آن که ساختمانی قدیمی بود می‌کشید، شبیه این خانه را بارها در فیلم‌های سینمایی دیده بودم و هر بار این بازی و گریز چشم به معماری بنا باعث می‌شد شروع به شمردن پنجره‌ها و دقت در اجزای ساختمان کنم. این کنجکاوی و دقت در ساختمان قدیمی باعث خواندن درباره داستان پشت این عکس شد که نمونه‌ای نمادین از رمانتیسم بصری معماری است.
اورموند جیلی متولد سال 1925 در شهر نیویورک، در نوجوانی به عکاسی علاقه مند شد. در سال 1942 از دانشکده عکاسی مدرن فارغ التحصیل شد و سپس در طول جنگ جهانی دوم به عنوان عکاس در نیروی دریایی آمریکا خدمت کرد اما عکاسی را به شکل حرفه‌ای در سال 1952 آغاز کرد، زمانی که یکی از «ادیتور»های مجله «لایف» او را استخدام کرد تا مجموعه‌ای از پرتره‌ افراد مشهور را عکاسی کند و نمایش‌های مد پاریس را پوشش دهد. او به مرور زمان به خاطر عکس‌های جنجالی از تئاتر، رقصنده‌ها، سالن‌های مد، مانکن‌ها، افراد مشهور و مکان‌های عجیب و غریب در نشریات بین المللی مثل لایف، تایم، پاری ماچ (LIFE, TIME, PARIS MATCH) معروف شد. 
در سال  1960 زمانی که «جیلی» این عکس را گرفت دیگر یک عکاس حرفه‌ای مد و فشن بود و استودیویی در محله گران‌قیمت نیویورک، «منهتن» خیابان 58 شرقی داشت. در آن زمان تعداد زیادی خانه‌های «براون استون» به سبک «بوزار» از اوایل قرن بیستم در منهتن و همسایگی‌های آن وجود داشت، استودیوی جیلی هم یکی از آن ساختمان‌ها بود. تعدادی از خانه‌های «براون استون‌» در بخش بالایی منطقه «وِست ساید» و خیابان‌های فرعی شرقی-غربی محله «اسلوپ پارک»، در مجاورت شیب غربی «سنترال پارک» هنوز هم وجود دارند، دو خیابان معروف پنجم و هفتم از خیابان‌های تجاری اصلی این محله‌اند. در محله‌های «بروکلین هایتس، فورت گرین و باغ کارول» هم خانه‌هایی به این سبک دیده می‌شوند که حالا تبدیل به خانه‌های گران‌قیمت نیویورک شده‌اند.

بوسه بدرقه؛ مروری بر یک ماجرای نیویورکی
آپارتمانی کلاسیک، محله هارلم در بخش بالای منهتن، با نمای سنگ قهوه‌ای (براون استون) که مصالح ساختمانی بسیار محبوب در نیمه دوم قرن نوزدهم در شهرهای سراسر آمریکا بود

در ایالات متحده (و کانادا) به خانه‌های شهری که در یک ردیف از خیابان با طرح تقریبا یکسان و جنس نمای مشابه باشند اصطلاحا «براون استون» (Brownstone) همان «سنگ‌قهوه‌ای» می‌گویند. 

در یک ظهر گرم تابستان 1960 در حالی که «اورموند جیلی» از پنجره استودیوی خود به خیابان نگاه می‌کرد متوجه شد ردیفی از خانه‌های قدیمیِ «براون استون» در آن سوی خیابان را برای تخریب آماده می‌کنند، خانه‌ها از سکنه خالی بود و کارگران در حال کندن چارچوب پنجره‌ها از نمای ساختمان بودند، ناگهان با نگاهی به ردیف پنجره‌های خالی، ایده‌ای به ذهن عکاس نیویورکی خطور کرد: «اگر در قاب هر کدام از پنجره‌ها، زنی با لباس رنگی قرار گیرد چقدر زیبا می‌شود!» همین و این‌طور بود که یکی از معروف‌ترین عکس‌های قرن متولد شد. 

اورموند بلافاصله دستیارش را فرستاد پایین تا با ناظر تخریب صحبت کند. سرپرست کارگاه موافقت کرد که آن‌ها ایده را اجرا کنند به شرطی که همسرش هم در عکس باشد. اورموند فقط می‌توانست فردا در ساعت ناهارِ کارگران، عکس بگیرد و پس از آن، ساختمان تخریب می‌شد. او حساب کرد و دید حدود چهل زن برای این کار لازم است اما پولی آن‌چنان در بساط نداشت تا دستمزد چهل مدلِ عکاسی را بپردازد. جیلی در مورد آن روز گفته: «ما فقط 24 ساعت برای انجام پروژه زمان داشتیم، بنابراین با تمام شرکت‌های تبلیغاتی که مشتری ما بودند تماس گرفتیم تا مانکنها را پیدا کنیم، یک رولزرویس هم لازم داشتیم تا در پیاده رو جلوی خانه پارک کنیم. پول هم نداشتیم!»

