نشست «احیای لالهزار، تعظیم کدام گذشته؟» با موضوع بررسی طرح احیاء خیابان لالهزار با حضور زهرا نژادبهرام، عضو کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران، روحالله نصرتی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، به دبیری محمد آتشینبار، عضو هیأت علمی پژوهشکدۀ نظر، ۲۴ مهر ۱۳۹۸ در گالری نظرگاه برگزار شد.
محمد آتشینبار با اشاره به طرح احیاء خیابان لالهزار اظهار داشت: «لالهزار یکی از خیابانهای قدیمی و تاریخی شهر تهران است که در زمان ناصرالدین شاه به دوران اوج خود رسید و پس از آن در دورههای مختلف تاریخی به تناسب طرحها و کاربریهایی که در آن شکل گرفته، مورد استقبال یا کم لطفی مردم قرار گرفته است. سندی نیز وجود ندارد که این خیابان همیشه مورد علاقه عموم مردم بوده است بلکه برعکس سندهای موجود نشان از این داردکه لالهزار الزاما خیابان خوش نامی هم نبوده است، چراکه آنجا پاتوق گروههای خاصی بوده است».
وی ادامه داد: «لالهزار در دورهای بهواسطه اینکه محل سکونت سفرا، اعیان واشراف و نویسندگان شده بوده، وجهه روشنفکری پیدا کرده و در دوره پهلوی تبدیل به نماد نوگرایی و ظهور مدرنیته در ایران شد و به بعد از انقلاب نیز تبدیل به بورس صنف الکتریکی و روشنایی میشود و شکل جدیدی به خود میگیرد، اکنون مدیریت شهری میخواهد این خیابان را احیاء کند و به گذشته تاریخی خود برگرداند».
عضو هیأت علمی پژوهشکده نظر با اشاره به پروژههای طرح توسعۀ فضاهای فرهنگی تهران گفت:« این طرح یکی از تکالیف طرح جامع بوده و پروژه لالهزار نیز یکی از همین طرحهای موضعی است. در اینجا دو مسأله وجود دارد یکی اینکه مدیریت شهری علاقه مند است این طرح را با رویکرد تاریخی اجرا کند اما از آنجاییکه دامنه تعاریف آن مشخص نشده است در خود مدیریت شهری نیز رویکرد و سیاستگذاری واحدی برای احیای لالهزار وجود ندارد و هرکدام از سازمانهای شهرداری با رویکرد مد نظر خود مشغول انجام اقدامات مستقلی در این خیابان هستند. مساله دیگر اینکه وقتی در مورد احیاء تاریخی لالهزار صحبت میکنیم، دقیقا قرار است کدام گذشته احیاء شود و مدیریت شهری با رویکرد تاریخی قرار است چه اقداماتی را در لالهزار انجام دهد؟».
زهرا نژادبهرام در پاسخ به موضوع عدم وجود نگاه یکسان در مدیریت شهری در اجرای طرح احیاء لالهزار گفت: «الزاما نباید در مدیریت شهری همه نگاهها باهم منطبق باشد بلکه گاهی باید تعارض نگاه نیز وجود داشته باشد ،البته از آنجاکه یک نگاه دموکراتیک در مدیریت شهری حاکم است در نهایت همه به یک نظر مشترک میرسند و با هم همراهی میکنند. درخصوص لالهزار نیز مطالعات متعددی از سوی بخشهای مختلف انجام شده است که اکثر آنها رویکرد کالبدی داشتهاند و برجستهترین آنها، کار تحقیقاتی و پژوهشی دانشگاه تهران بود که بر کف سازی و جدارهها تمرکزداشت».
وی ادامه داد: «اکنون ذینفعان متعددی در لالهزار وجود دارند و این خیابان در سوابق تاریخی خوشنام نبوده است و بخشی از این بدنامی به این دلیل است که این خیابان در دوره پهلوی دوم تبدیل به کانون روشنفکری شده بود و اطلاعات زیادی در آنجا رد و بدل میشد و این موضوع نگرانیهایی را ایجاد کرده بود، تا اینکه تصمیم گرفته شد این کانون روشنفکری متلاشی شود و بدین ترتیب با استقرار کاباره ها در این خیابان، از محتوا تهی و بدین ترتیب بدنام شد و بعد از انقلاب نیز این موضوع تشدید شد، به همین دلیل مدیران تمایلی به انجام اقدامات خاص در آنجا نداشتند و مجموعه این عوامل باعث شد که لالهزار به حال خود رها شود و نهایتا لالهزار از هویت فرهنگی خود فاصله گرفت و تبدیل به انبارهایی برای تجهیزات و تاسیسات برق و الکترونیک شد».
