پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

جابجایی، حرکت بر کشیدگی زمین؛ نگاهی تاریخی به کاروانسراها

چکیده: برخی از مورخان ایران را خاستگاه کاروانسراها می‌دانند و بر اهمیت راه ابریشم در شکل‌گیری کاروانسراها تاکید دارند.

برخی از مورخان ایران را خاستگاه کاروانسراها می‌دانند و بر اهمیت راه ابریشم در شکل‌گیری کاروانسراها تاکید دارند.

نظرآنلاین– سحر سلخی: گفته می‌شود بازرگانی مادر همۀ هنرها و تمدن‌ها و شاخص تمدن بشر است. اختراع «خط»، جداکنندۀ تاریخ هم از هنرهای بازرگانانی است که به دنبال نگه‌داشتن حساب و کتابشان بوده‌اند و نخستین لوحه‌های کشف شده از حساب‌های داد و ستد آنهاست.

بازرگانان کسانی بودند که هر چیزی را می‌فروختند حتی خدایان‌شان را (البته تندیس آن‌ها را) و از آن‌جا که کسب منفعت جزء قدیمی‌ترین صفات انسانی است تاجران هم به دنبال سود بیشتر راهی سرزمین‌های دورتر شدند و به این ترتیب راه‌ها در دنیای کهن با تبادل کالا و صد البته لشکرکشی‌های حکمرانان گسترش پیدا کرد. 

با گذشت زمان خریدارانی در سرزمین‌های دورتر راغب به کالای بازرگانان هر شهر شدند و بعد به مرور در طول قدیمی‌ترین راه تبادل کالا یعنی راه ابریشم، صدها هستۀ بازرگانی بین شرق و غرب دنیای کهن فعال شد که هرکدام از آن‌ها با کوره راهی کاروان‌رو به هسته‌های دیگری در شرق و غرب و گاه در شمال و جنوب خود ارتباط داشت.

کالاهای متنوع از این جاده، برده و آورده می‌شد و این مسیر شد مهم‌ترین راه اتصال شهرها، شاهراهی که عملاً دورترین نقاط چین را به بنادر  اروپا وصل می‌کرد و هیچ شباهتی به بزرگراه‌های امروزی نداشت. 

دلیلِ گذاشتن نام ابریشم بر این مسیر مبادلات پارچه‌های ابریشم به عنوان معروف‌ترین، سبک‌‌ترین و گرانبهاترین کالایی که طی ده‌ها قرن از طریق این جاده از چین تا کناره‌های دریای مدیترانه می‌رفته بوده است. 

جادهٔ ابریشم،تا قرن پانزدهم میلادی مهم‌ترین جادهٔ دنیا بود که نه تنها نقل و انتقال کالا را امکان‌پذیر می‌کرده بلکه مسیر کاروان‌های سیاحتی و زیارتی و بستری برای انتقال مذاهب و باورهای فکری متنوع هم بوده است، چنانچه «باستانی پاریزی»، نویسنده، پژوهشگر ایرانی در کتاب «اژدهای هفت سر»، جاده ابریشم را ریسمان فرهنگی جوامع گوناگون می‌داند. البته طبق شواهد تاریخی، این مسیر، مسافران دیگری هم داشته، بیماری‌های واگیردار مانند طاعون که از این مسیر منتشر می‌شدند.

برخی از مورخان ایران را خاستگاه کاروانسراها می‌دانند و بر اهمیت راه ابریشم در شکل‌گیری کاروانسراها تاکید دارند

به نظر می‌رسد لشکرکشی‌ها و فتوحات هخامنشیان، اولین گامها را در گشوده شدن بخشی از این راه داشته و از دیرباز در زمان اشکانیان و هخامنشیان، مسئولیت تامین امنیت و رفاه کاروانها در جاده ابریشم، از رود جیحون به سوی ایران، بر عهدۀ ایرانیان بوده است.

چنانچه ایزیدور خاراکسی(Isidorus Characenus) جغرافیدان یونانی روزگار باستان، در کتاب «کاروانسراهای اشکانی» در اوایل قرن اول میلادی ضمن مطرح کردن این موضوع به ارائه فاصله‌های منزلگاههای این راه شامل شهرها و روستاها و کاروانسراها پرداخته و نام ۱۳۶  کاروانسرا(رباط یا كاربات) را برای کاروان‌های مسافران راه ابریشم با شرح این که جزء ضروریات راهها بوده ذکر کرده است. 

در طول مسیراصلیِ جاده ابریشم در ایران، تقریبا به فاصله «یک منزل»، آثار کاروانسراها دیده می‌شود که اغلب یا قدیمی‌اند یا بر بقایای کاروانسراهای پیشین بنا شده‌اند، بعضی مانند کاروانسراهای باقیمانده از سرخس تا کرمانشاه مربوط به دوران صفویه یا قاجار و بعضی نیز متعلق به دوران قبل از اسلام است که احتمالاً بر بقایای کاروانسراها یا چاپارخانه‌های بین راهِ قبلی ساخته شده‌اند.

