در طول یک قرن اخیر، منظر شهر تهران عناصر هویت بخش طبیعی بسیاری را از دست داده و عناصر طبیعی باقی مانده آن در زیر غباری از فراموشی در حال رنگ باختن و نابودی است. شهر تهران دارای یک جغرافیای متمایز با هویت مشخص بوده است، اما فرآیند توسعه شهری تهران تا به امروز چقدر نگهدارنده این هویت بوده و تا چه حد باعث پیوستگی عناصر هویت بخش آن به منظور بالا بردن کیفیت زندگی شهروندان شده است؟
هویت یک مکان توسط کیفیتی که از طریق پیکره بندی انسانی یا طبیعی شکل می گیرد به وجود می آید و انسان به واسطه آن کیفیت از مکانی که در آن قرار می گیرد آگاه می شود و به آن مکان احساس تعلق پیدا می کند. در عصر حاضر، هویت شهر بر اساس دو عنصر قدرتمند میراث تاریخی و مجاورت با مناطق طبیعی ارزشمند ساخته می شود. شکل شهری موجود، حضور سال های زیادی را در حافظه خود نگه داشته و شامل خیابان ها و پلازاهای شهری، ارتفاعات، عمق چشم اندازها و توالی های بصری است که تنوع فضاهای شهری و منظر خاص آن را می سازد. به گفته آگوستین برک، منظر یک واقعیت اجتماعی، طبیعی، ذهنی و عینی، محصول مادی و فرهنگی است که واقعی و نمادین است. ترکیب منظر و کدگذاری مناظر، به دنبال ثبت شدن در حافظه جمعی است و خوانش منظر توسط استفاده کنندگان با خوانش گذشته ترکیب می شود. بنابراین، منظر و هویت هر دو ساخت و سازهای جمعی ثبت شده در طول زمان هستند، که ارزش گذاری ریشه ها و طرح ریزی برای آینده را ترکیب می کند. بطور عمده انسان از طریق امکانات تکنیکی که منظر را حفظ می کند یا در طول زمان آن را حفظ کرده است، در آن مداخله می کند.
تهران روزگاری چنارستانی بود که هویت بخش منظر شهری آن بود. کوه البرز با نمایش مقتدرانه خود در هر کوی و برزن هویت دیگری را در نزد شهروندان تهران ثبت می کرد. منظر صوتی و بصری جوی های آب در کوچه و خیابان های شهر، هریک از درختان و فضاهای سبز در مقیاس خرد محلات و میادین شهر، عناصر طبیعی هویت بخشی بودند که تاریخچه خود را داشتند. مجموعه این عناصر احساس تعلق ساکنین را به شهر شکل می داد. اما در طی فرآیند توسعه هربار که عنصر ارزشمندی از این مجموعه حذف شد، نمودی از حافظه جمعی ساکنانش را با خود برد. در دوره پهلوی اول، تغییرات در عناصر شهری تهران و اقدامات صورت گرفته برای ایجاد زیرساخت های نوین، آغازگر تحول محتوای شهر از ساختار سنتی آن به ساختار مدرن بود. در نتیجه زمینه برای توسعه افسارگسیخته تهران فراهم شد.
ساختار طبیعی، روح مکان، انسجام فضایی، میراث موجود و اجزا معماری؛ عناصری هستند که با هم بافت مورد نیاز برای خلق هویت را می سازند. تصویر مناطق جدید شهری باید انعکاسی از هویت محلی آن باشد. هویتی که در طی زمان و توسط مردم آن محله شکل گرفته و تصویر قابل تعریفی را در طی زمان منتقل کرده است. توپوگرافی شهر نیز یکی از تاثیرگذارترین عناصر هویت بخش برای هر شهری است که آن را در ذهنیت مردم تعریف می کند. در صورتیکه رویکرد مدرنیسم در دوره پهلوی با تاکید بر کارکردگرایی به بافت سنتی شهر تهران وارد شد و بی توجه به ساختار سنتی محلات که بر اساس نیاز مردم شکل گرفته بود و بدون توجه به توپوگرافی و ساختار طبیعی آن کالبد شهر را دچار دگرگونی ساخت. بدین منظور بافت های سنتی جهت آماده سازی برای ورود ابزار و اندیشه های شهرسازی مدرن متحول شد. دیگر بافت قدیمی و طبیعت گرایانه شهر ارزش خود را از دست داد و عناصر طبیعت مورد توجه و مرکز فعالیت انسان در شهر نبود. توسعه کالبدی تهران از مرزهای آن گذشت و تعداد زیادی از روستاهای اطراف را در برگرفت و ساختار سنتی و شکل قدیم شهر را درهم شکست تا کلان شهری در مقیاس جهانی بیآفریند.
در بخش اهداف نظری طرح جامع سال 1347 ه.ش. تهران، سه هدف عمده برای بهبود و زیبایی سیمای پایتخت بیان شده است: نگهداری مشخصات تاریخی شهر، حداکثر استفاده از محیط طبیعی تهران و تقویت سیمای آن به منزله یکی از پایتخت های بزرگ دنیا. اما در بخش اهداف عملیاتی حفظ هویت منظر طبیعی به درستی تشریح نشده است، بطوریکه نتایج نامطلوب آن را در توسعه تهران می توان دید. منظر شهری باید عنصری برای پیوستگی در فضای درون شهری باشد که مواردی همچون پیوستگی تاریخی و فرهنگی با قرار گرفتن در بافت و با بدست آوردن ویژگی های مکان، پیوستگی عناصر طبیعی و تضمین ارزش های زیبایی شناختی شهری را فراهم آورد. در صورتیکه با ساخت و سازها و توسعه بی رویه و فقدان مدیریت شهری کل نگر، پیوستگی منظر طبیعی تهران دچار از هم پاشیدگی شده است.
منظر نقش بسیار مهمی را در بازسازی فرآیند شهری ایفا می کند، و بایستی ورای مفاهیم تزئینی و زیبایی شناسی آن دیده شود. بالاتر از دیگر موارد، منظر بافت پیچیده ای را همراه با توالی قدرتمندی از محیط اجتماعی، فرهنگی و تاریخی ارائه می دهد که هویت بخش است. منظر می تواند یک عنصر پیوستگی باشد که دیالوگ بین قدیمی و جدید، سنت و مدرنیته، چهارچوب های انسانی و طبیعی را تضمین کند. ایجاد پیوستگی بین اندک عناصر بازمانده منظر طبیعی تهران راهبردی برای بازگرداندن هویت فراموش شده این شهر است که دستیابی به آن نیازمند بازنگری در قوانین اجرایی و طرح جامع تهران با ایجاد اهداف عملیاتی در سطوح خرد و کلان است.