همپوشانی بافت فرسوده و تاریخی در لالهزار مانعی برای نوسازی
عضو کمیسیون شهرسازی و معماری تصریح کرد: «از آنجا که بناهای این خیابان تبدیل به انبار شدهاند، نوسازی این بناها نادیده گرفته شد و کالبد نیز دچار فرسودگی شد.امروز در این خیابان بافت فرسوده و بافت تاریخی همپوشانی دارند و این همپوشانی مانع انجام توسعه و نوسازی شده است .لالهزار به سه قسمت تقسیم میشود، لالهزار جنوبی، لالهزار میانی و لالهزار شمالی که این فرسودگی شامل لالهزار شمالی نمیشود اما در لالهزار میانی و لالهزار جنوبی شاهد فرسودگی و از کار افتادگی بافت هستیم».
نژادبهرام با بیان اینکه نوسازی درکالبد صرفاً به معنی بازگشت به ظرفیت قبلی نیست اظهار داشت: «اقداماتی که تا کنون در بخشهایی از این خیابان انجام شده است، از جنس کالبدی است. اکنون نیز که ستاد بازآفرینی تشکیل شده اما تعریف بازآفرینی در بین اعضای ستاد متفاوت است، گاهی مفهوم بازآفرینی بازگشت به گذشته تاریخی است و گاهی منظور آفرینش یعنی بازگشت حیات به جایی که حیاتش را از دست داده، است. اما آیا مفهوم بازگشت به حیات، بازگشت به گذشته تاریخی است؟ اگر بتوانیم این موضوع را تبیین و تفسیر کنیم، شاید بتوان به یک تفاهم عمومی رسید اما اگر نگاه، برگشت به گذشته تاریخی این محل باشد باید بررسی کرد که این اقدام از نظر اقتصادی به صرفه است که حدود ۲۰ سالن سینما و تئاتر در آنجا فعال شوند؟ آیا این خیابان ظرفیت تبدیل شدن به یک مرکز سینمایی و تئاتر را دارد، در حالی که ما مراکز متعددی در شهر داریم که خود تبدیل به کانونهایی برای سینما و تئاتر تهران شدهاند».
ضرورت توجه به رویکرد اجتماعی در احیاء لالهزار
وی افزود: «من فکر میکنم باید با نگاه اجتماعی به موضوع لالهزار پرداخت، اکنون خلاء این نگاه اجتماعی در اقدامات این طرح وجود دارد. نگاه اجتماعی یعنی بازگشت فعالیت مردم و چرخه زندگی به لالهزار و استفاده از ظرفیتهای آن، تا دیگر درآنجا شاهد شب مردگی و فضاهای بی دفاع شهری نباشیم. بازآفرینی به معنای بازگشت به گذشته تاریخی نیست بلکه به معنی بازگشت حیات به آنجا است و بازگشت حیات بدون ظرفیتهای اجتماعی امکان پذیر نیست. ما اگر هم نگاه تاریخی و هم فرهنگی به این طرح داشته باشیم اما نگاه اجتماعی نداشته باشیم در این کار موفق نخواهیم بود».
قضاوت در مورد زندگی مدرن موجب بدنامی لالهزار شد
روحالله نصرتی نیز با اشاره به موضوع خوشنامی و بدنامی خیابان لالهزار بیان کرد: «این موضوع خود محل چالش است، وقتی به تاریخ لالهزار نگاه میکنیم، این خیابان جزو اولین خیابانهایی است که مدرنیته در ایران از آنجا آغاز شده است، اولین سالنهای تئاتر، سینماها و حتی فروشگاههای مدرن را در لالهزار میبینیم. در چنین ساختاری با وضعیت اجتماعی صد سال پیش، طبقهای که در آنجا حضور پیدا میکردند در اقلیت بودند و طبیعی است که مورد قضاوت جامعه اکثریت قرار میگرفتند وبدین ترتیب برچسب بدنامی به آن خورد. در اینجا شهر محل تنازع و کشمکش دو سبک زندگی مختلف میشود و این به دلیل تفاوتهای سبک زندگی است. بعد از انقلاب نیز کلیت لالهزار به عنوان جایی که بسیاری از عناصر و مولفههای مدرن را در خود جای داده بود به جایی که محل کابارهها بود تقلیل پیدا کرد، در حالی که تنها بخشی از فضای این خیابان مربوط به این کاربری بوده است نه کلیت آن. بنابراین به نظر من طلاقی سبک زندگی سنتی و مدرن باعث شده که بخش زندگی مدرن مورد قضاوت قرار گیرد لذا برای اینکه ما بخواهیم روی خیابانی مانند لالهزار اقدامی انجام دهیم، نباید زیاد بر روی مسأله خوشنامی و بدنامی تاکید داشته باشیم».