فاصلۀ بین دو کاروانسرا در مسیر کاروان‌ها، برابر یک «منزل» یا «مرحله» و تقریبا برابر با ۲۴ کیلومتر بوده، مسافتی که مسافران سوار بر مرکب در طول یک روز طی می‌کرده‌اند

ایرانیان به علاوۀ کاروانسراها، که نقاطی بین راه جهت  استراحت و تجدید قوای کاروان و کاروانیان بوده، خدمات دیگری هم برای مسافران مسیر ابریشم فراهم کرده بودند مثلا چاپارخانه‌هایی که از دورۀ هخامنشیان بنیاد آن گذاشته شده بود یا میل‌های راهنما که در مناطق کویری به صورت مناره‌ و در مناطق جنگلی به شکل برج جهت تخمین فواصل بین کاروانسراها و نظارت بر راهها ساخته شده‌ بود و کار محاسبۀ راه باقیمانده تا کاروانسرای بعدی را برای کاروان‌سالاران تسهیل می‌کرد.

 

کاروانسراهای  اولیه الگوی خاصی نداشته‌اند اما نقشۀ کلی چهار گوشی داشته‌اند كه به یك حیاط مركزی وصل می‌شده و در اطراف حیاط محوطه های ساده و مسقف برای استراحت مسافران در نظر گرفته شده بود. با مرور زمان در دورۀ ایلخانی و شکوفایی هنر و معماری، کاروانسراهای چند ضلعی نامنظم و گرد و مدور هم ساخته شدکه نقشۀ آنها از ابداعات معماران ایرانی بود. 

سپس کاروانسراهای ایلخانی در دوره صفوی به نهایت تكامل خود می‌رسند و همۀ احتیاجات كاروانها را به راحتی برآورده می‌سازند به طوری که طبق نوشته‌های سفرنامه‌های جهانگردان اروپایی مانند «تاورنیه»، این كاروانسراها بسیار راحت‌تر از هتل‌های اروپائی هم‌دوره آن می‌شوند.

می‌شود اینطور گفت که کاروانسراهای ایرانی مستقیماً درگیر و دخیل در تحولات اجتماعی، فرهنگی هم بوده‌اند، تأثیر آن‌ها را در ادبیات و هنر و معماری به عنوان کالای فرهنگی نیز می‌توان دید. با رشد و شکوفایی اقتصادی در بازارهای شهرهای در طول این مسیر، برای کالای سخن‌وران و هنرمندان نیز بازار و خریدار پیدا شد و معماران از شهری به شهر دیگر برای ساخت بناهای جدید فراخوانده می‌شدند.

در آن وضعیت پر از لشکرکشی‌ها و فتوحات بین حکم‌رانی‌های قدیم، هر زمان کاروانی به کاروانسرایی وارد می‌شد یعنی امنیت وجود دارد و کالای بازرگان و مایملک کاروان در امان است، درست مانند امروزه که در سایۀ امنیت، شاهد رشد و توسعۀ منطقه و کشوری هستیم.

شما تصور کنید کاروانی از شهری دور به کاروانسرایی رسیده و اطراق می‌کنند، با در نظر گرفتن وضعیت راهها در گذشته و احتمال وقوع دستبرد و شبیخون راهزنان به کاروان، پس چنین مجموعه‌ای که در ذات خود مکانی جهت استراحت و تجدید قوای کاروانیان برای بقیۀ مسیر است باید مورد اعتماد کاروان‌سالار باشد و کاروانسراهای ایران در آن زمان حتما تامین کنندۀ چنین هدفی بوده‌اند که آن‌طور رونق داشته‌اند.

تامین این امنیت بر عهدۀ حکومت‌ها بود بطور مثال در دوره اشکانی در حاشیه راه ابریشم و در دامنه کوه های البرز که به موازات راه ابریشم واقع شده‌اند، ده‌ها دژ ساخته شد که کار عمده آنان مراقبت راه و نظارت بر امنیت تردد و دریافت خراج معین بوده است.

دژ‌های کنار راه احتمالا نقش کاروانسرا را هم داشتند چون در کنار آن‌ها، آثار آب‌انبارها و یخدان‌های بزرگی دیده می‌شود اما بنایی جهت اقامت وجود ندارد. بهمین دلیل احتمال اقامت مسافران درون دژها بوده است، دژها و کاروانسراهای اشکانی به قلعه گبری مشهور هستند.

در نقاط دیگر از مسیر ابریشم هم معمولا هرجا که کاروانسرایی باشد، دژی هم در نزدیکی آن دیده می‌شود که وظیفۀ خدمت رسانی به مسافران و حفاظت آنان را برعهده داشته‌اند.

