منظر سوگ، انفرادی یا اجتماعی
امروزه از فعالیت های پر اهمیت شهرداری ها در شهرهای ایران، ابراز مناسبت های سوگواری و تبیین آن در منظر شهری و اصطلاحا سیاهی زنی در مقیاس شهرها است. این مساله از این نظر مورد بررسی قرار گرفته است که فعالیتی مردمی را به فعالیتی از بالا به پایین تبدیل کرده که در پی خود امکان های ابراز سوگ را برای مردم محدود ساخته است.
افزایش مشکلات معیشتی، پایدار نبودن حضور در یک فضا جهت مسکن (محله، مجتمع و …) و تقلیل حس تعلق به مکان باعث کاهش نیاز به ارتباط و تعاملات اجتماعی شده است. خود محوری و البته افزایش حس بی اعتنایی به دیگران با این پیش فرض که «گلیم خود را تنها از آب بیرون بکشیم» از دلایلی است که «جامعه» را تبدیل به «افراد» کرده است.
این موضوع در بسیاری از مواقع البته مورد توجه قرار گرفته است (نیاز به حریم شخصی در فضاهای مسکونی، تفاوت های فرهنگی و اجتماعی میان همسایگان و … ) اما زمانی که سوگ سر می زند، نیاز به همدلی در میان افراد جنس دیگری می گیرد.
در محلات، زمانی که فردی در سوگ می نشست و با سیاهی زنی اعلام می شد که سوگوار است، این موضوع هم زمان بود با حضور، همدلی، کمک و رسیدگی به بازماندگان تا مسئولیت اجتماعی و انسانی خود را انجام دهند. امروزه اما این موضوع رنگ دیگری به خود گرفته است. وجود سیاهی های عمده در منظر شهری چشم ها را گویی به این رنگ عادت داده و دیگر نقش اعلانی خود را از دست داده است. بنرهای تسلیت، حجله های جوانان و … که پیشتر خلاصه تر اما موثر تر بود امروزه اما گسترده تر و البته کم کاربرد تر شدهاست.
در روزگاری که همسایگان دیوار به دیوار در یک مجتمع مسکونی که در سلام دادن به یکدیگر دچار تردید هستند، در سوگ همسایه ها بعید است که حضور پیدا کنند. آن همدلی، کمک و یکرنگی در میان جامعه محله ای امروزه نه تنها فراموش شده که جای خود را به تنهایی، انفعال و تظاهر به کم اهمیتی داده است. یعنی نه تنها آن تلنگر ایجاد نمی شود که گاهی اعتراض برای وجود سیاهی بر جداره ها خود دلیلی برای چنین فاصله فرهنگی ای است که از حدود سی سال گذشته تا به امروز تدریجا رخ داده است.
از میان رفتن حس تعلق محله ای تاثیر شگرفی بر بی عاری اجتماعی گذاشته است. البته اخلالی که شهرداری یک مفهوم شهروندی را (سیاهی زنی های مذهبی) به عنوان یک عملکرد دولتی بازتاب می دهند می تواند موثر باشد بر اینکه عادت کردن چشم بر این رنگ که حساسیت ما را بر رنگی که مصداق عزا و تألم هممحله ای و همسایه ما بوده است را ایجاد نماید. آدرس دهی، اعلام نیاز بر همدلی معنوی و گاهی مادی، اعلان محلی و .. همگی امکاناتی هستند که سیاهی ها به افراد یک جامعه می دهد.
اما قبل از آن ایجاد بستری برای شناخت، ایجاد احساس نیاز برای برقراری ارتباط با همسایگان، ایجاد امکان برای حضور طولانی مدت در یک منطقه مسکونی و همچنین افزایش احساس و رفتارهای جمعی در جامعه «افراد» را به «جامعه» بدل می کند که البته این مساله ای است که این روزها کمتر به چشم می خورد. البته برخورد افراطی برخی از افراد خصوصا در شهرهای کوچک تر در اعلام سوگ نیز موضوعی است که جداگانه باید به آن پرداخته شود.