پلتفرم های اجتماعی
امروزه پلتفرم های اجتماعی با استفاده از اطلاعات کاربران به یک منبع مهم در تحلیل های شهری تبدیل شده اند. بسیاری از مطالعات و تحقیقات جهانی متناسب با موضوع و با توجه به ساختار پروژه، بر پایه داده های در دسترس این شبکه های اجتماعی تعریف شده و با استفاده از نظرات مردم در مقیاس داده های انبوه، رویکرد متخصصین را به مسائل و پتانسیل های شهری تغییر داده است.
با توجه به ظرفیت های بی بدیل پلتفرم ها، و با لحاظ شرایط حاکم، استفاده مؤثر از ظرفیت شبکه های اجتماعی در پروژه های شهری مستلزم چه تدابیری است؟ شبکه های اجتماعی که سیستم دستیابی به اطلاعات را متحول کرده اند، ظرفیت بهره برداری برای چه طیفی از موضوعات را دارند؟ با توجه به شرایط، ضوابط و قوانین جاری در کشور، استفاده مؤثر، علمی و عملیاتی از ظرفیت های شبکه های اجتماعی در تدوین بانک داده پروژه های شهری برای بخش غیردولتی امکان پذیر است؟
طی سه سال اخیر، با توجه به شرایط حاکم بویژه محدویت های مالی نهاد شهرداری، شرایط اقتصادی کلان و رویکرد غالب مدیریت شهری، بسیاری از سازمان ها (صرف نظر از ماموریت ذاتی و تکالیف بالادستی) به تعریف، طراحی و اجرای پروژه های کوچک مقیاس روی آوردند.
سازمان نوسازی شهر تهران، سازمان زیباسازی، سازمان مشاور فنی و مهندسی شهر تهران، معاونت های اجتماعی و فرهنگی مناطق،و معاونت های فنی و عمرانی و … تحت عناوین مختلف از قبیل ارتقاء کیفیت و بهسازی محیطی، طراحی پلازا و میدانگاه، اتصال پهنه، ایجاد فضای پیاده مدار، توسعه خیابان کامل و … به تعریف پروژه، طراحی و مداخله در عرصه های عمومی و جمعی کوچک مقیاس پرداختند. چالش های ایجاد شده در برنامه ریزی و تولی تعریف و تصویب پروژه هایی از این دست، در فرایندی آشکار و غیررسمی منجر به نوعی تلاش سازمانی برای ایجاد تمایز در روش و محتوای برنامه ریزی برای توسعه عرصه های جمعی از این دست شد.
در یکی از سازمان ها با تأکید بر ضرورت «مشارکت مردم» به عنوان رکن مبنا در تعیین اولویت های مداخله و نیازسنجی برای توسعه عرصه های عمومی (به نحوی که در قالب اجزای یک شبکه فعالیتی به هم پیوسته، قابلیت نقش پذیری در حیات مدنی شهر تهران را داشته باشند) پروژه ای تعریف شد که ساخت پایگاه داده بر مبنای اطلاعات انبوه قابل استخراج از شبکه ها و پایگاه های داده آنلاین (اینستاگرام، فوراسکوئر، توییتر، استراوا، گوگل مپس و …) را در دستورکار قرار داد.
مقرر بود که نقاط دارای پتانسیل با کمک سنتز داده های موجود و همچنین ارزیابی تجربه زیسته و توقعات شهروندان شناسایی شود. ابتدا لایه های رسمی تر اطلاعات در اسناد و مطالعات شهری واجد اعتبار و ارزش قانونی، از ادارات و سازمان های شهرداری جمع آوری گردد، و سپس با روی هم نهادن لایه های استخراج شده از پلتفرم ها، پایگاه داده ای ساخته شود که مبنای شناسایی ساختار اولیه شبکه فضاهای عمومی را شکل دهد، تا مکان های مستعد اصلی با در نظر گرفتن ملاحظات ماهوی و رویه ای انتخاب شوند.
تمرکز بر لحاظ مشارکت مردم با استفاده از پلتفرم های اجتماعی، اگرچه می توانست فرصت های زیادی ایجاد کند (فارغ از کانسپت کلی شبکه سازی عرصه های عمومی) اما از ابتدا فرایند تعریف طرح، با تهدید و محدودیت های جدی (بویژه از نظر تناسب و انطباق روش و ابزار گردآوری اطلاعات با ماهیت داده های مورد نیاز) مواجه بود که نادیده انگاشته شد.