جیلی، ثروتی نداشت اما معروف بود: «من شهرت خوبی داشتم و چون برای مجلات تایم و لایف کار می‌کردم، بنابراین متقاعد کردن مردم بسیار آسان بود». او به آژانس‌های «مدلینگ» گفت که مدل‌ها می‌توانند لباسی که دوست دارند بپوشند و اگر فکر می‌کنند باید آرایش کنند آرایش خودشان را انجام دهند و موافقت کرد که به هر یک از مدل‌ها مبلغ 1.1 دلار بپردازد اما جمع کردن این همه مدل‌ تنها مشکل عکاس نبود پیاده‌رو جلوی ساختمان یک حفره خالی داشت، جیلی تصمیم گرفت در آن قسمت از پیاده‌رو یک اتومبیل رولزرویس بگذارد و با شرکت توزیع ادیسون که تامین انرژی برق و گاز نیویورک را بر عهده داشت تماس گرفت و آنها را متقاعد کرد تا چاله جلوی ساختمان را با بتن پر کند، احتمالا به خاطر اینکه بلایی سر اتومبیل گرانقیمت نیاید؛ جیلی در هیچ مصاحبه‌ای چیزی درباره اینکه چرا رولزرویس مدل 1960 ROLLS-ROYCE SILVER CLOUD II SALOON را انتخاب کرده نگفته اما به هر حال آن را از نمایندگی رولزرویس که در همان محله بود قرض کردند، احتمالا این مدل به انتخاب نمایندگی بوده است. اگر به عکس دقت کنید آسفالت تازۀ این چاله به صورت لکه‌ای خاکستری درست کنار لاستیک جلوی رولزرویسِ پارک‌شده مقابل ساختمان دیده می‌شود.

روز بعد، صبح زود تمام کارمندان در استودیو بودند و اورموند این احساس را داشت که قرار است عکس محشری از کار دربیاید. آن‌ها مجبور شدند به سرعت کار کنند تا مجوزهای ایمنی را از شهرداری بگیرند. باید مراقب خط نیفتادن روی رولزرویس هم بودند، برنامه ریزی دقیقی لازم بود و وقت زیادی برای عکاسی نداشتند. ظهر که شد، 43 زن با بهترین لباس‌هایشان آمدند و از پله‌های قدیمی به داخل ساختمان‌ها رفتند و در قاب پنجره‌ها جا گرفتند. اورموند جیلی در آن طرف خیابان روی لبه ورودی استودیوی خود ایستاده بود و با بلندگو صحنه را کارگردانی می کرد. او در مورد این روز گفته: «البته کمی هم نگران خطرات ساختمان نیمه‌مخروبه برای مدل‌ها بودم، چون بعضی از آن‌ها زیادی شجاع و هیجان‌زده بودند و تصمیم گرفته بودند روی لبه‌های در حال ریختن پنجره‌ها ژست بگیرند. عکاسی طبق برنامه انجام شد. چیزی که به نظر بعضی‌ها خیلی خطرناک یا دشوار به نظر می‌رسید، تبدیل به فانتزی‌ من شد و به یاد ماندنی‌ترین عکسی که دارم را خلق کردم که از آن زمان تاکنون برنده جوایز بین المللی بوده است.»

همان روز صبح دستیار جیلی که نگران و مضطرب بود به او گفته بود: «اورموند، بهتر است موقع عکاسی، آتش‌نشانی را هم خبر کنیم، قرار است چهل نفر با تاکسی بیایند و شلوغ خواهد شد و ممکن است اتفاق بدی بیفتد یا یکی از مدل‌ها از پنجره سقوط کند»، آنها آتش‌نشانی را هم خبر کردند.

«همه چیز یکدفعه داشت اتفاق می‌افتاد. مدل‌ها، همسرم، همسر سرپرست، همه بهترین لباس‌های خود را پوشیده بودند. رنگ لباس‌ها با من هماهنگ نشده بود، در واقع وقت این کارها را نداشتیم فقط به دستیارم گفته بودم به آنها بگوید لباس رنگی بپوشند و هرطور دوست دارند آرایش کنند. مدل‌ها را داخل ساختمان فرستادم و گفتم هر کدام در قاب یک پنجره بایستند تا رنگ‌ها را در نما پخش کنم، به آنها گفتم طوری ژست بگیرند که انگار دارند کسی را می‌بوسند. آفتاب ظهر بالای سرمان بود و نور بین کوچه‌ها می‌درخشید، عجب صحنه‌ای بود! و به طور معجزه آسایی، پلیس نیامد و کار را متوقف نکرد و در عرض یک ساعت، پروژه تمام شد». 

همسر جیلی در منتهی الیه طبقه دوم، سمت راست عکس با لباس صورتی ایستاده و همسر ناظر تخریب، سومین نفر از سمت چپ در طبقه سوم است.

عکاسی از روی سقف ورودی ساختمان استودیوی جیلی انجام شد، روی ورودی‌ ساختمان که آن هم به سبک «براون استون» بود، پیش‌آمدگی وجود داشت که در واقع قاب برجسته دور ورودی بود اما یک نفر می‌توانست روی آن بایستد و به نوعی محل فرار هنگام آتش‌سوزی بود، جیلی روی ورودی ایستاد و دوربین را آنجا گذاشت و با بلندگوی دستی به مدل‌ها می‌گفت که چطور بایستند؛ سپس به سرعت 18 فریم عکس با دوربین «هاسلبلاد» و لنز واید گرفته شد و تمام! شاید مهم‌ترین عکس تجاری جهان ثبت شد.

 

بوسه بدرقه؛ مروری بر یک ماجرای نیویورکی
«اورموند جیلی» بر لبه پنجره ساختمان در حال تخریب، یک روز پس از عکاسی  
بوسه بدرقه؛ مروری بر یک ماجرای نیویورکی
«اورموند جیلی» بر لبه پنجره ساختمان در حال تخریب،یک روز پس از عکاسی، ساختمان سمت راستی تخریب شده و نمای ساختمان خیابان پشتی دیده می‍شود

عکس «دختران در پنجره‌ها» اولین بار در سال 1994 به صورت تجاری در دسترس قرار گرفت و از آن زمان در گالری ها و حراج ها در سراسر جهان فروخته شد و بر خلاف سایر عکاسان هنرهای زیبا که فقط تعداد محدودی از کپی‌ها را در یک یا دو اندازه ارائه می‌دهند، اورموند رویکرد متفاوتی در پیش گرفت.

