فضاهای شهری قلب تپندۀ شهرها هستند که تعاملات اجتماعی شهروندان عامل سرزندگی آنها به حساب میآیند. راحتی و آسایش یکی از عوامل کلیدی مؤثر در میزان و نوع حضور افراد در یک فضای عمومی شهری هستند؛ اما یکی از تفاوتهای بارز ادراک آسایش در فضاهای درونی با بیرونی به میزان سازگاری افراد در فضای بیرونی نسبت به فضاهای داخل ساختمان باز میگردد که یک عامل ذهنی و روانی متأثر از عوامل عینی است. از مهمترین عوامل مؤثر بر سازگاری روانی نیز عامل کنترل ادراکی بر محیط است که شهرسازان با دانستن این عامل میتوانند میزان سازگاری روانی و بالتبع حضور شهروندان در محیط را در شرایط عدم آسایش ارتقا بخشند و متأسفانه این عامل تاکنون تقریباً در پژوهشها و فعالیتهای حرفهای مرتبط مغفول مانده است و یکی از اهداف اصلی این نقد متمرکزکردن اقدامات مربوط به ارتقای آسایش محیط بر این جنبه عینی و ذهنی است.
کنترل ادراکی چیست و چگونه بدست می آید؟
اصولاً کنترل درکشده و اینکه افراد بفهمند که راهکارهای معینی برای تغییر در محیط و بهبود شرایط آسایش محیطی در دسترسشان هست و دانش استفاده از این راهکارها را نیز داشته باشند، بهطور ویژه¬ای بر رضایت آنان تأثیر میگذارد. این محیط شامل محیط داخلی ساختمان و فضاهای باز و عمومی شهری نیز میگردد. برای مثال در یک فضای داخلی که بهطور طبیعی تهویه میشود، افرادی که میتوانند پردهها، پنکه و سیستم تهویه را کنترل کنند، بیشتر خود را با شرایط گرمایی و روشنایی از محیط که تجربه میکنند، سازگار میکنند و بالعکس در شرایط عدم امکان مداخله و کنترل عوامل مؤثر بر آسایش در محیط، قدرت سازگاری و تحمل افراد کاهش مییابد.
پس بهطور کلی فراهم کردن حق انتخاب برای کاربران فضا بر کنترل ادراکی آنان تأثیر خواهد گذاشت و مدت زمان حضور در فضا را نیز افزایش خواهد داد. به این معنی که آنان میتوانند شرایط ناراحتکننده را به کمک سازگاری بیشتر تحمل کنند و واکنشهای احساسی منفی آنها نیز به میزان چشمگیری کاهش مییابد.
جنبههای عینی و ذهنی کنترل ادراکی بر محیط
در مبحث کنترل ادراکی این که آیا این افراد در نهایت موقعیت خود را تغییر دادهاند یا خیر، مهم نیست، مطلب مهم این است که امکان انتخاب برای آنها فراهم بوده است. در واقع این عامل بیشتر از آنکه عینی باشد ذهنی به نظر میرسد. مثال سادهای از این موضوع در فضای داخلی ساختمان به این شکل است که در صورتی که فردی بداند برای تهویۀ اتاق میتواند پنجره را باز کند تحمل شرایط هوای اتاق حتی بدون باز کردن پنجره برای او آسانتر خواهد بود و برعکس در صورتی که ابتدا به فرد متذکر شوند که حق بازکردن پنجره را ندارد حتی در شرایط مناسب هوای اتاق نیز، تحمل او برای ماندن در فضا بسیار کاهش مییابد. اما تفاوت فضای داخلی و بیرونی (به ویژه فضای عمومی شهری با امتیاز تعاملات اجتماعی) در این است که افراد اصولاً در فضاهای عمومی شهری انتظارات و توقعات خود را در جهت بهبود آسایش محیطی شخصیشان کاهش میدهند زیرا معتقد به جبر محیطی هستند؛ اما این بدان معنا نیست که طراحان از عامل مهم کنترل اداراکی بر فضا غافل باشند. در نتیجه با ارتقای کنترل ادراکی بر محیط، علاوه بر بعد عینی، از نظر ذهنی نیز میتوان میزان سازگاری روانی شهروندان را در مقابل عوامل آسایش محیط بهبود بخشید.
افزودن اسانس کنترل ادراکی بر محیط میتواند از طریق افزایش دایرۀ حق انتخاب شهروندان برای کسب شرایط آسایش متناسب با شرایط فردی (سن و جنسیت و فرهنگ و …) به وجود آید. طراحان شهری باید با شناسایی عوامل مؤثر بر آسایش محیطی و انعطافپذیرنمودن طرح مبلمان شهری مانند نیمکتها، کفسازیها، تنوع آفتاب و سایه در فضاها، قرارگیری در معرض نسیم مطلوب و همچنین محافظت از باد در فصول مختلف، شهروندان را برای مداخله در فضاها مختار کنند و از طراحیها سلب و یکنواخت جلوگیری کنند. این فرآیند همانطور که ذکر شد علاوه بر تغییرات کالبدی و عینی در آسایش محیط، از نظر ذهنی و روانی حتی در صورت استفادهنشدن از سوی مخاطبان نیز میتواند میزان سازگاری آنان را به حد قابل توجهی ارتقا دهد.
منابع
راهنمای طراحی شهری برای تامین آسایش حرارتی در فضاهای شهری، آرزو بشارتی زاده، استاد راهنما: دکتر جهانشاه پاکزاد، استاد راهنما: دکتر منصوره طاهباز، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده معماری و شهرسازی، گروه شهرسازی، گرایش طراحی شهری، ۱۳۹۰.
Nikolopoulou, M, Lykoudis, S, (2006), Thermal Comfort in Outdoor Urban Spaces: Analysis Across Different European Countries, Building and Environment, 41, pp.1455-1470.
Nikolopoulou, M.)2001(. The effect of climate on the use of open spaces in the urban environment: relation to tourism. In: Workshop on Climate Tourism and Recreation, International Society of Biometeorology, 2001-10-01.
Nikolopoulou M, Steemers K. Thermal comfort and psychological adaptation as a guide for designing urban spaces. Energy and Buildings 2003;35:95–101.