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران اضافه کرد: «اگر منظور از احیای تاریخی خیابان لالهزار، احیا کالبدی آن است، از این منظر قابل دفاع است اما اگر قرار است به گذشته این خیابان برگردیم و کارکردهای گذشته این خیابان را احیا کنیم، جای تأمل خواهد داشت که آیا اساسا میتوان آنجا را دوباره پاتوقی برای طبقه متوسط کرد؟ چراکه آن قدر پاتوقهای جدید در شهر به وجود آمده است که لالهزار را از موضوعیت و مرکزیت انداخته است؟ و اینها سوالاتی است که جای طرح دارد و مجریان این طرح باید به این سؤالات پاسخ دهند».
خیابانهای تهران محل زیست جمعی نیست
وی ادامه داد: «شهر تهران در حال حاضر نیاز به احیای بافتها و فضاهایی برای شکلگیری مراودات و تعاملات انسانی دارد و ما چنین مکانهایی در شهر نداریم و خیابانهای تهران محل زیست جمعی نیست، بلکه محل گذر است و هیچ ارتباط انسانی در آنجا شکل نمیگیرد. این موضوع نیازمند یک تحلیل است که چرا اساسا در جامعه ایران، حوزۀ عمومی شکل نمیگیرد که یکی از دلایل آن سیاستهای اقتدارگرایانه مدیریتی است. نسبت به موضوع مشارکت مردم رویکردهای مختلفی وجود دارد و نگاه به مشارکت یک نگاه ابزاری است، یعنی یک برنامه و طرحی در جایی نوشته میشود و عدهای دیگر آن را اجرا میکنند، سپس از مردم میخواهیم که به اجرای طرح کمک کنند و این مشارکت در شهری که مردم آن کمترین میزان اعتماد را به مدیریت دارند غیرممکن است».
احیاء لالهزار نیازمند یک فرماندهی واحد است
نصرتی با بیان اینکه ما نگاههای مختلفی نسبت به مسألۀ احیای بافت فرسوده شهری داریم اظهار داشت: «کارکردگرایان عموماً شهر را به عنوان یک نظام و سیستم میدانند که دارای برخی کارکردها است و عمدتاً کارکردهای آن در پاسخ به نیازهای زیستی انسان تعیین و فضا هم بر اساس آن ساماندهی میشود. در این نگاه گذشته و فرهنگ مورد توجه است و هر شهری باید با کارکردهای خود به نیازهای انسان امروزی پاسخ دهد و این که گذشته را احیا کند موضوعیت ندارد. رویکرد دیگر، رویکرد فرهنگ گراست که در صدد احیای تاریخ و فرهنگ گذشته است و از نظر آن ،معنا و انسانها بسیار مهم هستند اما اینکه بافت و گذشته را چگونه میتوان حفظ کرد، یکی از سوالات جدی است. نگاه دیگر، نگاه فرانوگرایان است یعنی هم از ظرفیتهای گذشته استفاده میکند و هم به نیازهای امروزی پاسخ میدهد و درعین حال که انسان را به گذشته خود پیوند میدهد، بی توجه به نیازهای امروزی انسان هم نیست. بنابراین مدیران و برنامهریزان باید مشخص کنند که بر اساس کدام یک از این رویکردها قرار است پروژۀ لالهزار را پیش ببرند. اما باید گفت اگر ما دغدغه احیای زیست جمعی را دراین پروژه داریم و میخواهیم در بافتی که در گذشته دارای کارکرد مشخص بوده و امروز جامعه حس نوستالژی نسبت به آن دارند را احیا کنیم، با تعدد دستگاهها و مدیریتها نمیتوان به نتیجه رسید و این موضوع نیازمند یک سیستم و فرماندهی واحد است».