در سال 2010، اودن، پسر جیلی به پدرش پیشنهاد داد تا صدها کپی از عکس معروف را در اندازه‌ها و کاغذهای عکاسی مختلف تهیه و امضا کند. اودن در سال 2023 به نیویورک تایمز گفت به پدرم گفتم: «هر کاری که انجام دهیم، هر نسخه‌ای که چاپ کنیم، می‌توانم آنها را بفروشم، نگران نباش». هنوز هم شما می‌توانید به وبسایت ormondgigli.com بروید و این عکس را در هر اندازه‌ای سفارش دهید.

جیلی در سال 2019 درگذشت اما عکس او «Girls in the Windows» ادای دینی به معماریِ تاریخی آمریکا بود و تبدیل به مهم‌ترین عکس تجاری این کشور و شاید جهان شد که یادآور شکوه زندگی گذشته نیویورک بود.

پنجاه سال بعد از عکس معروف اورموند جیلی، «براون استون»‌ها جزو محبوب‌ترین خانه‌های نیویورک شدند! 

پارک مرکزی(Central park)، ساختمان کرایسلر، پل بروکلین، بناهای شاخصی هستند که در نماهای از بالای تمام فیلم‌های سینمایی که داستانشان در نیویورک اتفاق می‌افتد دیده می‌شوند اما وقتی دوربین پایین می‌آید، در نماهای هم‌تراز چشم انسان اغلب روی فرمی فروتن‌تر و متمایز از آن همه زرق و برق مدرن شهر می‌چرخد، خانه‌های ردیفی «براون استون» که شهروندان آمریکا آن‌ها را نیویورکی اصیل می‌نامند؛ نشانه‌ای از ثبات، تحرک و حساسیت شهری در دورانی خاص. 

بوسه بدرقه؛ مروری بر یک ماجرای نیویورکی
«بروکلین هایتس» با تعداد زیادی خانه «براون استون» آجری از سال 1920 که با نگاه اول شبیه به هم به نظر می‌رسند

«براون استونها» چه بودند و چطور دوباره محبوب شدند؟ شاید دانستن تاریخ این خانه‌ها راهگشای پاسخ به این سوال است.

منهتن (Manhattan) از جمله قدیمی‌ترین مناطق شهر نیویورک و هسته اولیه شکل‌گیری آن است که مراکز تجاری و اقتصادی مهم آمریکا را در خود دارد. در دوران ما موارد کمی برای ساکنان شهر نیویورک وجود دارد که به اندازه داشتن خانه شهریِ «براون استون» در منهتن (یا بروکلین)، نشانه پیشرفت مالی باشد و رویای جای‌گرفتن در طبقات بالای اجتماع را تداعی کند.

خانه‌هایی قدیمی و گران‌قیمت با رنگ قهوه‌ای شکلاتی، طراحی باشکوه و تزیینات با حکاکی‌هایی از گل و برگ‌های زیبا در درگاه آن‌ها که با پلکان‌هایی با نرده‌های سلطنتی، چند متر بالاتر از کف خیابان قرار دارند. یعنی دقیقا همان خانه‌هایی‌ که در دهه شصت میلادی که «آرموند جیلی» عکس معروفش را ثبت کرد.

خانه‌هایی به سبک بوزار (Beaux-Arts) که نام خود را از مدرسه هنرهای زیبا (École des Beaux-Arts) در پاریس گرفته است با طراحی معماری متقارن و سرشار از تزیینات باشکوه که در عصر طلایی یا عصر مُطلای «Gilded Age» ایالات متحده از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم رایج بود.

از اوایل قرن نوزدهم تا دهه ۱۹۲۰، انقلاب صنعتی آمریکا، کشور را از یک جامعه کشاورزی به یک جامعه اکثریت شهری تبدیل کرد. عصر مُطلا بین دوره بازسازی و دوره پیشرو (اواخر سده ۱۹ از دهه ۱۸۷۰ تا اواخر دهه ۱۸۹۰) رخ داد و مصادف شد با رشد سریع اقتصادی به ویژه در شمال و غرب ایالات متحده، این اصطلاح که از رمان نویسنده آمریکایی «مارک تواین» با نام «عصر طلایی: حکایت امروز The Gilded Age: A Tale of Today» برگرفته شده در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ سر زبان‌ها افتاد.

پیشرفت در حمل‌ونقل در دهه ۱۸۷۰ (عصر مُطلا) منجر به رشد حومه‌ها شد که جایگزینی برای مراکز پر ازدحام شهری بودند. در این دوره شهرهایی که به سرعت در حال رشد بودند توانستند انبوهی از مهاجران را در خود جای دهند و فرصت‌های اقتصادی گسترده‌ای ایجاد کنند.

با چنین روندی تا سال ۱۹۲۰، بیش از نیمی از جمعیت ایالات متحده در مناطق شهری زندگی می‌کردند. مارک تواین در کتاب «عصر طلایی»، مشکلات پشت سر هم و جدی اجتماعی آن دوره را که «در پوششی از طلای نازک پنهان شده بود عیان می‌ساخت؛ در حقیقت، چیزی به ظاهر خوش آب و رنگ که در باطن چنین نبود، همان معنای لغت مزخرف در فرهنگ ما که به آن چیزهای پوچ اما زراندود و پر زرق و برق می‌گوییم. 

در واقع چیزی که بیشتر شهروندان نیویورک آن را «براون استون» می‌نامند و آرزوی زندگی در آن‌ها را دارند، خانه‌‌های آجری شهری با نمایی از سنگ قهوه‌ای از جنس ماسه‌سنگ‌های رسوبی صورتی تیره است که از معادن «پورتلند» می‌آوردند و پس از برش در معرض هوا، قهوه‌ای تیره با ته‌رنگ صورتی می‌شد.

این نماسازی از اواسط قرن نوزدهم(در دوران رمانتیسم) که ترجیح می‌دادند نمای ساختمان‌ها، مصالح تیره‌رنگ باشد، محبوب شده بود؛ در آن دوران ساختمانی که نمای سنگ قهوه‌ای داشت و مخصوصا به سبک «بوزار» ساخته شده بود، «شیک» محسوب میشد. 

