رود دره ها، هویتی طبیعی تهران
چگونه مباحث هویتی دره های تهران موجب ارتقای کیفیت منظر شهری خواهند شد؟
شهر به عنوان پديده ای چند بعدی که نيروهای اجتماعی، سياسی و طبيعی بر بافت آن تأثير گذار است، انسان، محيط طبیعی، مصنوع و الگو های زندگی افراد را در خود جای می دهد. در این میان با توجه به تأثير قابل توجه شهر بر شهروندان، منظر شهري به عنوان کيفيتي رفت و برگشتی میان مخاطب و کالبد شهر مطرح می گردد.
حال زمانی که بحث منظر شهری پیش می آید، ذهن به سوی مؤلفه های تأثیر گذار بر آن با سه معیار رابطه مندی، هويت مندی و تاريخ مندی سوق داده می شود که حضور و پیوند این مؤلفه های منظرین مانند طبیعت، حوادث و رویدادهای اجتماعی و خاطرات انسانی در عرصه های شهری به عنوان لایه های ذهنی_عینی، مکانی با معنا در شهر به وجود می آورند.
در حالی که در نقطه مقابل، الگوی جزیره ای شهر و عدم توجه به زیر ساخت های طبیعی، سبب تهی شدن شهر از معنا و کارکرد و عدم ایجاد بستر شکل گیری خاطرات و حیات اجتماعی می گردد. در نتیجه عدم درک و شناخت ارزش هاي منظرين طبیعی شهری مانند دره ها و عدم تلاش در حفظ، احیا و ساماندهی آن ها از آسیب های این حوزه می باشد. به طور کلی دره ها در تاریخ تحول و تکامل شهر امکانات بالقوه بسیار برای تجدید حیات داشته و می توانند در هویت بخشی به شهر و تقویت شبکه نمادین آن نقشی ویژه داشته باشند.
در این میان شهروندان صرف نظر از مالکیت حقوقی به صورت فردی و جمعی، نسبت به این مؤلفه طبیعی حس تعلق داشته و با بررسی ساختار و هویت اصلی شهر ها و درک قانونمندی های توسعه و تکامل آن می توانند تأثیر عمده ای در احیا و بهبود منظر شهر تهران گذارند.
بنابراین سعی بر آن است که با یافتن هویت دره ها به عنوان مؤلفه منظر ساز فضایی_کالبدی شبکه شهری و پیوند آن ها با ساختارهای فعالیتی و تاریخی شهر از یک سو و ساختار های ذهنی مردم شهر تهران از سوی دیگر، اصول حاکم بر ارتقای کیفیت منظرین شبکه شهری تهران حاصل گردد که اين پيوند چند وجهي و متقابل، شهر را از يک شبکه زير ساختي تک بعدي به شبکه زير ساختي چند بعدي تبديل نماید.
در نتیجه می توان اذعان نمود که پيوند هم زمان و متقابل دره ها با شبکه شهری در دو بعد کالبدي-فضايي و اجتماعي- ذهني که با وجود پيوند متقابلشان، نبود هرکدام پايداري سيستم را از ميان مي برد و زمينه انحطاط آن را مهيا مي سازد، موجب پايداري و ارتقای کیفیت اين شبکه خواهد شد.
بنابراین جهت تداوم ارزشی این دره ها، باید روش های نوینی در نظر گرفته شود تا آن چه باقیمانده است به صورت دائمی و کارا حفظ شود و پیوند ظریف و ناگسستنی میان این محور ها و کارکرد های مهم کنونی در گستره شهر تقویت گردد که با تکیه بر این پیوند نامرئی و متقابل، دلبستگی شهروندان به ارزش های طبیعی و بصری شهرشان افزایش یابد که این موضوع خود، سبب ساماندهی هویت اصلی شهر می گردد.
در نهایت جهت بررسی هویت هر شهری می بایست در جهت شناخت این مؤلفه های منظرین طبیعی که به صورت ساختاری- کالبدی در لایه های مختلف زمان بر فضای شهر متبلور می گردند، اقدام نمود که این اقدام می تواند بیگانگی و گمنامی شهروندان از شهر را کاهش دهد و حس هویت مردم و ریشه دار بودن در محیط کالبدی شهر ها را افزایش دهد. این موضوع، باعث افزایش دلبستگی شهروندان به شهر و آگاهی عمومی آنان از محیط شهری خواهد شد.
بنابراین دره ها به عنوان عناصر هویتی، هر کدام ممکن است تأثیر ویژه ای در ارتقای کیفیت محیطی داشته باشند که خود موضوع هدف گذاری های تکنیکی متفاوتی در زمینه برنامه ریزی و طراحی منظر شهری هستند.
برای مثال، ایجاد تعلق خاطر، سرزندگی، ایمنی، امنیت، دلپذیری بصری و نظیر آن از مؤلفه های ارتقای کیفیت محیطی هستند که از اهداف و موضوعات عملیاتی منظر شهری محسوب می شوند و موجب همراهی فضا با مخاطبان در طول زمان خواهند شد که به این ترتیب، همواره احساس تعلق و راحتی را که نتیجه این همانی است، ایجاد می نماید و استمرار تثبیت این همانی موجب تثبیت هویت می گردد.
در این راستا به نظر می رسد ساماندهی منظر طبیعی دره ها بر اساس هویت آن ها، فرصتی پدید می آورد که عملکرد های فضاهای طبیعی شهری و انواع ارتباطات انسانی، در یک شبکه در هم تنیده و نزدیک به هم قرار گیرند و خود باعث ارتقا و بهبود کیفیت منظر شهری گردد.