حضور رنگهایی مانند سرخ، طلایی، آبی لاجوردی و فیروزهای، سفید و سیاه در کاشیکاری، مینیاتور و فرش، همین رنگها در تذهیب و سایر هنرهای تزیینی ایران از کهنترین دوران تا زمان قاجار اشکار است. بر سنگنگارههای دوران تاریخی- ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی و بعضا نقاشیهای بر جای مانده از این دوران در قلمرو ایران فرهنگی نیز این رنگها جلوهگر شده که نشان از پیشینهای نمادین و متکی بر باورهاست.
رنگ قرمز و زرد با طیفهای تیره و روشن از گل اخرا، رنگ سفید و سیاه از گچ و دوده، آبی از لاجورد و نیل بر دیوارنگاره غارها تا تزیین خانه و سرپناه دوران نوسنگی آشکار است. گرچه منشأ رنگها و تهیه آن از طبیعت بوده اما حضور دائمی رنگ های مذکور و فراوانی آن نسبت به سایر رنگها حاکی از نماد و نشانه هاست؛ چنانکه سرخ برای انسان غارنشین نماد خون و نشانه حیات بوده، وقتی خون از بدن حیوان تیر خورده خارج و شکارگر جانور بیجان را دید به ارزش خون به عنوان مظهر حیات پی برد و رنگ سرخ این عنصر حیاتی مقدس شد. سرخ و زرد- طلایی رنگ خورشید نشانه بارزی از گرما و نور هستی بخش. آبی رنگ آب و آسمان و سفید و طلایی رنگ ماه و خورشید و ستارگان بر کاشیکاری، فرش و مینیاتور حکایت از طبیعتگرایی نمادین در تفکر و باورهای ایرانیان دارد؛ باورهایی که به ایزدان مهر و اناهیتا بازمیگردد و در گذر زمان با آیین زرتشت و رسوم اسلامی نیز آمیخته میشود.
مرور آثار باستانی ایران، اعم از رنگهای خالص برای سطوح معماری یا تزیینات افزوده شده بر آن نشان میدهد رنگ همواره نمادی مهم و سخنگو برای ساخت و آفرینش اثر هنری بوده است که ظرفیت آن را داشته تا برای معنابخشی به اثر به کار گرفته شود. از این رو ضرورت مطالعه رنگ در آثار هنر ایران، علاوه بر رمزگشایی از تاریخ، حاوی ویژگیهای زیباییشناسی هنر ایران میتواند باشد (برای اطلاعات بیشتر نک. کتاب بازافرینی رنگین سنگنگارههای ساسانی نوشته دکتر شهره جوادی و دکتر فریدون آورزمانی از انتشارات پژوهشکده نظر).