دانش طاهرآبادی به عنوان دبیر این جلسه با اشاره به طرح توسعۀ دانشگاه تهران گفت: «این طرح که با فرض کمبود فضای آموزشی شکل گرفته ، حدود 20 سال است که مرکز شهر تهران را درگیر کرده است. بعد از تصویب محدودۀ مطالعه و ساماندهی این طرح در شورای عالی شهرسازی و معماری، مسئولین دانشگاه، طرح را به خواستۀ خود تفسیر کردند. به این ترتیب فریز املاک مردم و تخریب این محله به عنوان مهمترین مرکز اجتماعی و سیاسی شهر آغاز شد».
وی ادامه داد: «خوشبختانه اخیراً به مدد فضای مجازی و مطالبات مردمی و همچنین پیگیریهای کارشناسان، شورای عالی شهرسازی و معماری در یک اقدام نادر، یک مصوبه از بالا به پایین را به خواستۀ مردم لغو کرد و املاک از فریز خارج شد. اما در این مدت دانشگاه تهران، نیمی از املاک را خریداری کرده و اکنون در مصوبۀ جدید شورای عالی شهرسازی و معماری، 6 ماه به دانشگاه تهران مهلت داده شده تا طرح را بازنگری کند. ما در این جلسه میخواهیم به این موضوع بپردازیم که اکنون در مرکز تهران چه باید کرد؟ ارزشهای میراثی و فرهنگی مرکز تهران و طرح توسعه چیست؟ و طرح جدید به چه مسائلی باید توجه کند؟».
احمد محیط طباطبایی، عضو شورای فنی ادارۀ کل میراث فرهنگی در پاسخ به سؤالات مطرحشده گفت: «وقتی یک مکان مورد توجه قرار میگیرد باید آن را براساس مزیتها و ویژگیهای تاریخی فرهنگی و طبیعیاش، مد نظر قرار داد تا ببینیم چه جایگاهی در مجموعۀ شهری دارد. خیابان انقلاب همان خندق دوران قاجار است. زمانی که پهلوی اول به قدرت رسید، این خندق پر شد و به جای آن، خیابانی به نام «شاهرضا» ایجاد شد. وقتی این خیابان شکل گرفت، در قسمت شمال آن به تدریج بر اساس یک طرح جامع نانوشته، تأسیسات آموزشی شکل گرفت و سپس دانشگاه تهران در سال 1313 تأسیس شد و پس از تأسیس آن، باغ نگارستان، دانشسرای هادی در دورازه دولت و دارالمعلمین جدید در سال 1314 و سپس مدرسۀ البرز ساخته و به آن الحاق میشود».
وی ادامه داد: «در دوران پهلوی دوم از کودتای ۲۸ مرداد، با تغییر و تحول در ساختار نظام حکومتی، شخصیت جدیدی وارد عرصۀ حکومت شد و این مسأله موجب تغییراتی در عرصۀ مدیریت فرهنگی شهر شد. این تغییرات شامل انتقال محور فرهنگی و گردشگری و ساختار فرهنگی از لالهزار به خیابان انقلاب بود که در کنار سایر فضاهای فرهنگی مانند تئاتر و سینما، بخش آموزشی جدید مانند دانشگاه فارابی و دانشگاه هنرهای تزیینی هم در کنار دانشگاه قدیم پلیتکنیک در دل کالج البرز به وجود آمد و حتی بهترین مراکز آموزشی مانند مؤسسۀ ملی زبان نیز در ضلع شمالی خیابان انقلاب حد فاصل دروازه دولت تا میدان انقلاب امروزی مستقر شدند و یک هسته را به وجود آوردند. به تدریج جمعیتی در آنجا دور هم جمع شده و در تداوم زندگی و گذر روزگار تبدیل به یک جامعه شدند. این جامعه دارای ارزش است، متأسفانه بسیاری از مراکز و جوامع شهری به دلیل تغییر روشها و سیاستها، ارزشهای خود را از دست دادهاند».
