پژوهش، روشی برای کسب دانایی های جدید و رسیدن به شناختی تازه از مسائل با هدف رفع مشکلات و بهبود زندگی است که در همه جوامع اهمیت دارد. گروه های تخصصی در دانشگاه ها و پژوهشگاه ها همواره با توجه به امکانات سخت افزاری، نرم افزاری، منابع انسانی و همچنین اهمیت میزان خلاقیت، نوآوری و… در تلاش برای انجام پژوهش های بهتر به لحاظ کمی و کیفی با هدف جلوگیری از اتلاف وقت و بودجه و کمک به زندگی بهتر انسان ها هستند.
پژوهش های بنیادین یا کاربردی در رشته گردشگری بسته به این که کدام علم است و کدام تجربه و چه چیز تصویر آینده است یا این که جامعه چه نیازی دارد، متفاوت هستند. اینکه پژوهش های رشته گردشگری بیشتر بنیادین هستند یا کاربردی؟ چه قدرکارآمد هستند و چه میزان از مشکلات موجود جامعه گردشگری را حل می کنند؟ سوالات اساسی این یادداشت هستند.
پژوهش های بنیادین در جست و جوی ساخت نظریه اند و به نوعی فرآیندهای زیربنایی هستند که علم را توسعه می دهند. آنچه اکنون شاهدیم این که پژوهش های کاربردی رشته گردشگری -که قاعدتا باید به نیازها یا سوالات برآمده از جامعه و بیرون از دانشگاه پاسخ دهند- درحد انتظار نبوده و پژوهش های بنیادین این رشته نیز به دلیل جوان بودن رشته گردشگری، پویایی، تغییرات مداوم و… چندان مورد توجه نیستند.
تحقیقات گردشگری از جنس بنیادین یا کاربردی در مراکز دانشگاهی و پژوهشی به دلایلی چون: ضعف نظریه های تئوریک در بخش گردشگری، کمبود پژوهشگر متخصص در این بخش، نداشتن توانایی پیش بینی مسائل آینده، قائل بودن به کمیت گرایی یا کیفی گرایی صرف در تحقیقات، افراط و تفریط در تئوری زدگی یا کاربردی بودن، الزام به رعایت چارچوب های بی ثمر، اولویت دادن به سرعت و زمان انجام پژوهش نسبت به کیفیت و هدف پژوهش، کمبود بودجه، کمبود آمارهای تایید شده، بها ندادن به چالش های جدید پژوهشی و… از کارآمدی لازم برخوردار نیستند.
به طورکلی شناخت، معرفی، آموزش، احیا، ظرفیت سازی، پایش، حفاظت، نوآوری، بازاریابی، تجزیه و تحلیل و ارائه راهکارهای اجرایی و علمی با رویکرد توسعه پایدار محورهای اصلی پژوهش های گردشگری را تشکیل می دهند که عمدتا کاربردی هستند ولی چگونگی پرداخت به این محورهای مهم میزان کارآمدی واقعی آن ها را تعیین می کند.
در واقع مستقل نبودن پژوهشگران، جدی نگرفتن گردشگری به عنوان یک صنعت، کم توجهی به لزوم پژوهش های مداوم در این بخش، فقر دانش گردشگری در نزد مدیران و مسولان اجرایی، ساده انگاری پژوهش های گردشگری، ورود تعداد زیادی از افراد صرفا تجربی به مسائل گردشگری کشور، پیروی از رویه های قدیمی، کمبود بودجه، تغییرات مدیریتی متعدد و… سبب شده که پژوهش های کاربردی موجود نتوانند در برخی از مشکلات جدی به وجود آمده برای بخش گردشگری مانند کرونا، نوسانات نرخ ارز، مشکلات محیط زیستی و… چه به لحاظ ارائه راهکار و چه از نظر آینده پژوهی، پیش بینی و… نقش جدی ایفا کنند.
در پژوهش های دانشگاهی اغلب موضوعات کلیشه ای همچون بسط و توسعه مدل های تکراری در جوامع هدف و یا تکرار سوژه های قبلی با تغییر مطالعه موردی انتخاب می گردند که در نهایت مصرف کننده نتایج آن ها مشخص نیست یا تاریخ مصرف آن ها به پایان رسیده و یا به نوعی رفع تکلیف محسوب می شوند.
بخشی از موضوعات کاربردی پژوهش ها که بنا بر نیاز مجموعه ها سفارش داده می شوند نیز گاهی اسیر نظرات غیرتخصصی کارفرمایان شده و در موارد معدودی متاسفانه نتایج پژوهش ها برمبنای انتظارات کارفرمایان تنظیم می شوند که این موارد معمولا در مکان یابی ها، امکان سنجی های مقصدهای گردشگری با انگیزه های اقتصادی اتفاق می افتد که به نوعی جزو فجایع پژوهشی محسوب می شوند.
به نظرمی رسد؛ دانش پویایی مانند گردشگری در بخش پژوهش های بنیادین نیازمند نقد جدی بدون سوگیری، تامل و پیدا کردن مسایل بنیادین، اولویت بندی آنان، تعیین استراتژی های پژوهشی درگروه های تخصصی، ایجاد رابطه بین دانش و تفکر، بهادادن به تامل بیش از اطلاعات، خروج از سطح افکارسنجی و تفکیک علم از غیر علم است. در این صورت پژوهش های کاربردی این رشته نیز می توانند به عنوان علم مقدماتی با خروج از چرخه تکرار، تمرکز بر مساله محوری و اصالت دادن به خروجی پژوهش های بنیادین نقش جدی تر و موثرتری در مسائل موجود گردشگری ایفا کنند.