مسأله
ساختار طبیعی تهران در پای رشته کوه البرز، از هفت دره دارآباد، گلابدره، دربند، ولنجک، درکه، کن و فرحزاد تشکیل شده که مسیر انتقال آب، سیلاب و دالان جریان هوای تازه به داخل شهر است. متأسفانه به دلیل ناشناخته ماندن اهمیت این سیستم طبیعی برای حفاظت سلامت شهر تهران، در طی سالیان گذشته بخصوص چند دهه اخیر دست اندازیهای مخربی برای بهرهبرداری از زمینهای حریم درهها صورت گرفته که موجب گردیده علاوه بر تصرف آنها تا نزدیک به حذف کامل از عرصه شهر و وقفه در جریان عملکردی آنها، ارتباط منظرین شهروندان تهرانی با اصیلترین عنصر ارتباطدهنده با تاریخ طبیعی سرزمین آنها از دست برود. روانه شدن فاضلاب شهر به آنها نیز زمینه پوشانیدن درهها و اخراج هرچه بیشتر آنها از منظر شهر ار فراهم آورده است.
توجه نکردن به پتانسیل طبیعی درهها در پیوند آب و طبیعت و شهر، داشتن دید کالایی به زمین، استحصال ملک از حریم درهها در رویکردی جزءنگر و پروژهمحور خلاصه میشود که نقش دره را به کانال بتنی انتقال آب و فاضلاب تغییر داده و منجر به حذف طبیعت از زیرساخت شهری شده است.
نتیجۀ راهبردی
در نگاه کلنگر به شهر تهران، درهها زیرساختهای طبیعی شهر هستند که در تلطیف هوای شهر، کریدور برقراری جریان هوا، حفظ گونههای زیستی، تأمین بخشی از منابع آب زیرزمینی و کارکردهای گردشگری اثرگذارند.
در برخورد با این پدیدههای طبیعی مدیران باید رفتار موضعی و پروژهمحور را کنار گذاشته و با رویکرد کلنگر، درههای تهران را به عنوان رگها و زیرساختهای منظرین، به سیستم شهر برگردانند.
مطالبه اصلی گروههای ذینفع و ذینفوذ جامعه باید حفظ شرایط و تاریخ طبیعی درهها باشد تا در روند برنامههای توسعه به مثابه زیرساخت منظرین شهر عمل کرده و واجد حریم غیرقابل مداخله باشد.