بیش از یک قرن است که خانه‌های «براون استون‌» در دنیای هنر اعم از نقاشی، عکاسی، فیلم‌ها و ادبیات داستانی دیده می‌شوند و ظرفی برای پر کردن خواسته‌ها و آرزوهای شهروندان نیویورکی و مردم امریکا و شاید جهان شده‌اند. آن‌ها حاصل پیوند شیرین دو دنیای قدیم و جدید بودند. 

ماشین‌های بخار به کارگران این امکان را داده بود که سنگهای قهوه‌ای را سریع‌تر و ارزان‌تر از قبل برش داده و شکل دهند، مصالح مقرون به صرفه‌ای که رنگ‌های ارگانیک آن زیبایی و قدرت طبیعت را به یاد می‌آوررد و مناسب افراد با درآمد معمولی که می‌خواستند «لوکس» باشند.

انقلاب صنعتی در آن زمان باعث ساده‌سازی گسترده تولید شده بود و به سرعت ساختمان‌های جدید بسیاری ساخته شدند. با این سنگ قهوه‌ای‌ها، طبقه متوسط آمریکا می‌توانستند با هزینه‌ای بسیار کمتر از هزینه سنگ‌های گران‌قیمتی چون گرانیت یا مرمر، خانه‌هایی چون ثروتمندان داشته باشند. در اواسط قرن نوزدهم، زمانی که برخی از اولین خانه‌های ردیفی ساخته می‌شدند، آمریکایی‌ها نسبت به ایده‌آل‌های کلاسیک رمانتیک، علاقه زیادی پیدا کردند و برایشان نشانه‌ای از ثروت و یادآور اصالت اروپا بود. 

در واقع این خانه‌های ردیفی با سنگ قهوه‌ای پاسخی به افزایش رشد شهرنشینی در آمریکا بود. امروز به طور کلی اصطلاح «براون استون» برای اشاره به هر خانه شهری که با سبک رایج نیمه دوم قرن نوزدهم ساخته شده باشد استفاده می‌شود، مثلا بسیاری از خانه‌های شهری در منطقه بورِم هیل(Boerum Hill) در بروکلین که از آجر ساخته شده‌اند اما نمایی از سنگ‌های بتنی دارند که شبیه سنگ قهوه‌ای مذکور است یا بسیاری از خانه‌های شهری آجری در شهرهای آمریکا که فقط ستون‌هایی با سنگ قهوه‌ای یا طاق ورودی‌ از این سنگ دارند، به همه این‌ها «براون استون» گفته می‌شود.

بوسه بدرقه؛ مروری بر یک ماجرای نیویورکی
چشم‌انداز خیابان پنجم منهتن از خیابان 42 به سمت جنوب، سال 1904 ، ساختمان‌های سنگ‌قهوه‌ای سمت چپ تصویر، لیتوگرافی رنگی از رابرت ولک (Robert A. Welcke)، موزه شهر نیویورک

مورخان توسعه اقتصادی، اواخر قرن نوزدهم را زمان افراط و تفریط‌های مادی‌گرایانه همراه با فساد سیاسی و اقتصادی گسترده می‌دانند و تغییراتی که در معماری بناها و شهر به خصوص در «دوره مُطلا» ظهور کرد را نماد مجسم این ثروت حاصل از فساد.

«چارلز لاکوود» (Charles Lockwood) نویسنده و مورخ معماری در کتابی که دایره المعارف بناهای تاریخی نیویورک است به نام «آجر و براون استون: خانه‌های ردیفی نیویورک 1783-1929»( Bricks and Brownstone: The New York Row House 1783–1929) ده گونه از معماریِ خانه‌های این دوران را شناسایی و در کتابش آورده است که به ترتیب تاریخی عبارتند از:

  1. سبکهای فدرال، 2. یونانی احیا شده، 3. گوتیکِ احیا شده، 4. ایتالیایی، 5. سبک دوم امپراطوری، 6. نئو یونانی، 7. سبک ملکه آن، 8. نئو رومانسک، 9. نئو رنسانس و 10. سبک احیای دوره استعمار یا نئو کلنیال. خواندن شرحی از هر کدام از سبک‌ها که در تصاویر شماره 7 و 8 نمونه‌ای از هرکدام آورده شده، باعث آشنایی با تاریخ این خانه‌ها و اثرات مدهای فکری حاکم بر معماری آمریکا در هر دوره است
  2. سبک فدرال(Federal Style): در دهه‌های پس از جنگهای استقلال آمریکا، نیویورک با رونق اقتصادی و رشد جمعیتی مواجه شد که منجر به ساخت خانه‌های ردیفی متعدد شد. بین دهه‌های 1780 و 1830، سبک فدرال آجری قرمز در تمام خیابان‌ها دیده می‌شد که تا حد زیادی از سبک جورجی انگلیسی (اEnglish Georgian style) الهام گرفته شده بود، شیوه‌ای از تلفیق معماری رنسانس و باروک که در فاصلهٔ سال‌های ۱۷۱۰ تا ۱۸۲۰ در انگلستان و پس از آن در آمریکا متداول شد، وجه تسمیه سبک جورجی برگرفته از چهار جرج نخستین از پادشاهان دودمان هانوور است.
  3. سبک یونانیِ احیا شده (Greek Revival): احیای یک سبک در معماری به استفاده از عناصری در بنا گفته می‌شود که بازتاب سبک یک دوره معماری قبلی است که بین دوران شکوفایی خود و دوره احیاء از بین رفته است. بین سال‌های 1830 و 1850، معماری نئو گرک که بخشی از نوکلاسیسیسم بود نه تنها در نیویورک، بلکه در سراسر ایالات متحده، از سبک فدرال پیشی گرفت، مخصوصاً در خانه‌های ردیفی.  تغییر و حرکت کاملاً ظریف بود چون نماها هنوز از آجر قرمز ساخته می‌شدند، اما ستون‌های «آیونی» و «دوریک» درگاه‌ها را تزئین می‌کردند و تزیینات به سمت نقوش یونانی و برگهای گیاه آکانتوس که در معماری یونان دیده می‌شد رفت.
  4. سبک گوتیکِ احیا شده (Gothic Revival): تا پیش از دهه 1850 اغلب در ساخت و ساز ساختمان‌های مهم نیویورک از سنگ قهوه‌ای محلی استفاده می‌شد مانند کلیسای به سبک گوتیک ترینیتی( Trinity Church) که در سال 1846 تکمیل شد اما با رشد شهر این مصالح به سرعت در نمای خانه‌های مسکونی هم استفاده شد ولی با توجه به خیابان‌های باریک، سبک واقعی نئو گوتیک هرگز در خانه‌های ردیفی شهر جا نیفتاد، در عوض جزئیات این سبک در تزیینات ورودی‌ها و نرده‌های آهنی پله‌ها و بالکن‌ها به صورت فرفورژه وارد معماری بنا شد، از مشخصه‌های سبک گوتیک، طاق‌های نوک تیز است که روی درگاه ورودی این ساختمانها دیده می‌شود.
  5. سبک ایتالیایی (Italianate) : بین دهه‌های 1850 و 1870، معماران نیویورکی به سرعت از احیای گوتیک گذشتند و در حالی که هنوز از سنگ قهوه‌ای محلی استفاده می‌کردند به سبک ایتالیایی مایل شدند که از کاخ‌های ایتالیا الهام گرفته بود. این نماها دارای خطوط منحنی و تزئینات ظریف برای ایجاد جلوه‌ای زیبا بودند.

