هدف از نشانه های شهری در این نوشتار کوتاه، نشانه هایی است که بیرون آن ها به دیده ناظر می آید و منجر به تولید تصاویر ذهنی از فضاهای شهری می گردد. در شهر های سنتی ایران این گونه نشانه ها به دو صورت شکل می گرفت. گونه اول برخاسته از زمینه به واسطه کُنش های اجتماعی و عملکرد محور که منجر به بازتولید فضای اجتماعی در مقیاس محلی می گشت و معمولا با نیازهای روزانه ساکنین محله در ارتباط بود.
به عنوان مثال: آب انبار سلمانی خارج شهر شیراز نزدیک به محله سعدی، یا چاه میرزا فتح الله در فلان محله و… گونه دیگر نشانه هایی بومی- زمینه ای که وجه ممیزه بصری با محیط اطراف داشت و همین تمایز منجر به تولید نشانه ای محلی شده و خود مولد فضایی اجتماعی در محله بود. به عنوان مثال زیر درخت سید عیسی دم دروازه شاه داعی، درخت چه کنم؟، سرو خان بابا خان؛ نشانه هایی پویا و مبتنی بر زمینه که تبدیل به قرارگاهی رفتاری می شد، مثلا پاتوق جوان ها، محل جمع شدن زنان محله و… یعنی همزمان اینکه نشانه ای در شهر بود، مولد فضایی اجتماعی نیز می شد.
چه بسا که بسیاری از این نشانه ها از بین رفته اند ولی ساکنین شهر کماکان فضا را با این نشانه ها می شناسند به عنوان مثال گود عربان در شیراز. این نشانه حاکی از بافتاری اجتماعی در محله اسحاق بیگ شیراز است که با ساخت و سازهای شهری همان محله گودی در شهر ایجاد شده و ساکنین کم بضاعت در این منقطه ساکن شده بودند؛ که در دوره پهلوی دوم گودهایی از این دست پر و سطح شهر نسبتا یکدست شد ولی ساکنین شهر شیراز کماکان این منطقه را تحت عنوان گود عربان می شناسند.
با شکل گیری الگوی میدان- معبر در دوره رضاشاه و بازنمایی قدرت در فضاهای شهری، نشانه های اجتماعی- محلی در شهرهای سنتی با برهم خوردن بافتار اجتماعی محله ها، رفته رفته از میان رفت و نشانه های ایدئولوژیک جای نشانه های اجتماعی-محلی را گرفتند. چنانچه در بافت های جدید شهر معمولا اسامی و نام ها و نشانه ها کاملا انتزاعی و روایتگر اتفاقات سیاسی شدند و کمتر دیده می شود در بافت های جدید شهری نشانه هایی انضمامی میان ساکنین بافت شکل بگیرد. چنین نشانه هایی حتی اگر منجر به بازتولید تصاویر ذهنی شوند چون برخاسته از زمینه و روایتگر مناسبات اجتماعی نیستند در واقع نشانه هایی تحمیلی هستند که منجر به شکل گیری بافت اجتماعی و فضای شهری نمی شوند بلکه تنها عنصری بصری و معمولا در خدمت نظام سواره هستند.
یکی از بهترین نمونه چنین نشانه هایی، مجسمه های شهریست که از دوره رضاشاه در شهرها باب شد. به عنوان مثال مجسمه های محمدرضا و فرح پهلوی در حدود سال 1347 خورشیدی که در دستور کار تمامی شهرداری های سراسر کشور قرار گرفت و منظور از نصب آن ها بیان نمادین از منشور شاه و مردم بود که در نقاط عطف شهری نصب شد. این گونه نشانه ها روایتگر تاریخِ سیاسی هستند که در خدمت قدرت به کار گرفته می شوند و معمولا ارتباطی با بافت زمینه ای خود ندارند.
نکته جالب توجه این است که چنین نشانه هایی با تغییر در ساختار سیاسی اولین عناصری هستند که در اعتراضات اجتماعی مورد هجوم قرار می گیرند؛ چنانچه در سال 1357 از اولین اقدامات انقلابیون به پایین کشیدن مجسمه شاه و فرح در تمامی شهرها بود، یا در تظاهرات اخیر مردم آمریکا علیه تبعیض نژادی، مجسمه های شخصیت های سیاسی و نظامی که هوادار برده داری بودند، مورد هجوم قرار گرفت.