دانشگاه تهران یک مفهوم اجتماعی و شهری است
طباطبایی با بیان اینکه چنین خیابانها و مراکزی محل عبور و تردد نیستند، بلکه خود مقصد هستند اظهار داشت: «اکنون دانشگاه تهران تبدیل به یک مفهوم اجتماعی و شهری شده است. اگر بگوییم «دارم میروم دانشگاه تهران» به این مفهوم نیست که حتماً به خود دانشگاه میرویم بلکه منظور محلۀ دانشگاه تهران است. محلۀ دانشگاه تهران بر اساس یک دستور شکل نگرفته است بلکه پس از ایجاد هستۀ اولیه یعنی دانشگاه تهران، یک هویت آموزشی قوی در آنجا به وجود آمد و این محله به تبع تعامل افراد با چنین مرکزی شکل گرفت و در نهایت یک اتفاق بسیار مهم رخ داد آن هم شکلگیری چرخۀ کتاب در ضلع جنوبی خیابان انقلاب بود. چرخۀ کتاب فقط فروشگاه کتاب نیست و شامل مراکز چاپ و نشر و خدمات مختلف تولید و ارائۀ کتاب میشود. بنابراین وقتی میگوبیم به دانشگاه تهران میرویم، منظورمان چنین محیطی است».
وی اضافه کرد: «در کنار موارد مطرحشده، خدماتی در چنین محلاتی به وجود میآید که این خدمات مرتبط و از جنس این محله است مانند فضاهای غذاخوری ، کافهها، سینماها و حتی قنادیها که همه از جنس دانشجویی است یعنی این محله خودش، خودش را درک کرده و به تدریج طی سال 1316 تا سال 1356 نزدیک به چهار دهه تبدیل به یک محلۀ منسجم در تهران میشود که چه در ارائۀ خدمات تجاری_اقتصادی و چه در نوع زیست و سکونت و نوع ارائۀ مفاهیم و اوقات فراغت فرهنگی همه با هم مانند یک زنجیرۀ فرهنگی به هم پیوسته عمل میکنند. به این ترتیب بخشی از حافظه و ارزش فرهنگی_تاریخی مربوط به این قشر از اجتماع در دانشگاه تهران به وجود آمد».
طباطبایی با طرح این سؤال که چرا محلهای که در آن زندگی و پویایی وجود دارد را تغییر میدهیم؟ بیان کرد: «اگر میخواهیم کاری برای محله انجام دهیم، آن کار باید تسهیلگری یا نوعی ساماندهی باشد نه تغییر. محلۀ دانشگاه تهران به دلیل بسیاری از تغییرات، مانند انقلاب اسلامی در سال ۵۷ و تغییر و جابجایی بسیاری از مفاهیم، هویت و ارزشی را برای خود را رقم زده است».
وی تصریح کرد: «دانشگاه تهران که در زمان پهلوی اول ساخته شد اکنون نمادی از معماری آن دوره است که توسط بهترین معماران آن دوره خلق شده است. این مجموعه به دلیل نوع معماری، مکان و به دلیل نقشی که در تاریخ اجتماعی و فرهنگی کشور ایفا کرده اکنون در فهرست آثار ملی ثبت شده است نه صرفا به خاطر اینکه دانشگاه تهران است. امروز صحبت از تخریب و تهدید در جایی است که بزرگترین حافظۀ این مجموعه است و بهترین معماران و شهرسازان در این دانشگاه درس خواندهاند. اکنون خود دانشگاه تهدیدی برای این محله و ساختمانهای ارزشمند آن شده است».
دانشگاه تهران حافظۀ ملی کشور است
محیط طباطبایی افزود: «دخالت نظام شهری در چنین جایی باید صرفاً نگهداری و تثبیت باشد، چراکه این محدوده هم دارای ارزشهای میراث کالبدی و هم ارزش میراث غیرملموس و حافظهای نه فقط شهری بلکه ملی است. دانشگاه تهران فارغ از تمام اتفاقات مهمی که در آن افتاده، خودش یک ارزش است و اکنون مهمترین کار مراقبت از ارزشی است که در این محله شکل گرفته و بهترین افرادی که میتوانند از آن حفاظت کنند، جریان مردمی است».
