منظر فرهنگی، بخشی از منظر سرزمین است
سرزمین مفهومی است که عموما به یک ناحیه جغرافیایی- سیاسی مشخص، با جوامع فرهنگی و مولفه های طبیعی اشاره دارد که به وسیله مرزهای مبهم و یا تعیین شده مشخص شده اند.
بر اساس تعاریف گوناگون؛ سرزمین پدیده ای معنادار، هویت بخش، انسجام دهنده، دارای ارزش های اقتصادی، اجتماعی و به طور کلی یک مجموعه مادی و نشانه شناختی است. بر اساس این تعریف، سرزمین ممکن است در نگاهی سطحی به مثابه یک منظر فرهنگی مورد توجه قرار گیرد. اما آیا به واقع سرزمین را می توان یک منظر فرهنگی دانست؟ (تصویر1)
همان گونه که پیش تر بیان شد، سرزمین، مفهومی است که به ارتباط جوامع انسانی و محیط (طبیعی – سیاسی) اشاره دارد. این مفهوم به سبب اشاره به عوامل انسانی و محیطی، دارای هم پوشانی وسیعی با تعریفی است که عموما از منظر فرهنگی ارائه می شود. منظر فرهنگی اصطلاحی است که نخستین بار توسط کارل سائر (Karl Saur)، جغرافی دان آمریکایی، در دهه 1920 میلادی مطرح شد.
او در این تعریف، بر اساس ریشه های هلندی- فریزی واژه منظر (Landschaft)، تلاش نمود دسته ای از مناظر را تعریف نماید که رد پای جوامع انسانی بر آن ها قابل مشاهده است. در واقع او در این تعریف می کوشید که منظر فرهنگی را در برابر مناظر طبیعی قرار دهد. اگرچه به نظر می رسد که این تعریف از منظر فرهنگی به نمود یک سرزمین اشاره دارد اما با بررسی دقیق تر می توان به نتیجه ای دیگر رسید.
اساسا اصطلاح منظر فرهنگی از نظر معنایی، تلاش می کند مناظری را مورد توجه قرار می دهد که متاثر از فرهنگ یک منطقه باشد. این تاکید بر مفهوم فرهنگ در حالی صورت می گیرد که اصطلاح منظر بر اساس تعاریف مطرح شده در سطح جهانی، پدیده ای بر آمده از فرهنگ است.
از این رو استفاده از واژه فرهنگ در ترکیب مذکور؛ به منظر خاص برآمده از فرهنگ مردمان یک سرزمین اشاره ندارد چرا که این جنبه معنایی در مفهوم منظر جاری است. به همین دلیل به نظر می رسد منظور از مفهوم منظر فرهنگی، گونه ای دیگر از مناظر است که نمودی عینی از فرهنگ در یک منطقه است.
در واقع این نمود از فرهنگ در دیدگاه منظر فرهنگی عموما در مناظر میراثی برجسته ایی نمایان است که در نتیجه اقدامات مرتبط با تمدن های بشری ساکن در یک منطقه بروز یافته اند. به عبارت دیگر تاکید اصلی در این دیدگاه بر مناظر تاریخی است که از جنبه های ارزشی والایی برخوردار هستند به همین دلیل مناظر معمولی و یا مناظر کم ارزش تر در این چارچوب مفهومی مورد توجه واقع نمی شوند.
این ویژگی منظر فرهنگی در بسیاری از جوامع بین المللی نظیر کنوانسیون میراث جهانی یونسکو، مورد تایید بوده است. به نحوی که کنوانسیون مذکور با با رسمیت شناختن منظر فرهنگی، تنها توجه خود را به مناظر میراثی ارزشمند در هر سرزمین معطوف نموده است. حال آن که مناظر میراثی هر سرزمین شاید به تنهایی قادر توصیف منظر یک سرزمین نباشند.
به عبارت دیگر هر سرزمین مجموعه ای از مولفه های کالبدی و غیر کالبدی است که میراث تنها بخشی از آن را تشکیل می دهد و بسیاری از مولفه های موثر دیگر از قبیل مولفه های اقتصادی، سیاسی، طبیعی و اجتماعی و … در شکل گیری یک سرزمین را شامل نشود.
بنابراین به نظر می رسد استفاده از منظر فرهنگی برای توصیف منظر یک منطقه یا سرزمین بنا به جزئی نگری آن نمی تواند آن چنان مورد توجه باشد. به عبارت دیگر نمی توان سرزمین را یک منظر فرهنگی دانست. به عنوان مثال استفاده از اصطلاح منظر فرهنگی اورامانات، نمی تواند به جنبه های منظرین مرتبط با این سرزمین اشاره کند بلکه تنها به کالبدهای میراثی اشاره دارد که در بطن خود دارای معانی فرهنگی مرتبط با یک تمدن نیز هستند.
به همین دلیل استفاده از منظر فرهنگی برای توصیف منظر یک منطقه و یا ناحیه امکان پذیر نمی باشد. چرا که سرزمین اساسا مفهومی است گسترده و جامع، حال آن که آنچه در مفهوم منظر فرهنگی مد نظر است، تنها مناظر میراثی است که بخشی از منظر یک سرزمین به شمار می روند و نه همه آن.