5.سبک دوم امپراطوری (Second Empire): در همان دوره زمانی سبک ایتالیایی، برخی از معماران شروع به ادغام سبک امپراتوری دوم در خانه‌های براون استونِ ایتالیایی کردند و به سراغ سقف‌های «مانسارد» رفتند، سقف مانسارد (mansard roof) بام شیروانی چهار طرفه است که عالی‌ترین نمونه آن در بام‌های موزه لوور دیده می‌شود. ایده‌های سبک دوم امپراتوری مستقیماً از پاریس به دست معماران آمریکایی نرسیده بود، اما ظاهراً به طور غیرمستقیم از هتل‌های الهام گرفته از بناهای پاریسی که در اواسط دهه 1850 در لندن ساخته شدند، وارد معماری نیویورک شده بود.

  1. سبک نئو یونانی (Neo-Grec): در دهه 1870، سبک ایتالیایی جای خود را به سبک «نئو گرک» که حالتی کمی ساده‌تر و با تزیینات کمتر داشت داد و قاب‌های کمانی با قوس‌های باز ایتالیایی دور پنجره‌ها تبدیل به کادرهای برجسته مستطیلی شد اما همچنان استفاده از سنگ قهوه‌ای در پوشش نما رایج بود.
  2. سبک ملکه آن(Queen Anne): نماهای به سبک ملکه «آن» فقط یک دهه کوتاه خیابان‌های نیویورک را فراگرفت. «ملکه آن» به جای اینکه سبکی رسمی و جا افتاده باشد، بیشتر اصطلاحی بود که برای خانه‌های براون استون با پلان‌های نامنظم، سقف شیروانی متفاوت، نقش برجسته‌های تزیینی منحصر به فرد تر و بیشتر استفاده می‌شد. اما سبک اصلی «کویین آن» از زمان سلطنت ویلیام سوم در انگلستان شروع شد و در زمان سلطنت ملکه «آنِ» به اوج خود می رسد و تا مدتی پس از به تخت نشستن جورج اول ادامه پیدا می‌کند. در بریتانیای اوایل قرن هجدهم این اصطلاح با احیاء و تفسیر مجدد چندین گرایش و سبک معماری مختلف با الهام‌ از سازه‌های نیمه‌چوبی دوره «تودور» در قرون وسطی تا طرح‌های دوره رنسانس و کلاسیک در دوره‌های الیزابت و ژاکوبین به وجود آمد، همچنین تأثیرات گوتیک نیز در آن مشهود بود. این تنوع گسترده از ارجاعات تاریخی در سبک ملکه آن همه با هم در ایالات متحده ادغام می شوند و سبکی با فرم توده‌های نامنظم و نامتقارن و سطوح فرو رفته یا برجسته و برج‌هایی در بام بوجود می‌آید و در حالی که همچنان سنگ قهوه‌ای برای نما مورد استفاده قرار می گرفت، آجر و تراکوتا و همچنین تزئینات چوبی هم به ترکیب پوشش نما اضافه شد. این خانه‌ها هنوز در منطقه «ریچموند هیل» موجود است.
  3. سبک رومانسکِ احیا شده یا نئو رومانسک (Romanesque Revival)

همزمان با افزایش محبوبیت سبک ملکه آن، خانه‌های ردیفی سبک احیای رمانسک با پلان‌های نامتقارن و نماهای شخصی‌سازی شده‌تر و مصالح متنوع دیگر چون سنگ آهک و گرانیت ظاهر می‌شوند اما معماری این سبک به خاطر ویژگی‌هایی مانند طاق‌های بزرگ رومی روی درهای ورودی و پنجره‌ها، سنگین‌تر از سبک ملکه آن است. یکی از بارزترین ویژگی‌های ساختمان‌های این سبک معماری پیروی از طراحی منظم و متقارن در ساختار کلی بنا بود. نئو رمانسک نسبت به همتایان تاریخی خود، طاق‌ها و پنجره‌های ساده‌تری دارد.