آتشینبار در ادامه با اشاره به سخنان نژادبهرام و نصرتی گفت: «در نظر هر دو سخنران توجه به حوزه اجتماعی در کنار حوزه فرهنگی و تاریخی مورد تاکید قرار گرفت. اگر ما این پیش فرض را بپذیریم این سوال پیش میآید که چرا باید در لالهزار چنین کاری انجام شود؟ اگر قرار باشد اصالت تاریخی لالهزار را برداریم و به جای آن اصالت اجتماعی بگذاریم در تهران خیابانهای دیگری نیز وجود دارند که میتوان سراغ آنها رفت ؟ اما الزاما نگاه اجتماعی مد نظر مدیریت شهری نیست و آنها بدنبال احیاء تاریخی هستند اکنون این سوال مطرح میشود که قرار است در لالهزار چه چیز را احیا کنند؟».
نژادبهرام با تأیید اینکه رویکرد غالب در مدیریت شهری احیاء تاریخی خیابان لالهزار است اظهار اشت: «وقتی بحث احیاء تاریخی مطرح میشود بلافاصله به احیاء کالبد اتصال پیدا میکند اما من میگویم رویکرد تاریخی صرف نمیتواند پاسخگو باشد، چراکه اکنون ظرفیتها و کارکردهایی در لالهزار مشغول به فعالیت هستند که اجازه نمیدهند بسیاری از اقدامات کالبدی در آنجا انجام شود و اینکار بسیار هزینه بر خواهد بود و این هزینهها مانع ادامه کار میشود به همین دلیل است که میگویم باید اختلاطی بین احیاء تاریخی و ظرفیت اجتماعی به وجود بیاید تا امکان بازآفرینی لالهزار فراهم شود. در احیای تاریخی و ظرفیتهای اجتماعی امکان تحول و بازآفرینی لالهزار فراهم میشود و در کوتاه مدت میتوانیم بازآفرینی به معنای واقعی را در آنجا شکل دهیم».
لالهزار باید تبدیل به یک مقصد شود
عضو شورای شهر تهران در پاسخ به اینکه چرا لالهزار برای احیاء انتخاب شده است، گفت: «تمام مکانهایی که برای اجرای طرحها انتخاب میشوند دارای ظرفیتهای درونی و ذاتی هستند و این ظرفیت، ما را وادار میکند که برای آن عملکرد اجتماعی نیز تعریف کنیم. لالهزار نیز دارای ظرفیت تاریخی و نوستالژی ویکسری کارکردهایی است که قابلیت احیا دارند و میتوان آنها را باز تعریف و حتی عملکردهای جدید برای آن تعریف کرد تا محل حضور اجتماعی شود. مسأله دیگر اینکه اکنون چندگانگی و گسستگی در مدیریت شهری وجود ندارد، چراکه در حدود 9 ماه پیش ستاد ساماندهی لالهزار با فرماندهی شهردار تهران تشکیل شده و تمام سازمانها زیر نظر این ستاد مشغول فعالیت هستند اما نقد من بر این فرماندهی مشترک این است که ظرفیتهای اجتماعی باید جلودار اقدامات کالبدی باشد، اگر میخواهیم ظرفیت اجتماعی لالهزار را فعال کنیم به عنوان مثال میتوانیم به سراغ مسجد معروف این خیابان برویم و با دعوت از مداحان و سخنرانان بزرگ علی الخصوص در ایام خاص سال مانند محرم و صفر، آنجا را تبدیل به یک کانون و مرکز برای جذب جمعیت کنیم تا این خیابان تبدی ل به یک مقصد شود، بدین ترتیب برچسب بدنامی این خیابان نیز برداشته میشود».
وی افزود: «نکته دیگر اینکه ظرفیتهای کنونی لالهزار را نباید نادیده گرفت به عنوان مثال حضور صنف لوستر و روشنایی در این خیابان با توجه به اینکه یکی از برنامههای ما وجود روشنایی کافی در معابر و پهنهها است، میتواند به تامین روشنایی این خیابان کمک کند. از طرفی شکل گیری کارکردهای خلاقانه در این خیابان مانند حضور دست فروشان فرهنگی میتواند جاذبه برای حضورجمعیت ایجاد کند. در کنار تمام این موارد کیفیت بصری نیز بسیار اهمیت دارد، بنابراین اقدامات کالبدی نیز به عملکرد اجتماعی ، فرهنگی و تاریخی وابسته است و میل به حضور را ایجاد میکند».
