در تشخیص عمومی بودن یک فضای شهری، سه شاخصه مالکیت، کاربری و دسترسی تعیین کننده هستند. امروزه برخی از فضاها دارای ماهیتی چندگانه به لحاظ عمومی یا خصوصی بودن هستند؛ این امر ناشی از تناقضی است که میان سه مؤلفه ذکرشده، در نتیجه سیاست های مدیریت شهری وجود دارد. از جمله این گونه فضاها می توان به پردیس های دانشگاهی اشاره کرد که بر خلاف قرار داشتن در زمره فضاهای دارای مالکیت عمومی، در زمینه کاربری و دسترسی محدود به گروه خاصی از جامعه هستند. پردیس های دانشگاهی را می توان فضاهای خصوصی-عمومی دانست که در بنابر جایگاه خاص خود در رشد و پرورش نخبگان جامعه، نقشی محوری در وقوع برخی از وقایع اجتماعی از جمله اعتراضات و کنش های سیاسی دارند و این در حالی است که یکی از ویژگی های اساسی فضاهای عمومی از نظر صاحب نظران حوزه شهر و علوم اجتماعی، فراهم آوری بستر مناسب برای بروز کنش سیاسی شهروندان و معنا یافتن دموکراسی است.
دانشگاه تهران ازجمله چنین فضاهای عمومی- خصوصی است که از زمان تأسیس در سال 1313 ه.ش تا به امروز نقش مرکزی در شکل گیری اجتماعات و کنش های اجتماعی و سیاسی داشته است. از دهه ۱۳۲۰ و اوایل دهه ۱۳۳۵، با سقوط حکومت رضاخان پهلوی و ایجاد فضای بازتر، فعالیت های سیاسی بین دانشجویان دانشگاه تهران بسیار افزایش یافت. به گونه ای که بسیاری از فعالیت های سیاسی از جمله تجمعات سیاسی و انقلابی سال های دهه 40 و 50 نیز با محوریت دانشگاه تهران صورت پذیرفته است. جدا از مسائل دادخواهانه انقلاب ۱۳۵۷، دانشگاه تهران محل پدید آمدن بزرگ ترین جنبش اعتراضی ایران پس از انقلاب در تیرماه سال ۱۳۷۸ و هم چنین، در آشوب های گسترده بعد از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ بود. این نقش محوری تنها محدود به رویدادهای سیاسی نبوده و در قالب رخدادهای اجتماعی از جمله تشییع پیکر شخصیت های سیاسی، فرهنگی و…. ادامه یافته است. بر خلاف نقش تاریخی و ماهیت عمومی دانشگاه تهران، در سال های اخیر مدیریت شهری سیاست انحصاری تر شدن فضای دانشگاه را در قالب طرح توسعه دانشگاه تهران در پیش گرفته که دسترسی عموم به فضای دانشگاه را سخت تر می کند.
فضای دانشگاه تهران در دسترسی همگان قرار ندارد اما محل وقوع عمومی ترین وقایع تهران در قرن اخیر بوده است. این ویژگی دوگانه ناشی از پارادوکس شیوه های مدیریت فضای دانشگاه با ماهیت عمومی آن است. از یک سو جداسازی فضای دانشگاه با میله های سبز رنگی که امروزه به یکی از وجوه میراثی و خاطره ای آن در اذهان مبدل شده است نشان از مدیریت انحصاری فضای آن داشته و از سوی دیگر استمرار اعلام وجود عموم جامعه و مواضع سیاسی با محوریت دانشگاه بر ماهیت و ویژگی عمومی آن صحه می گذارد. امروزه اگرچه شهروندان عادی حق دسترسی به فضای داخل دانشگاه را ندارند و تنها از بیرون تماشگر فضایی هستند که شاهد عمومی ترین رخدادهای پایتخت در صد ساله اخیر بوده است. اما دانشگاه حتی به واسطه جلوخان کوچک خود همچنان به نقش سیاسی و اتفاقات عمومی خود ادامه می دهد. می توان گفت نقش عمومی دانشگاه تهران فراتر از گنجایش در ابعاد کالبدی فضا، بیشتر جنبه ای ذهنی و نمادین دارد که حاصل نقش آفرینی سیاسی و اجتماعی آن در طول سالیان است و معنا یافتن مفاهیمی چون عموم و دموکراسی به واسطه دانشگاه تهران معطوف به نقش نمادین تاریخی آن بوده و فارغ از دسترسی همگانی و کاربری روزمره است.