اکولوژی و منظر
کارآمدترین رابطه انسان و محیط که توانایی به پایداری رساندن دو طرف رابطه را دارا باشد، از طریق چه دانشی به دست می آید؟
انسان از دیرباز با پیدایش در محیط طبیعت به عنوان یک جزء کنشگر همواره در حال ایجاد ارتباط با طبیعت اطرافش است و این ارتباط همواره یکی از چالش های اصلی بشر از زمان حیات بر کره خاکی بوده است. سیر تحولات این رابطه در سده های اخیر بیانگر آن است که ایجاد تمدن های صنعتی و توسعه فناوری موجب از میان رفتن تعادل این رابطه شده و با سیطره سهمگین انسان بر طبیعت، آسیب های جبران ناپذیری به محیط زیست انسان وارد آمده است.
بنابراین پژوهشگران و اندیشمندان حوزه های مختلف به منظور تعادل بخشی به این رابطه و همگرایی انسان با طبیعت و تسکین بحران های قرن حاضر رویکرد های مختلفی را مطرح کرده اند که شاید بتوان پایداری را مهم ترین آن ها دانست. در واقع پایداری دانشی است که به بازیابی رابطة انسان و طبیعت می پردازد و در تلاش است مجموعه ای از مفاهیم و روش هایی را ارائه نماید که به تعامل بهتر این دو منجر شود.
در این میان یکی از مهم ترین تفسیر ها از پایداری، اکولوژی است که با عناوینی چون «پایداری اکولوژیک» به کار می رود. اما تجربیات سال های اخیر بیانگر عدم توانایی این دانش در پوشش تمام وجوه رابطه میان انسان با طبیعت است. در مقابل تفاسیر دیگری برای تبیین رابطه انسان و محیط وجود دارد که یکی از شاخص ترین آن ها دانش منظر است که رابطه انسان و محیط را نه فقط در مفاهیم زیستی و ابعاد فیزیکی بلکه در وجهی فراتر یعنی رابطهای ادراکی نیز مورد بررسی قرار می دهد.
به عبارتی در بیان منظر، انسان نه تنها به عنوان جزء زیستی با محیط در ارتباط است بلکه با آن وارد رابطه ای ادراکی می گردد که این رابطه مبتنی بر مولفه های در هم تنیدة عینی-ذهنی است.
بنابراین همان طور که اشاره شد با تغییر الگو ارتباط انسان با محیط در سال های متمادی و بر هم خوردن تعادل اکولوژیک، نگرش پایداری، به دنبال ارائه الگو هایی است که به استمرار ارتباط انسان و طبیعت در کنار یکدیگر بیانجامد که با مرور ادبیات نظری «پایداری اکولوژیک» به عنوان یکی از مهم ترین تفسیر های مفهوم پایداری، می توان اذعان داشت که تفسیر اکولوژی از رابطة انسان و محیط برداشتی مبتنی بر فیزیکی و کالبدی است که تنها بر جنبه های زیستی تمرکز دارد و ابعاد معنایی رابطة انسان و محیط در آن تعریف نشده است.
اگرچه توجه به وجوه زیستی اکولوژی امری ضروری است اما باید مطرح نمود پایداری اکولوژیک دارای جامعیت در بیان صفات پایداری نیست و با تمرکز صرف به وجوه عینی این رابطه بخشی از واقعیت را نادیده میگیرد. به عبارتی این دیدگاه در نگرش به رابطه انسان و طبیعت تنها بر جنبه بیو فیزیکی تأکید دارد و جنبه های ادراکی رابطه را بنا بر بنیان های نظری اش نادیده می انگارد چنان که اگر از انسان نیز نام می برد آن را جزئی از مؤلفه های اکولوژیک و نه به عنوان ادراک کننده فضا در نظر دارد.
از آنجا که این دانش دارای جامعیت در ایجاد صفت پایداری در رابطه انسان و محیط نیست، به نظر می رسد برای دستیابی به فهمی جامع از رابطة مذکور به مفاهیمی فراتر از نگرش کالبدی دانش اکولوژی نیاز است. در مقابل منظر به عنوان مفهومی نوین است که رابطه انسان و محیط را فراتر از موضوعات کالبدی می انگارد و علاوه بر ماهیت کالبدی یا زیستی این رابطه، قادر به تبیین وجوه ادراکی این دو مولفه نیز است.
دانش منظر که به جدایی ناپذیر بودن این دو وجه عینی و ذهنی تأکید دارد، دستگاه مفهومی به دست می دهد که درک کامل تری از ارتباط انسان و طبیعت ارائه می دهد. در نتیجه به نظر می رسد جهت تعامل پایندة انسان و طبیعت، تدوین دستگاه نظری پایداری منظر می تواند با ارائه تعریفی جامع از ابعاد این رابطه به اقدامات کامل تری منجر شود. در نتیجه با موضوعات مطرح شده، پایداری منظر به عنوان کارآمد ترین مدل مفهومی توانایی به پایداری رساندن ارتباط انسان و محیط را دارا می باشد.