  1. سبک نئو رنسانس(Renaissance Revival)

از دهه 1880 تا 1890، معماران نیویورکی شروع به ساختن بناهایی با الهام از سبک نئو رنسانس کردند. نئو رنسانس در میانه قرن ۱۹ مد شد البته نه به شکل اصلی و شناخته شده خود که در ایتالیا دیده می‌شد بلکه به شکل ترکیبی از همه فرم‌ها، بر طبق امیال معمار و خواسته کارفرما که روشی معمول در اواسط و اواخر قرن ۱۹ بود. در این دوره، معماران نیویورکی خانه های ردیفیِ براون استونی ساختند که از نظر علمی دقیق تا عجیب و غریب بودند که اگرچه تحت عنوان کلی سبک نئو رنسانس گروه‌بندی می‌شوند، اما از نظر فرم و تزیینات از منابع بسیار و متنوعی چون سبک‌های رومی، بوزار، رنسانس ایتالیا، رنسانس فرانسوی، کلاسیک فرانسوی و رنسانس آلمانی و غیره الهام گرفته‌اند. سبک آمریکایی نئو رنسانس بر جزییات کاربردی تاکید داشت و محبوب‌ترین نقوش مورد استفاده در آن موتیف‌هایی چون تاج گل، سبد میوه، دسته گل‌های بزرگ و برگ‌های با روبان بسته‌شده و تکرار آن‌ها در تمام نما بود.

  1. سبک احیای دوره استعمار، نئو کلنیال (Colonial Revival)

در دهه 1890 تا دو دهه اول قرن بیستم، معماران در حال بازبینی سبک فدرال بودند که در دهه‌های پس از جنگهای استقلال آمریکا (1780 و 1830) بوجود آمده بود و به آن نو استعماری می‌گفتند. اواخر قرن نوزدهم، دوران تنش‌های شدید، مهاجرت‌های جدید و صنعتی‌شدن شتابان، سفیدپوستان اروپایی-آمریکایی به دنبال آسایش در گذشته، به‌ویژه دوران استعمار و جنگ‌های داخلی استقلال بودند. در تفسیر رمانتیک آنها، دوران تاسیس ایالات متحده با سادگی، صنعت داخلی و وحدت تعریف می‌شد، کیفیت‌هایی که مستقیماً با جنگ داخلی پرآشوب و پیامدهای آن در تضاد بود. آنها در یک جنبش مردمی که به احیای استعمار یا «نئوکلونیال» شناخته می شود، دلتنگی خود برای دوران استعمار و انقلاب را از طریق معماری، طراحی منظر و فرهنگ مادی ابراز کردند. خاستگاه این جنبش را می توان در صدمین سالگرد امضای اعلامیه استقلال در سال 1876 جستجو کرد، که فرصتی برای اتحاد مجدد کشور با نمایش نبوغ و فرهنگ آمریکایی به جهان در نمایشگاه «سنتنیال» که در «فیرمونت پارک» فیلادلفیا برگزار شد، بود. نمایشگاه صد سالگی (Centennial) ایالات متحده پس از شش ماه به پایان رسید اما علاقه به نسخه‌های رمانتیک و انگلیسی‌شدۀ معماری، مناظر و هنرهای تزئینی اولیه آمریکایی ادامه یافت و تا اواخر قرن نوزدهم و بیستم تکامل پیدا کرد. در نماهای سبک «نئو کلنیال» آجر به سنگ قهوه‌ای، سنگ آهک و گرانیت اولویت داشت. 

بوسه بدرقه؛ مروری بر یک ماجرای نیویورکی
سبک‌های خانه‌های براون استون در کتاب چارلز لاک‌وود
بوسه بدرقه؛ مروری بر یک ماجرای نیویورکی
سبک‌های خانه‌های براون استون در کتاب چارلز لاک‌وود

پس از دهه‌های آغازین قرن بیستم، خانه‌های ردیفی محبوبیت خود را از دست دادند چون آپارتمان‌سازی در حال افزایش بود و جنبش‌های مدرن فراگیر شده بود. 

در سالهای آغازین دهه 1920میلادی اقتصاد آمریکا در مسیر گذار بود. در این سالها ارزشهای گذشته که در آمریکایی‌های روستا نشین و کشاورز وجود داشت به تدریج تغییر شکل داد و مردم به سمت تلاش برای کسب ثروتهای بیشتر و راه اندازی کارخانه ها و کارگاه‌هایی که می توانستند حجم زیادی از کالاها را تولید کنند حرکت کردند و بر شمار افرادی که خانه های بزرگ ، خوردهای شخصی مدرن و کالاهای مصرفی خانگی را خریداری می کردند افزوده شد. افزایش درآمد ثروتمندان سبب شد تا بازار سهام آمریکا نیز رشد کند زیرا اغلب برای کسب سودهای کلان به این بازار روی آورده بودند و در سال 1927 نیز نتیجه مثبتی دریافت کردند، همین مساله بسیاری از مردم را بر آن داشت تا وارد این بازار شوند.

یک دهه پیش از جنگ جهانی دوم، رکود بزرگ پس از سه شنبه سیاهِ وال استریت، سقوط بازار بورس آمریکا در اکتبر ۱۹۲۹ آغاز شد. تاثیرات گسترده آن شامل رکود قابل توجهی در بازار مسکن بود به طوری که تا سال ۱۹۳۳، ارزش خانه‌ها ۳۵ درصد کاهش یافت، بیش از ۲۵۰ هزار نفر به خاطر بدهی به بانک‌ها خانه‌های خود را از دست دادند، ساخت‌وساز املاک مسکونی ۹۵ درصد کاهش یافت و بسیاری از خانه‌های ردیفی «براون استون» شهری تخلیه شد. بحران بزرگ را که تا اوایل 1940 طول کشید می‌توان عمیق ترین، طولانی ترین و گسترده ترین بحران اقتصادی آمریکا و کشورهای غربی در قرن بیستم دانست. خانه‌های ردیفی «براون استون» خالی و سرد در نقاشی‌های «ادوارد هاپر» در همان سال‌ها دیده می‌شوند، نمادهای بی‌واسطه از شهرهای راکد این دوره و نشان از رکود بزرگ حاکم بر این کشور هستند. در تابلوهای هاپر، «براون استون»‌ها عمدتا به صورت مایل با پنجره‌های محو و ویترین‌های خالی در خیابانی آرام و خالی نقاشی شده‌اند به گونه‌ای که اگر محل نقاشی یا عنوان آن را ندانید به نظرتان می‌رسد صحنه‌ای از آمریکای میانه را می‌بینید در صورتی که چنین نیست و آدرس اغلب آن‌ها محلات نیویورک و به خصوص منهتن است. 