تعیین مرکز و قلب شهر دستوری نیست
سید امیر منصوری نیز در ادامۀ این نشست با اشاره به موضع سازمان فضایی در خصوص دانشگاه تهران گفت: «متاسفانه دانشگاه تهران این حجم از زمینها را خریداری و متاسفانه با کوتاه نگری اقدام به تخریب آنها کرده است در حالی که میتوانست از همان ساختمانها برای کاربریهای مد نظر استفاده کند اما متأسفانه آن ساختمانهای با ارزش را تخریب و تبدیل به پارکینگ کرد و اکنون تبدیل به فضاهای بی دفاع شهری شدهاند و شکل مرکز شهر را از بین برد. متاسفانه این بی تدبیری بسیاری از آثار دورۀ معاصر ما را از بین برد».
وی ادامه داد: «برای اینکه یک نگاه سیستمی به شهر داشته باشیم که شهر را یک سیستم و یک کل ببیند نیاز به یک سازمان است. نگاه سیستمی میگوید که هرکدام از اجزای شهر وظیفهای برای تامین کلیتی به نام شهر بر عهده دارند و قلب آن هم میشود جایی که موجودیت و حیات اجتماعی شهر از آنجا بر میخیزد. شهر در تعریف ما کالبد نیست بلکه آدمهایی که به عنوان یک جامعه کنار هم زندگی میکنند هم هستند یعنی هم انسانها شهر هستند و هم کالبدها، این شهر یک قلب دارد که اگر نباشد، هویت کلیت و وحدت این شهر از بین میرود».
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با اشاره به از بین رفتن کلیت و یگانگی شهر توسط مدرنیستها اظهار داشت: «مدرنیستها در ابتدای قرن بیستم مرکز شهر را نابود کردند و یک شعار دادند که از آن نتیجه باطلی به دست آمد، آنها گفتند شهر عبارت است از چهار کاربری اصلی حمل و نقل، سکونت، فراغت و فعالیت که اگر آنها را در شهر با یک نظام ریاضی توزیع کنیم، شهر بهتری خواهیم داشت و بدین ترتیب شهرهای شطرنجی شامل بلوکهای مختلف ایجاد شد که هیچ ردپای تاریخی در آنها نبود و همه آنها با این مدل یک شکل شدند و بدین ترتیب یگانگی شهر از آن سلب شد و حیات اجتماعی شهر از بین رفت. به موازات جریان مدرنیست، جامعه شناسان بزرگ راجع به شهر صحبت کردند که اجتماعی که با شهر یکی است در کجای شهر مستقر میشوند و ما چگونه میتوانیم وجود این جامعه و اجتماعی که در شهر زندگی میکنند را گواهی کنیم؟ پاسخ آنها به این سوال این بود که اماکنی که جامعه بدون دستور حاکمیت و مدیریت شهری برای عرضه زندگی اجتماعی انتخاب میکنند، آنجا مرکز شهر است یعنی همان جایی که جامعه به ظهور میرسد و همه لایههای فعالیتی، اجتماعی و فضاهای عمومی در آنجا مستقر هستند اما با توسعه شهر این لایهها از هم جدا میشود یعنی لایههای اقتصادی برای خود مرکز گزینی میکنند و لایههای اجتماعی از آنها جدایی گزینی میکنند و نقطه دیگری را انتخاب میکنند. امروز اگر ما بخواهیم مراکز اجتماعی تهران را بشناسیم باید بگوییم که ابتدا میدان ارگ و اطراف بازار بوده، سپس لالهزار و یک دورهای بهارستان و امروز به گواهی بسیاری از مطالعات شهرسازی و برنامههای توسعه شهری، خیابان انقلاب حد فاصل میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر و بعد تا خیابان حافظ، مرکز تهران است».