غالب اطلاعات پلتفرم ها متناسب با هدف پروژه نبود و کاربرد آن ها مستلزم ارزیابی به لحاظ میزان انطباق با متغییرهای کیفیت مکان های جمعی، مرجعیت قانونی و … بود که موجب شد در فرایند انجام کار با روش های دیگر بصورت تلفیقی استفاده شود. این سامانه ها با انبوه داده ها و اطلاعاتی که توسط مردم در سطح پلتفرم های آنلاین اظهار شده، اطلاعات وسیعی از مراجعات مردم به مراکز ارائه خدمات فراغتی شهر، میزان مراجعه و محبوبیتشان دارند.
لیکن بجز اطلاعاتی نظیر امتیاز یا ارائه نظرات عمومی در مورد مکان و کیفیت خدمات آن که مردم ثبت کرده اند، اطلاعات تکمیلی دیگری نظیر نحوه آشنایی با فضا، الگوی استفاده در بازه های زمانی مختلف، همه شمولی، میزان احساس امنیت در خیابان های مجاور، استمرار فعالیت مکان و… (طیف وسیعی از متغییرهای کیفیت عرصه عمومی) و نحوه توسعه بافت شهری قابل تشخیص نیست. حال آنکه لازم است کلیه داده ها در ساختاری یکپارچه بررسی و تحلیل شود.
مسائل دسترسی به اطلاعات پلتفرم های اجتماعی با منابع اطلاعاتی انبوه، نحوه ارائه خدمات به ایران، هزینه دسترسی به اطلاعات، و نحوه پرداخت این هزینه در شرایط حاکم بر کشور، و فیلتر بودن برخی از این سرویس ها در ایران باعث شده که اطلاعات موثقی در ایران جمع نشده باشد. این مسایل روایی و پایایی این پایگاه های داده ای را با تردیدهای جدی مواجه می سازد.
از دیگر مشکلات در فرایند تشکیل بانک داده، دسترسی به اطلاعات رسمی است. با توجه به ممنوعیت های حاکم بر ارائه اطلاعات و عدم دسترسی مشاور به طیف گسترده ای از داده های مصوب طرح تفصیلی تهران، عدم قطعیت و ضرورت به روزرسانی مکرر داده ها که دائما در حال تغییرند، دامنه محدود داده های مراجع رسمی برون سازمانی و تفاوت زیرساختی اطلاعات ابزارهای مختلف، ایجاد بانک داده مکفی و قابل اتکا را متأثر می سازد؛
این پروژه به واسطه سیاست گذاری صحیح «مشارکت مردم در تعیین اولویت های مداخله و نیازسنجی برای توسعه عرصه های عمومی» و طرح رویکردهای نوآورانه همسو با تحولات ابزاری عصر حاضر، به سهم خود اقدامی واجد ارزش بوده است. گرچه بررسی آخرین گزارش های تهیه شده (غیرمصوب) گویای عدم تحقق هدف کارفرما است. امکانات، فرصت ها، تهدیدات و محدودیت های عملی در کاربرد پلتفرم های اجتماعی بصورت مصداقی تجربه شده است.
از آنجا که پروژه هایی که در دستگاه های اجرایی پس از نیازسنجی و در پاسخ به ضرورت های موجود تعریف می شوند، از ماهیت کاربردی برخوردارند؛ طرح و ارزیابی این پروژه از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و موکد آن است که علی رغم تحولات ابزاری، اصول پایه در تعریف و راهبری پروژه همچنان رکن مبنا و وجه تضمین تحقق اهداف است.
- مهمترین گام پروژه که تکمیل و تحقق اهدافش را تضمین می کند، تعریف درست و دقیق از آن است. بویژه لازم است از ابتدا و پیش از تصویب پروژه، انطباق هدف و خروجی مورد انتظار از آن با روش و ابزار گردآوری و تحلیل داده کنترل گردد.
- تدقیق فرایند انجام پروژه در شرح خدمات و کنترل خروجی هر مرحله، تعیین متغییرهای وابسته و مستقل، استفاده از ابزار تحلیل متناسب با موضوع و بررسی امکان ایجاد بانک داده هدفمند، صحیح و در دسترس ضروری است.
- روش انجام پروژه و ابزار لازم برای آن می بایست از ابتدا مشخص و روایی و پایایی آن محرز گردد. تغییر مکرر فرایندهای انجام کار و عدم شفافیت آن، ضمن تطویل، زمینه مداخله مدیریتی و اتکای پروژه به نظر نخبگان را به شدت تقویت می کند و داعیه مشارکت مردم را تحت تأثیر قرار می دهد.
- کاربرد تلفیقی ابزارهای گردآوری و تحلیل داده می تواند محدودیت های پلتفرم های اجتماعی انلاین را تعدیل کند. لیکن با توجه به خروجی نهایی پروژه، ارزیابی اثربخشی، سهم و میزان استفاده از اطلاعات گردآوری شده از پلتفرم ها با لحاظ محدودیت های پیش گفته می بایست مدنظر قرار گیرد.