چگونه منظر شهرهای سنتی از دیدگاه متخصصان دچار بحران و آشفتگی است؟
امروزه در بیشتر مباحث مدیریت و برنامه ریزی شهری، صحبت از رونق و توسعه فضای شهرها است. عواملی همچون پیشرفت تکنولوژی و تغییر و تحولات صنعتی با هدف سودجویی های اقتصادی دامنه این توسعه را فراگیرتر کرده که صرفا با رویکردی کمی نگر در کالبد فضای شهر در حال شکل گرفتن است. این بنیاد نادرست توسعه، منجر به توسعه نیافتگی و برهم زدن منظر شهر، علی الخصوص منظر شهرهای سنتی شده است.
از آنجا که شهر، کالبدی پویا و زنده است و بخش مهمی از فعالیت و تجربه محیطی ساکنین را شکل می دهد توجه به مسائل کیفی و شناخت سازمان فضایی باید به عنوان گزاره ای مهم در بین مدیران و متخصصان برنامه ریزی و توسعه شهری مورد ارزیابی واقع شود تا بتوان بر این آشفتگی در منظر شهرهای سنتی غلبه نمود.
در اغلب شهرهای سنتی ایران که با توجه به عملکردهای مذهبی- اقلیمی و یا توریستی شکل گرفته اند دارای منظری است که به واسطه تعامل انسان با طبیعت پیرامونش بوده و ساکنین عامل اصلی در آفرینش سازمان فضایی شهر به شمار می آیند. این سازمان فضایی، که بیان کننده نظم نهفته در درون مولفه های شهر به مانند ساختار، قلمرو، مرکزیت و کل های کوچک است در یک فرایند اجتماعی و گذر از زمان، منظر شهر سنتی را شکل داده است که به نظر میرسد امروزه با بی توجهی برنامه ریزان توسعه شهری به ادراک ساکنین و ساختار شهر دچار آشفتگی در منظر شهرهای سنتی شده ایم.
دلیل اصلی این آشفتگی تلاش برنامه ریزان شهری در نوسازی شهرهای سنتی با هدف ساخت و سازهای معاصر و بی توجهی به سازمان فضایی شهر بوده است. ساختار شهرهای سنتی را میتوان در سه سطح، کلان، میانه و خرد دسته بندی کرد. در سطح کلان که کلیت شکل گیری شهر با توجه به مولفه های تجاری، اقتصادی و سیاسی، حکومتی شکل گرفته که مولفه های میانی به مانند میادین، قلمرو و خیابان ها عامل پیوند مقیاس کلان شهر به سطح خرد به مانند محلات مسکونی می باشند.
اما آنچه که برای برنامه ریزان توسعه حائز اهمیت است تنها رویکردی کمیت گرا و توجه به ساخت و سازدر بخش خرد (محلات مسکونی) است که سطح میانی به ویژه خیابان نتوانسته ارتباط سطح خرد را با کلیت سازمان فضایی شهر به درستی حفظ نماید. همین امر باعث دو قطبی شدن منظر شهر به شهر قدیم و محلات مسکونی جدید (و یا شهر جدید) شده و منظر شهرهای سنتی را دچار بی نظمی و آشفتگی کرده است. حتی در مقایسه میان شهرهای سنتی ایران شهری مثل اصفهان که دارای ساختار میانی قوی مثل خیابان چهارباغ می باشد توانسته سازمان فضایی و منظر شهری منسجم تری حتی پس از توسعه شهر داشته باشد.
اما در شهرهای صنعتی ایران که از نظر تاریخی از جمله شهرهایی با ساخت و ساز معاصر به شمار می آیند در جهت توسعه، منظر شهر کمتر دچار آسیب می شود.
فارغ از آگاهی برنامه ریزان شهری برای توسعه اینگونه شهرها که در ابتدا با رویکردی اقتصادی شکل گرفته اند سلسله مراتب شکل گیری مولفه های شهر دارای نظم فضایی درون زا است. چرا که مولفه های سازمان فضایی با مرکزیت عنصر صنعت، ابتدا در مقیاس های خرد (محلات مسکونی) شکل گرفته و با توجه به مولفه های میانی (خیابان؛ معابر و گذرها) باعث شکل گیری مراکز تجاری و حکومتی که بخش مهم از مقیاس کلان شهر به شمار می آیند، شده است.
این نظم بخشی ساختار شهر صنعتی با توجه به کالبد عنصر صنعت (مقتضیات صنعت) در شهر است که توانسته علاوه بر مسائل عملکردی، به مانند ابزاری منجر به شکل گیری ساختار شهر شود و بر جنبه هایی چون مکان یابی کاربری ها و شکل گیری کالبد و فعالیت های حاصله از صنعت، منظر شهر را به عنوان یک کل منسجم درآورد.
همچنین این سلسله مراتبی بودن سازمان فضایی در شهرهای صنعتی، در کیفیت ادراک ساکنین از ساختار شهر عاملی مهم به شمار می آید که در برنامه های توسعه می تواند بصورت یک الگو تکرار شود. شکل گیری این هندسه منظم در فضای شهر صنعتی در هویت بخشی به منظر اینگونه شهرها تاثیرگذاشته و باعث متفاوت شدن منظرنسبت به سایر شهرهای سنتی ایران شده است.