نژادبهرام با اشاره به اهمیت دو مسألۀ ارزش سکونت و رفع فضای بیدفاع شهری بیان کرد: «احیاء این خیابان زمانی اتفاق میافتد که عملکرد اجتماعی در آنجا شکل بگیرد و ارزش سکونت مهم ترین موضوع در احیاء عملکرد اجتماعی است. در خصوص رفع فضای بی دفاع شهری نیز که بسیار دارای اهمیت است باید گفت خیابان لالهزار در بخشی از روز مخصوصا در بخش جنوبی، یک خیابان تک جنسیتی است و این مساله مانعی برای بازگشت ارزش سکونتی است».
در ادامه نشست روحالله نصرتی با بیان اینکه تاریخ در شکل گذشته خود قابل احیا نیست مگر اینکه بخواهیم درک کاملاً موزهای از تاریخ داشته باشیم گفت: «اگر میخواهیم تاریخ لالهزار را احیا کنیم، باید آنجا را تبدیل به موزه کنیم اما اگر قرار است آن جا به محلی برای زیست جمعی تبدیل شود، سؤال این است که آیا این مسأله با علاقه، ذائقه و سبک زندگی ساکنین و حتی نیازهای مردم منطقه سازگار است یا خیر؟ از زمان لالهزار ۱۰۰ سال پیش تا کنون ساختار طبقاتی شهر تهران تغییر کرده است. لالهزار در حدود صدواندی سال پیش خاستگاه طبقۀ متوسط و روشنفکر بوده است اما اکنون خاستگاه طبقاتی آن تغییر کرده و به محلی برای سکونت اقشار پایین جامعه تبدیل شده است و ما نمیتوانیم با این هدف، کارکرد گذشته آنجا را احیا کنیم».
ضرورت جلب مشارکت ذینفعان در اجراییشدن طرح لالهزار
وی ادامه داد: «هر شهری نیاز به خاطره و حافظه جمعی دارد و در این راستا احیای کالبد، کار خوبی است و خود به خود نماینگر بخشی از پیوند ما به گذشته شهر است اما برای انجام این کار، بهترین روش جلب مشارکت ذینفعان است و اگر ذینفعان متعددی در آنجا در نظر گرفته شود، اقدام راحت تر خواهد بود. درک ما از لالهزار گذشته هم سینما و تئاتر بوده و هم مسجد و وقتی در مورد آنجا صحبت میکنیم باید کارکرد مسجد را نیز پررنگ ببینیم و آن را حفظ کنیم. هدف از احیا به این معنا نیست که تمام جنبههای مختلف در گذشته تکرار شوند بلکه باید آن فضا با کلیت و نظام فرهنگی آن احیا شود. جامعه ایرانی، جامعهای متکثر و متنوع است که هر کدام نیازهای فرهنگی و مصرفهای فرهنگی خاص خود را دارند».
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران افزود: «موضوع دیگر اینکه تبدیل اینجا به فضای زیست شهری و زیست جمعی نیاز به بررسی دارد، چراکه فضای زیست جمعی یعنی جایی که افراد، فارغ از هر چیز در آنجا حضور پیدا کنند اما اگر لالهزار را با تکیه بر همان ظرفیتهای گذشته احیا کنیم آیا کارکرد حوزه عمومی را برای ما خواهد داشت؟ به نظر من اینگونه نخواهد بود. بنابراین باید مشخص شود که لالهزار برای چه طبقهای احیا میشود و اینکه فضای زیست آن باید باید متناسب با نیاز شهروندان امروزی شکل بگیرد نه مطابق شهروندان صد سال پیش. اما اگر تبدیل به محل پاتوق و مراجعه تمام طبقات اجتماعی شود شاید بتواند موفق باشد».
نژادبهرام در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «بازگشت هویت تاریخی لالهزار و تبدیل آن به محلی برای زیست جمعی زمانی محقق میشود که رویدادهای مختلفی برای آن فضاهای عمومی و نوستالژیک که احیا شدهاند تعریف شود، دراینصورت حتی ممکن است کارکرد این خیابان فرامنطقهای شود، همانطور که در گذشته نیز کارکرد آن فقط مختص اهالی محل نبود و از کل شهر به این خیابان مراجعه میکردند. اکنون هم قرار است لالهزار یک مقصد باشد اما نقد خود من به این رویکرد این است که ظرفیت اجتماعی در طرح لالهزار نادیده گرفته شده است و حرکت به سمت بازآفرینی و احیاء تاریخی باید با استفاده از ظرفیت اجتماعی باشد».