بوسه بدرقه؛ مروری بر یک ماجرای نیویورکی
صبح یکشنبه، رنگ روغن روی مقوا، سال 1930، ادوارد هاپر، موزه ویتنی

ساخت‌و ساز آهسته مسکن در طول رکود اقتصادی دهه ۱۹۳۰، باعث شد که مسکن کمیاب و گران شود. تا سال ۱۹۴۶، شش میلیون نفر به دلیل کمبود مسکن با اقوام خود زندگی می کردند. با شروع جنگ جهانی دوم اکثر ساخت‌ و سازهای غیر ضروری، از جمله پروژه‌های مسکونی نیز متوقف شدند. پس از پایان جنگ جهانی دوم با بازگشت سربازان آمریکایی از اروپا و سیل مهاجرت اروپاییان به ایالات متحده آمریکا، اقتصاد این کشور دچار تحولات مثبت و ساختاری شد، مؤسسه زمین شهری «تقاضای بی حد و حصر برای مسکن جدید در آمریکای پس از جنگ» را پیش‌بینی کرد و این پیش‌بینی با ترکیبی از سیاست‌های فدرال و محلی، به شکل توسعه پراکنده حومه شهرها ظاهر شد و توسعه‌دهندگان با تولید انبوه خانه‌های تک‌خانواری عمدتاً در مناطقی که روستایی بودند، سرمایه‌گذاری کردند؛ ساخت و ساز در شهرها متوقف شد. 

یک دهه بعد از در اولویت قرار گرفتن پروژه‌های توسعه مسکن حومه شهرها، جنبش‌های حفاظت از محیط زیست در دهه های ۱۹۶۰ و ۷۰ و قوانینی مانند قانون سیاست ملی محیط‌زیست که به منظور حفاظت از منابع طبیعی بود، مقاومت محلی در برابر پروژه‌های مسکنِ حومه را تقویت و توسعه جدید را دشوار کرد بنابراین شهرسازان دوباره به طرح‌های خانه‌سازی شهری بازگشتند. در نیویورک، مناطق شرقی محله «کویینز» در شرق منهتن به این منظور اختصاص داده شد که مستلزم آن تخریب خانه‌های قدیمی «براون استون» در این مناطق بود یعنی همان دوره زمانی که اورموند جیلی عکس معروفِ دختران در پنجره‌ها(1960) را گرفت. از طرفی در دهه شصت میلادی و با ظهور جنبش‌های مدرن در معماری، سبک و مصالح سنگ قهوه‌ای که در اواسط قرن نوزدهم به دلیل ارزانی و آسانی کار با آن محبوب شده بود، کهنه و دل‌آزار شدند و معماران آمریکایی، هم‌سو با شهرسازان به این نتیجه رسیدند که محلات با خانه‌های ردیفی براون استون را تخریب کنند و به جای آن بلندمرتبه‌هایی با نماهای ساده جهت اسکان جمعیت رو به فزونی شهر بسازند.

 «چارلز لاکوود» کتاب مهم خود را نزدیک به یک دهه پس از عکسِ جیلی، همزمان با افزایش علاقه به مباحث حفاظت از بناهای تاریخی معماری در جهان در اواخر دهه هفتاد میلادی، در سال 1972 منتشر کرد. کمیسیون حفاظت از نشانه‌های شهر نیویورک هفت سال قبل، در سال 1965 تاسیس شده بود و در پی روبرو شدن این شهر با معضل تخریب بناهای تاریخی، در سال 1971، اداره حفاظت از مکان‌های دیدنی نیویورک هم ایجاد شده بود. در نهایت، این کتاب باعث علاقه مجدد به خانه‌های ردیفی تاریخی در منهتن و بروکلین شد و حتی مرجعی برای بازسازی بسیاری از خانه‌های «براون استون» شد. 

اگرچه با مطالعات تاریخی در اواخر قرن بیستم، استعمار امری مذموم شمرده می‌شد و علاقه به تاریخ استعمار فروکش کرده بود اما صد سال‌ بعد از ساختن آخرین بناهای به سبک معماری نئو کلنیال، سال 1976 در دویستمین سالگرد تاسیس ایالات متحده آمریکا، سبک معماری استعمار نو یا «نئو کلنیال» دوباره در کانون توجه قرار گرفت، به هر حال دوران استعمار یادآور دوران رونق اقتصادی و شکوه کشور در ناخودآگاه ملی این کشور بود. در این دوره خانه‌های براون استون نیویورک به مجموعه‌های نمادین برای شکوه زندگی آمریکایی در نمایش‌های تلویزیونی، فیلم‌های سینمایی و تبلیغات تبدیل شدند و دوباره به تدریج علاقه به داشتن خانه‌های براون استون شکل گرفت. 