این استاد دانشگاه اضافه کرد: «آنچه عامل مرکزشدن این محدوده است زندگی اجتماعی است، ما باید توجه کنیم بارزترین واژه بعد از انقلاب که خود کلمه انقلاب است بر این خیابان گذاشته شد و این یعنی مکانی که مهمترین حادثه اجتماعی تاریخ معاصر در آن رخ داده توسط جامعه برای مرکز شدن انتخاب شده است. مرکز شهر تعیین کردنی نیست بلکه شناختنی است».
وی افزود: «متأسفانه دستگاهی به نام دانشگاه تهران که خودش باید حافظ فرهنگ و نوامیس فرهنگی باشد، با یک نگاه خرد، کوتاه بین، جزءنگر و سودجویانه از اقتدار و رانتهایی که در حاکمیت دارد استفاده کرد تا دانشگاه را با ۵ هزار شرکت دانشبنیان و تعداد زیادی برجهای بلندمرتبه توسعه دهد و اینکه دستگاهی بتواند چنین تصمیمی در مورد مرکز شهر ۸ میلیونی بگیرد بسیار جای تأسف و تعجب دارد».
منصوری تصریح کرد: «اینکه امروز مردم، خیابان انقلاب را برای تظاهرات و بیان مطالبات خود انتخاب میکنند به این معناست که قدرت و حاکمیت را آنجا میدانند، در چنین پهنهای که از نظر سازمان فضایی شهر یک پهنۀ یگانه و قلب شهر است در اثر یک بیمبالاتی، بدون رعایت ترتیبهای قانونی و فرهنگی یک عدهای تصمیم به توسعۀ غیرمنطقی و بیتوجه به کارکرد دانشگاه تهران گرفتند و توسط روابطی که داشتند، توانستند مصوبهای برای تخریب این مکان بگیرند. اکنون به بخش زیادی از سطوح این محدوده دست پیدا کردهاند و شورای عالی شهرسازی فرصتی ۶ ماهه برای بازنگری در طرح به آنها داده است».
طاهرآبادی در ادامه با بیان اینکه اکنون ما میدانیم که این منطقه، محدودۀ ارزشمندی است گفت: «حال صاحبنظران و ارائهکنندگان طرح چه کاری باید در این خصوص انجام دهند؟»
محلات با ارزش را نباید تغییر داد
احمد محیط طباطبایی در پاسخ به پرسش مطرحشده اظهار داشت: «هیچ محلهای آمرانه و با دستور دارای ارزش اجتماعی نمیشود و آنچه ما در مقیاس شهری باید انجام دهیم این است که ارزشها و مزیتهای محل را بشناسیم و مانند باغبان از آنها حفاظت کنیم تا این باغ بتواند به زندگی خود ادامه دهد و توسعۀ کیفی پیدا کند».
وی با بیان اینکه محلۀ دانشگاه تهران دارای دو رویکرد است گفت: «بخش مهمی که در ضلع شمالی خیابان انقلاب به عنوان پهنه آموزشی است و ضلع جنوبی خیابان انقلاب که محله کتاب است. در مقطعی دیدگاه خطرناکی مطرح شده بود که چون دانشگاه تهران یک محدوده چهار ضلعی است و فضای گسترش ندارد بنابراین بهتر است دانشگاه تهران به جای دیگری منتقل شود و این یعنی از بین بردن کل ارزش ایجاد شده در این محل! بنابراین این موضوع مطرح شد که لزومی ندارد دانشگاه تهران برای توسعه، تغییر مکان دهد بلکه میتواند در همین مکان هم توسعه داشته باشد و بر همین مبنا قرار شد ساختمانهایی را تملک کند تا نیازهای اداری و آموزشی خود را تأمین کند اما این به این معنا نبود که ساختمانها تخریب شوند بلکه میتوانستند در همان ساختمان کاربریهای مناسب را مستقر کنند».