در بخش پرسش و پاسخ این نشست، تعدادی از حضار به طرح سوالات و بیان نظرات خود پرداختند.
حمید فلاح یکی از حاضرین در نشست با بیان اینکه مفهوم اصلی بازآفرینی این است که مناطقی از قلب شهر که از جمعیت خالی و دچار شب مردگی شدهاند با انجام تغییراتی در کالبد مجددا زنده شوند، گفت: «در پروژه لالهزار مخصوصا در لالهزار شمالی پوسته از شرایط مناسبی برخوردار است و اکنون هم محل مراجعه مردم است و اگر قرار است به بازآفرینی آن پرداخته شود بهتر است به پلاکهای پشت پوسته بپردازند، اما در تمام طرحهای فعلی به پوسته پرداخته میشود. در زمینه تعامل اجتماعی نیز اگر به گذشته نگاه کنیم دو پایگاه تعامل اجتماعی سنتی در شهر وجود داشته آن هم مسجد و بازار است که در اینجا نمونه خوب بازار وجود دارد، اکنون سؤال اینجاست هدف از طرح لالهزار چیست؟».
کاویانی کارشناس گردشگری نیز علت تکجنسیتیشدن خیابانهایی مانند لالهزار را افزایش ساعت طرح ترافیک دانست و از تغییرات این طرح در این دوره مدیریت شهری انتقاد کرد.
یکی دیگر از حضار با اشاره به نام خیابان لالهزار گفت: «بهتر است در اجرای طرح به فضای سبز این خیابان نیز توجه کرد، متاسفانه اکنون پیاده روهای این خیابان تبدیل به بخشی از انبار مغازهها شدهاند. مساله دیگر اینکه آیا برای احیای لالهزار باید فقط از نظر مردم همان محدوده استفاده کرد یا اگر قرار است فضای عمومی باشد شهروندان دیگر هم میتوانند نظرات خود را بیان کنند؟».
وی با اشاره به پیشنهاد نژادبهرام مبنی بر حضور دستفروشهای فرهنگی در لالهزار بیان کرد: «با توجه به اینکه پیاده روهای این خیابان استاندارد نیست، حضور دستفروشها میتواند موانعی برای تردد عابرین در آنجا باشد. در حالیکه جایی که محل زیست اجتماعی میشود باید از آرامش برخوردار باشد. نگرانی دیگر اینکه آیا بعد از این که لالهزار احیا شد امکان ساخت و سازهای جدید در آن وجود ندارد؟».
لالهزار مکان خوبی برای تبدیلشدن به کانون فرهنگی نیست
سید امیر منصوری، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران نیز با بیان اینکه طرح توسعۀ پهنههای فرهنگی تهران یک طرح غیر قابل دفاع است، اظهار داشت: «اصل انتقادات و سوالات مطرح شده در خصوص طرح لالهزار نسبت به این تصمیم بالا دستی است که پیش فرض را بر آن گذاشته که لالهزار باید احیا شود و این سؤال مطرح میشود که چه چیز و برای چه کسانی قرار است احیا شود؟ که متأسفانه ما پاسخی برای آن پیدا نکردیم. طرح پهنههای فرهنگی تهران به دلایل مختلف به بازنگری اساسی نیاز دارد، چراکه شاید هیچ بخش آن قابل اجرا نباشد، ضمن اینکه پایگاه قانونی این طرح نیز مشخص نیست. آیا به تصویب شورای عالی شهرسازی و معماری کشور رسیده یا در کمیسیون ماده ۵ تصویب شده است؟ ضمن اینکه مقصود از فعالیت فرهنگی مشخص نیست. اصلا چه کسی گفته است که مردم باید در خیابان فقط باید به تئاتر و سینما بروند؟ آیا اگر مردم در خیابان به چیزهای دیگری مثلاً لوسترفروشی نگاه کنند بد است؟ ما یک تعبیر تقلیدگرایانه از فرهنگ داریم و به دنبال آن درصددیم که همه را از زندگی عادیشان خارج کنیم».