روند علاقه به خرید ملک و به خصوص خانه‌های تاریخی با ورود آمریکا به دهه ۱۹۹۰ و ثبات اقتصادی بی‌سابقه‌ شدت گرفت؛ از این دوران اغلب با عنوان اعتدال بزرگ یاد می‌کنند. آرامش اقتصادی با تغییرات اجتماعی و مالی قابل توجهی همراه بود. در دهه ۱۹۹۰، جذابیت عمومی زندگی شهری افزایش پیدا کرد، بخش‌های فناوری و مالی شکوفا شدند و ترجیح ساکنان برای رفاه شهری، همراه با افزایش آگاهی از پیامدهای حومه‌نشینی، باعث بازگشت قابل توجهی از ساکنان حومه به مراکز شهری شد اما تقاضای جدید و رو به فزونی شهری با محدودیت‌های عرضه مسکن مواجه شد و قیمت مسکن را افزایش داد. 

این روند ادامه پیدا کرد تا سال ۲۰۰۸  که استانداردهای ضعیف وام‌دهی و سفته‌بازی‌های مالی پرخطر باعث ایجاد حباب مسکن شد و بازارهای سرمایه که برای جذب تقاضای مسکن در شهرها تلاش می‌کردند دوباره سقوط کردند و آمریکا مجددا در رکود فرو رفت. از سال ۲۰۱۵ تا کنون خانواده‌های آمریکایی به دنبال دستیابی به مسکن مقرون به صرفه‌اند و داشتن یکی از آن خانه‌های اصیل نیویورکی (به تعبیر عمومی) که در فیلم‌ها می‌بینند آرزوی هر آمریکایی است.

اکنون می‌توان پاسخ این سوال را که چگونه دوباره پس از حدود سه قرن، براون استون‌ها به نماد ثروت در نیویورک تبدیل شدند و چطور اینقدر گران شدند؟ پاسخ ساده است:

کمبود، علاقه ایجاد می‌کند.

کمبود مسکن، حباب مسکن و قوانین سختگیرانه‌ای که توسط کمیسیون حفاظت از مکان‌های دیدنی نیویورک (LPC) وضع شده بود، ارزش خانه‌های براون استون را بیش از پیش بالا برد. کمیسیون حفاظت هرگونه تغییر در نما یا سازه، از تعویض پنجره‌ها تا ترمیم سنگ نما را منوط به مجوزهای و تاییدیه‌های ویژه کرده بود. از طرفی پس از 300 سال فعالیت، معدن براون استون پورتلند در سال 2012 برای همیشه تعطیل شد و اگرچه هنوز  معادن دیگری در سراسر جهان وجود دارد که سنگ قهوه‌ای از آن‌ها استخراج می‌شود اما کارشناسان می‌گویند که هیچ سنگی شبیه سنگی که از پورتلند می‌آمد وجود ندارد. کمبودی که از آن حرف می‌زنیم فقط در مورد سنگ نما نیست بلکه درباره سبک ساختن این بناها هم هست. با تخریب‌های گسترده‌ای که در دهه شصت انجام شد فقط بخش‌های محدودی از بالای محله «وست ساید، فورت گرین، پارک اسلوپ، باغ کارول و هارلم» می‌توان این خانه‌ها را که برای نیویورکی‌ها، اصیل محسوب می‌شود پیدا کرد و چون ساختن مجدد آن‌ها با توجه به تعطیلی معدن سنگ آن، غیرممکن شده تقاضا از عرضه فراتر رفته و تبدیل به کالایی گران شده‌اند.

براون استون‌ها واقعاً خانه‌هایی بی‌نظیرند که جذابیت و حس نوستالژی که به محلات خاص در شهرهای بزرگ آمریکا می‌دهند چیزی است که در همه جا پیدا نمی‌شود. خانه «سنگ‌قهوه‌ای» فقط ساختمانی از سنگ نیست در واقع چیزی بیش از یک ساختمان است. ساکنان آن‌ها هر بار که بر روی پله‌های جلوی آن‌ها می‌ایستند احساسی از تاریخِ ثروت را تجربه می‌کنند، آن‌ها در قطعه‌ای از تاریخ پر جنب و جوش اقتصاد شهر زندگی می‌کنند.

دوباره برگردیم به عکس معروف «اورموند جیلی»، شاید انتخاب رولزرویس جلوی ساختمان پیش از تخریب به نوعی پیش‌گویی آینده این ساختمانها بوده است.

بوسه بدرقه؛ مروری بر یک ماجرای نیویورکی
ورودی ردیف خانه‌های «براون استون» در بروکلین
بوسه بدرقه؛ مروری بر یک ماجرای نیویورکی
خانه سبک «براون استون» در هارلم، نیویورک Brownstones in Harlem, New York City 17 E
بوسه بدرقه؛ مروری بر یک ماجرای نیویورکی
خانه سبک «براون استون» در منهتن نیویورک

منابع:

  1. مجله هنری پتا پیکسل PetaPixel 

https://petapixel.com/2024/01/28/is-girls-in-the-windows-the-highest-grossing-photo-of-all-time/

  1. مجله هولدن لوتز Holden Luntz

https://holdenluntz.com/magazine/new-arrivals/ormond-gigli-girls-in-the-windows/

  1. مجله گلوبال آرت کانکشن HBC GLOBAL ART COLLECTION

https://hbcglobalartcollection.com/collection/ormond-gigli-girls-in-windows-new-york/

  1. مقاله «A Stunning Photography Timeline of New York City’s Iconic Brownstones» از مجله آنلاین «َArchitectural Digest»

https://www.architecturaldigest.com/story/stunning-photographic-timeline-of-new-york-citys-iconic-brownstones

  1. مقاله Housing Underproduction™ in the U.S. 2023 https://upforgrowth.org/wp-content/uploads/2023/10/2023_Housing-Underproduction-in-the-US-Report_FINAL.pdf
  2. مقاله «The Row House Plays Itself» از مجله معماری آنلاین «Urban Omnibus • Jun 16, 2016»

https://urbanomnibus.net/2016/06/the-row-house-plays-itself/

 

بوسه بدرقه؛ مروری بر یک ماجرای نیویورکی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

میزان مطالعه مطلب