به گزارش نظرآنلاین، چند روزی است که موضوع مدرسه کاخ (قاجاری) در تنها بنبست ضلع جنوبی کوچه شهید زوارئیان یا همان «کاخ سابق» در نقشه عبدالغفار، بین خیابانهای سعدی شمالی و لالهزار نو داغ شده است. بنایی که مدتی نقش انبار را برعهده داشته و مدتی است در خطر تخریب است. علی شهیدی، مدرس دانشگاه تهران وجود این مدرسه را مورد تایید قرارداد و آن را بقایای دوره قاجارخواند.
با نگاهی ساده به حیات این خانهها مشخص است که پس از گذشت سالها و توسعه شهر، شان اجتماعی و سکونت پذیری این املاک مورد سوال قرار می گیرد و گروه های بومی از این محلات نقل مکان می کنند. به مرور فعالیت های تجاری و انبار، جای کاربری اصلی را تصاحب کرده و هویت اجتماعی جاری در این محلات از درون خالی می شود. این روال تا به جایی ادامه پیدا می کند که نگهداشت آن فاقد صرفه اقتصادی ارزیابی شود و توسط مالکین آن، آماده تخریب و بازسازی شود. اینجاست که هویت و ارزش معماری، تاریخی و احساسی بنا دیگر با ارزش اقتصادی این تخریب، قدرت مقابله ندارد. مالک به دلیل حق مالکیت، در مورد ملک خود تصمیم می گیرد. و این تصمیم بیش از جنبه های اجتماعی و ارزشی به سمت ارزش اقتصادی هدایت می شود.
نکته مبهمی که در اینگونه از خانهها و بناها وجود دارد، ارزش معنوی است که در آنها جاری است. ارزشی که مالکیت آن به شهروندان تعلق دارد. مدرسه ای مثل مدرسه کاخ ، بقایای معماری غیرمسکونی دوران اواخر قاجار و اوایل پهلوی است که اطلاعات کمی در مورد آن در دسترس است. بنایی که می تواند موضع مطالعات میدانی و بازشناسی معماری و منظر باشد و به واسطه دسترسی به آن، عملا به انبوهی از دادههای مکتوب نشده، مهر کتبی شدن میزند.
چند راهکار برای حفظ و نگهداشت این بناها وجود دارد:
راه اول : خرید این املاک و بناها توسط نهادهای دولتی با هدف نگهداشت و حفظ آنها.
راه دوم : تسهیلگری و توسعه زیرساخت برای بهره برداری هوشمندانه در راستا احیا و حفظ هویت این املاک و بناها.
راه کار اول با توجه به تعدد و تنوع بناها و املاک تاریخی، در بلندمدت تفاوتی با حفظ و نگهداشت مردمی ندارد. چرا که یک متولی عمومی تعداد زیادی ملک و بنای تاریخی را تملک می کند و در بلندمدت هزینه های سنگین نگهداشت و مرمت روی دوشش سنگینی می کند. یعنی نگهداری با کفایت پایین که بدون شک ضربه دیگری به این بناها خواهد زد.
راهکار دوم بهرهبرداری از این املاک و ساختمان ها به شکل مستقیم یا غیر مستقیم توسط بخش خصوصی است. به شکلی که کسب و کارهای مرتبط و تعریف شده در آن جریان داشته باشد و از سوی دیگر حفظ و احیای این فضاها برای بهره برداری هم شرط قانونی و هم شرط بقا در نظر گرفته شود.
از آنجا که راهکار اول هزینه های زیاد و منافع کمی ایجاد می کند، راهکار دوم توصیه می شود. اما برای راهکار دوم، بایستی چند چیز دیده شود. تمامی بازیگران درگیر با این املاک دیده شوند، تمام سازوکارهای حقوقی و قانونی برای ورود برد-برد بخش خصوصی اندیشیده شود و بخش عمومی به عنوان تسهیلگر برای باززنده سازی این بناها چابک و برنامه پذیر شوند.