وی ادامه داد: «در مورد لالهزار هم چون سازمان زیباسازی یک سازمان پولدار است، تعدادی از املاک را خریداری کرده و مرمت میکند و طرحی را با بودجۀ شهرداری بدون اینکه در مسیر برنامههای مصوب باشد، اجرا میکند. نکتۀ دیگر اینکه باید گفت ما محلۀ بدنام و خوشنام داریم، به خصوص در حوزۀ شهر و فضا که یک واقعیت نسبی است. ما ممکن است در بررسی اجتماعی یا فلسفی پدیدهها به نتایج دیگری برسیم اما واقعیت این است که امروز با توجه به گذشتۀ پارک رازی، کسی تمایل به حضور در آنجا ندارد. ما میدانیم که همانطور که بدنامی در تاریخ تسری پیدا میکند، خوشنامی هم تسری پیدا میکند. در خصوص فضا و مکان نیز باید گفت بخشی از فضا را همین ذهنیتها میسازند و تداوم پیدا میکند و نمیتوانیم صفتها را از فیزیک مستثنی کنیم. با این اوصاف لالهزار به شهادت تاریخ جای خوشنامی نیست لذا به نظر من لالهزار انتخاب خوبی برای تبدیلشدن به کانون فرهنگی نیست».
منصوری افزود: «نکتۀ دیگر اینکه مطرح شد که کمیتهای برای احیاء لالهزار تشکیل شده است اما باید گفت که این کمیته هیچ مشاوری ندارد و اجرای طرح نیز یک کار اداری نیست که بهصورت دستوری پیش برود. اگر قرار است پروژهای اجرا شود باید شناسنامه و طرح آن روشن و در جایی مشخص تصویب شده باشد در غیر این صورت جز خسارت عایدی دیگری برای شهر ندارد».
کسروی دانشجوی رشتۀ منظر با اشاره به سابقۀ تاریخی و تغییرات کاربری لالهزار گفت: «به نظر من نگرش به خیابانی مانند لالهزار در حدی که بخواهیم در آن تغییر فرهنگی ایجاد کنیم، تقلیلدادن مسأله است، چراکه قدرتهای بزرگی وجود دارند که نمیتوانیم پاسخگوی آنها باشیم و با دخالت آنها ممکن است کل طرح از بین برود. ما باید تکلیفمان را در لالهزار روشن کنیم که آیا میخواهیم آن به عنوان برنامه سکولاری که یک گذشته تاریخی صرف برایش قائل هستیم برخورد کنیم یا به آن ارزشی نگاه میکنیم و قدرتها برای ما تعیینکننده هستند».
فرنوش مخلص نیز در بیان نظرات خود گفت: «خیابان لالهزار در تهران قدیم بعد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قوی داشته و از زمان مظفرالدین شاه تا اوائل پهلوی دوم مرکز شهر تهران بوده است. زمانی که رضاخان خیابان انقلاب را با هدف تعیین قلمروی جدید تهران احداث کرد تا نشانۀ اقتدارگرایی حکومت تازهتأسیس باشد، شاکلۀ متفاوتی از الگوهای پیشین خود را به نمایش گذاشت. این خیابان در اوائل پهلوی دوم و در جریان انقلابهای دورۀ پهلوی چندان فعال نبود، نکتۀ اصلی این است که رضاخان در مقابله با روشنفکری لالهزار، خیابان انقلاب را نساخت، چراکه خود خیابان انقلاب بر اساس الگوی خیابان لالهزار و مکان روشنفکری بود».
وی ادامه داد: «نکتۀ مهم این است که خیابان لالهزار و میدان توپخانه همیشه دو عرصه وابسته به هم، متصل و اولین مکان بروز جهش اجتماعی بودهاند، اگر قرار به احیاء این خیابان باشد خوانش و شناخت واقعی و درست از این رویکردها الزامی است و هر خیابانی به عنوان مرکز هرگز بافتی منزوی نبوده بلکه عرصهای پشتیبان داشته که حیات آن را تضمین میکرده است. باید گفت که در فرایند احیاء ،تاریخ تنها برای نوسازی مؤثر خواهد بود نه احیاء».
نژادبهرام در پاسخ به موارد مطرحشده از سوی حاضرین در نشست گفت: «اینکه اجرای طرح ترافیک منجر به کاهش حضور گردشگر در منطقۀ مرکزی شهر شده، مسألهای است که مدیریت شهری باید به آن توجه کند و شاید با استقرار وسایل حملونقل عمومی متناسب بتوان این مسأله را حل کرد اما اینکه اجرای طرح ترافیک منجر به تکجنسیتیشدن خیابانها در محدودۀ مرکزی شهر شده است، قابل قبول نیست و به کاربری آن خیابان مربوط است».