وی با اشاره به ارزشهای موجود محلۀ دانشگاه و خیابان انقلاب گفت: «اکنون رفتارها باید به گونهای باشد که کاربریها در این محدوده تغییر نکند بلکه خود را متناسب با نیازهای مخاطب امروزی، به روز کند و به حیات خود ادامه دهد. اگر قرار است بنایی تخریب شود باید بدانیم چه چیزی قرار است جایگزین آن شود که ارزش آن را حفظ کند، هر چیزی که آنجا ایجاد میشود باید مکمل آن فضا باشد و همافزایی ایجاد کند».
طباطبایی افزود: «اقتصادیترین پدیدۀ دنیا، پدیدۀ فرهنگی است و آن است که اقتصاد را به جریان میاندازد و توسعه در این دورۀ زمانی توسعهای است که این ارزش و هویت را حفظ کند».
بیپولی عامل توقف طرح دانشگاه تهران
الهام فخاری، نائب رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران نیز با اشاره به توقف طرح توسعۀ دانشگاه تهران توسط شورای عالی شهرسازی و معماری گفت: «این یک موفقیت بزرگ است نه فقط از جنبۀ توقف یک طرح بلکه از این نظر که نمونۀ یک موفقیت مدنی است. به این دلیل یک موفقیت ویژه است که نهاد شورا و شهرداری توانستند نقش تسهیلگر و راهبر را برای تحقق خواست اجتماعی ایفا کنند».
وی تصریح کرد: «اما اصل توقف این طرح به دلیل بی پولی دانشگاه تهران بود و اگر پول داشتند به همان شیوههای مرسوم بلدوزری کار را پیش برده بودند اما خوشبختانه پول کافی نداشتند و با وجود اینکه میدانستند، پول کافی ندارند، بافت را زخمی کردند. این یک نگاه از بالا بود که مردم را ناچار به ترک محل زندگیشان کرد. باید به جامعۀ محلی، علیالخصوص مردم محلۀ وصال به دلیل ایستادگی اجتماعی تبریک گفت. اگر تعامل دولت، شهرداری و شورای شهر و مردم و رسانهها نبود این موفقیت حاصل نمیشد».
فخاری با بیان اینکه مشکل دانشگاه تهران، توسعۀ کالبدی نیست بلکه همان مشکل آموزش عالی در ایران است اظهار داشت: «دانشگاه به جای اینکه تحول نسلی از نظر ساختار و کارکرد و خروجیها داشته باشد، سعی دارد با توسعۀ کالبدی و فیزیکی خود را به بخشهای اقتصادی نزدیک کند تا به حیات خود ادامه دهد. در حالی که دانشگاه تهران و به طور کلی آموزش عالی ما دچار مشکلاتی است که با توسعۀ کالبدی و ایجاد پاساژ و چنگزدن به بافت پیرامونی حل نمیشود».
رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران ادامه داد: «توقف طرح توسعۀ دانشگاه تهران بهخاطر بیپولی بود و اکنون هم دانشگاه باز میتواند طرحی بیاورد که به حفظ ارزشها و فرهنگهای این محله پایبند نیست چراکه این ماجرا با منطق اقتصادی پیش میرود. در حالیکه خروجی دانشگاه باید افراد و شبکههای ارتباطی باشد که ارزشآفرین هستند نه خود محوطۀ دانشگاهها. اما اکنون چه باید کرد؟ ما نیز باید یک طرح مدنی و محلی با تکیه بر ارزشهای فرهنگی و استدلالهای منطقی و مستدل ارائه کنیم».
دانشگاه نباید تبدیل به بنگاه اقتصادی شود
محیط طباطبایی نیز در ادامۀ این جلسه گفت: «مهمترین چیزی که یک پهنۀ تاریخی دارد خطوط است و این خطوط مهمتر از خود پهنه و ارتفاع هستند و حفظ خطوط تاریخی، یک شهر را در حوزۀ تاریخی نگه میدارد».