وی ادامه داد: «توجه به پیوستگیهای لالهزار نکتۀ مهمی است که مطرح شد و ما باید در احیای لالهزار به میادین و خیابانهای اطراف آن هم توجه داشته باشیم. مسألۀ دیگر دلیل احیاء لالهزار است که باید بگویم رویکرد نوسازی ظرفیتهای جدیدی را برای حضور افراد جدید ایجاد میکند. ما در رویکرد اجتماعی میتوانیم تعارض منافع را به تعامل منافع برگردانیم».
بورسشدن خیابانها فرسودگی به همراه دارد
عضو کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران با انتقاد از بورسشدن خیابان لالهزار بیان کرد: «هرجایی که تبدیل به بورس میشود و تنوع عملکردی وجود نداشته باشد، رو به فرسودگی میرود و بافت را میخورد. تهران یک شهر چند مرکزی است و شهرهای چند مرکزی از نیازهای متنوعی برخوردارند و نمیتوان تمام نیازهای آن را در یک مرکز تجمیع کرد و به همین دلیل نمیتوانیم بگوییم لالهزار تنها مرکز تئاتر و سینمای تهران باشد بلکه میتواند یکی از این مراکز باشد».
نژادبهرام با اشاره به موضوع فضای سبز گفت: «این خیابان در گذشته محل رویش لاله بوده و به همین دلیل لالهزار نامیده شده است و چه خوب است یکی از موارد قابل احیاء همین کاشت لاله باشد. در مورد ورود عملکردهای جدید باید بگوییم برای تبدیل این محل به یک مقصد باید عملکردهای متنوع در آنجا مستقر شوند، ضمن اینکه پیادهرو نیز عریضتر میشود. آرامش خیابان زمانی محقق میشود که محل حضور مردم و دارای فضای مکث مناسب باشد. بیشترین مالکین در خیابان لالهزار نهادها و سازمانها هستند که به دنبال برداشتن طرح از این خیابان و ساختوساز در آن هستند».
وی افزود: «در مورد طرح حتماً باید اطلاعرسانی شود تا مردم و ذینفعان و صاحبنظران در مورد این طرح آگاه شوند».
روحالله نصرتی نیز در پاسخ به موضوعات مطرحشده از سوی حضار اظهار داشت: «این نگرانی درست است که احیا لالهزار تبدیل به فرصتی برای ساخت و سازها نشود، چراکه جایی که جذابیت پیدا میکند محلی برای تقاضای ساخت وساز میشود که امیدورام ممنوعیتهایی در این خصوص ایجاد شده باشد. در مو رداینکه چرا مردم حتما باید در خیابان موضوعات فرهنگی ببینند نیز باید گفت که سرانه مصرف کالبدهای فرهنگی در تهران قابل مقایسه با موضوعات دیگر نیست و این یکی از آسیبهای جامعه ماست. ما آنقدر که مغازه و فروشگاه داریم مکان فرهنگی نداریم. میزان مصرف فرهنگی جامعه ما در پایین ترین سطح ممکن است، اکنون فضاهایی در سطح شهر ایجاد شده اما نحوۀ مدیریت آنها مدیریت شایستهای نیست و کاملاً بروکراتیک اداره میشود، درحالیکه باید این فضاها کاملاً در اختیار شهروندان باشد. ذائقه و علاقه مصرف جامعه بهدلیل فقدان رویکرد فرهنگی به ابتذال رسیده است. حوزۀ مدیریت شهر و سیاستگذاران فرهنگی باید دغدغه فرهنگ داشته باشند اما متأسفانه اتفاق مثبتی نیز نمیافتد».
وی با بیان اینکه ما، هم مکان قدسی و غیرقدسی داریم ادامه داد: «تصمیمگیران مدیریت شهری نمیتوانند فضای غیر قدسی را تبدیل به فضای قدسی کنند و بدنامی یک فضاها را تغییر دهند؟ این موضوع مربوط به سیاستگذاریهای حوزۀ شهری و هنر آنهاست. مسأله دیگر اینکه اولین پیامد تبدیل فضای شهری به بورس افزایش نابرابری در منطقه است».
آتشینبار نیز در پایان با اشاره به طرح پهنههای فرهنگی تهران گفت: «به نظر میرسد این طرح توسط یک گروه متخصص در حال انجام نیست چراکه همه تأکید بر زندگی موجود لالهزار دارند. به نظر من الزامی ندارد ما خطی را در تاریخ بگیریم و انتظار داشته باشیم عیناً رویکردهای تاریخی گذشته بازگردد».