وی اضافه کرد: «فرق است بین اقتصادیبودن و تجاریبودن، در اقتصاد نگاه به آینده وجود دارد اما نگاه تجاری بدون توجه به ارزشها فقط به فکر کسب درآمد است. بنابراین اصلاً نمیتوان یک گروه اقتصادی را پیدا کرد که برای میراث ایجاد مشکل ایجاد کند. هیچوقت هیچکس نخواست که دانشگاه تبدیل بنگاه اقتصادی شود بلکه خود دانشگاه با تلاش برای بهروزبودن میتواند اقتصادی باشد و تولیدکنندۀ نیروی انسانی اقتصادی باشد».
تلاش دانشگاه تهران برای لغو مصوبۀ جدید شورای عالی شهرسازی
منصوری با اشاره به اینکه اکنون چه باید کرد که طرح مناسبی از سوی دانشگاه ارائه شود؟ گفت: «اکنون دانشگاه تهران برای لغو مصوبۀ جدید شورای عالی شهرسازی و معماری در حال تلاش است حتی برخی از اعضای هیئت علمی دانشگاه که با طرح توسعۀ دانشگاه تهران مخالف بودند اکنون دچار مشکل شدهاند و این نشان میدهد که مسئولین دانشگاه میخواهند هر طور شده این طرح را پیش ببرند. بنابراین جای امیدواری نیست که این مسئولین طرح مناسبی را ارائه دهند و بعید به نظر میرسد تجدیدنظری در طرح خود کنند. بنابراین جامعۀ مدنی و متخصص باید چارچوب نگاه خود به این پهنه را مستند و به شورای عالی شهرسازی و معماری ارائه کند تا هر طرحی که قرار است تهیه شود در چارچوب این نگاه باشد و اگر نمایندگان مردم در شورای شهر، یاری کنند و مدیریت شهری تهران نیز همراه باشد این کار شدنی است».
الهام فخاری نیز در این خصوص گفت: «متأسفانه مسئولین دانشگاه احساس خدایگانی میکنند و اصلاً حاضر به گفتگو در خصوص موضوعی که مربوط به حقوق عمومی است، نیستند و این نشاندهندۀ این است که اشکالی در کار وجود دارد. به نظر من ما باید طرح را به شورای عالی شهرسازی و معماری پیشنهاد کنیم تا از طریق همکاران ما در کمیسیون شهرسازی و معماری که در شورای عالی حضور دارند پیگیری شود. برای تهیۀ این طرح هم میتوان فراخوان داد و از گروههای مردمی و متخصص استفاده کرد».
در بخش پرسش و پاسخ این نشست یکی از حضار در نشست پرسید: «چرا سازمان میراث فرهنگی برای تهیه طرح به این حوزه ورود نمیکند؟».
محیط طباطبایی در پاسخ به سؤال مطرح شده گفت: «تا جایی که من اطلاع دارم سازمان میراث فرهنگی جلساتی را در این خصوص تشکیل داده و موارد خود را مطرح کرده است اما نکته این است که دو مسأله وجود دارد یکی بخش حفظ میراث فرهنگی و تاریخی و دیگری خود دانشگاه تهران است. شهرداری به عنوان مالک شهر باید تسهیلاتی ارائه کند تا ساختمانها حفظ شوند و کاربریهای مورد نیاز در همان ساختمانهای قدیمی مستقر شوند».
فخاری در پایان این نشست گفت: «دانشگاه تهران باید بداند که مالک خصوصی نیست و نمیتواند طوری رفتار کند که گویی املاک و پهنه دانشگاه، حقوق مکتسبه خصوصی آن است. این دانشگاه یک نهاد عمومی دولتی است و باید پویایی و ارزشهای این مکان را به رسمیت بشناسد. پیشنهاد من این است که ما هم طرحی ارائه دهیم، در آن طرح به ظرفیتها و نکتهها توجه شود و حتی برای بازگرداندن زندگی به این محدوده و عامل سکونت بستههای تشویقی ارائه شود. دانشگاه به جای آنکه خوابگاهها را به جاهای دور ببرد و یا کادر خود را در جاهای دیگری از شهر مستقر کند ، آنها را در نزدیکی خود اسکان دهد تا از سفرهای شهری نیز کاسته شود».