پس از ظهور اسلام و گسترش سرزمین‌های اسلامی تا ماوراءالنهر، به تدریج در قرن سوم هجری جغرافی‌دانان و سیاحان و مورخان مسلمان در راه‌ها و سرزمین‌های مسلمانان آغاز به گشت و گذار و تهیه گزارش کردند نوشته های آنان در تاریخ و جغرافیای مناطق و راه ها موجود است و مستند ترین آثار موجود در این زمینه به شمار می‌رود، از جملۀ این سفرنامه‌ها می‌توان به سفرنامه‌های ابن خرداد و ابن فضلان و ابن رستۀ اصفهانی اشاره کرد که این آخری شرح مبسوطی از راه‌های آن زمان نوشته که به نوشته های خاراکسی که قبل‌تر از آن گفتم شبیه است.

از دوران آل بویه به تدریج کاروانهای زیارتی هم به قصد زیارت توس و بلخ وارد مسیر ابریشم شدند، همینطور کاروان‌های حجاج و شیعیان جهت زیارت مکه و کربلا در جهت شرق به غرب در طول راه ابریشم به راه افتادند. حرکت این کاروان‌ها سبب ساخته شدن مساجد و آب‌انبارها، امام‌زاده‌ها و سقاخانه‌ها شد.

در زمان شاه عباس اول صفوی، امنیتی طولانی بر ملک ما حاکم شد و تجارت رونق زیادی گرفت و  آنقدر کاروانسرا ساختند که امروزه مردم گمان دارند تمام کاروانسراها ساختهٔ اوست

می‌گویند تعداد کاروانسراهای ایران در دوره صفوی به هزار باب رسید و دلیل این بوده که شبی شاه عباس اول صفوی در خواب می‌بیند که در سال ۱۰۰۰ هجری دنیا به آخر می‌رسد. شاه شبانه نذر می‌کند اگر این خواب به واقعیت تبدیل نشود چندین کاروانسرا در ایران بسازد تا مسافران در راحتی سفر کنند.

حال چرا به جای کاروانسرا مثلا آب‌انبار نساخته را نمی‌دانیم اما نتیجۀ آن کابوس و خواب آشفته، ساختن ۱۰۰۰ کاروانسرا بود که بعضی می‌گویند ۹۹۹ تا بوده است. با جستجویی که من کردم گویا از تمام آن‌ هزار باب کاروانسرا در سراسر ایران تنها ۵۴ تا باقی مانده که حدود ۲۵ مورد از آنها بازسازی شده‌اند.

 

خبر ثبت جهانی ۵۴ کاروانسرا در فهرست جهانی میراث یونسکو، خبر مهم این روزها بود اما این ۵۴ باب کاروانسرا دقیقا همان ۵۴ تای باقیمانده از کاروانسراهای شاه عباسی نیستند، برای این ثبت جهانی، از میان منزل‌گاه‌های مستقر در راه ابریشم، ۲۰۰ کاروانسرا انتخاب و به کمیته یونسکو فرستاده شدند.

با مقایسۀ نقشه‌های آن‌ها می‌بینیم هیچ‌یک از آنها نقشۀ تکراری ندارند. این منزل‌گاه‌ها، محصول خلاقیت و نبوغ معماران ایرانی در طول تاریخ هستند و با مقایسه زمان ساخت و شکل و نقشۀ کاروانسراهای ایرانی با چند نوع دیگر از کاروانسراهای موجود در خارج از ایران به نظر می‌رسد هرجا کاروانسرایی وجود دارد از نمونه‌های اولیه ایرانی الگو برداری شده است.

حال روزگاری بر کاروانسراها گذشته و دیگر کسی در آن‌ها اقامت نمی‌کند، اصلا کسی هم نیست که دروازه‌های اغلب به یغما برده شدۀ  این بناهای کهن‌سال را به روی کاروانیانی که نیستند باز کند، مسافران به دل جاده می‌زنند و بین راه هم به رستوران‌ها و اقامتگاه‌های امروزی می‌روند، شاید از دور سوادی از کاروانسرا یا دژی هم ببینند و کنجکاو شوند.

ارتباطات بین کشورها هم که بیشتر از مسیرهای هوایی است کاروانسراها دیگر کارکرد خود را ندارند ولی می‌توانند به عنوان مقصد گردشگری به ارتباط بهتر بین کشورها کمک کنند. می‌شود با طرح‌هایی در احیای آن‌ها و تبدیلشان به استراحت‌گاه بین راه، تجربۀ جدیدی برای بازدیدکنندگان از این مقاصد گردشگری فراهم کرد و زمینۀ آشنایی مردم خودمان و مردمان سرزمین‌های دیگر را با فرهنگ و تاریخ و معماری ایران فراهم کرد.

به هر حال هرچه باشد متخصصان می‌گویند گردشگری، از مهم‌ترین و پردرآمدترین صنعت‌های جهان امروز است و در دنیای امروزی ما که دائما با عوارض و آسیب‌های صنعتی‌شدن مواجهیم گردشگری به صنعت بدون دود معروف شده است.

باز هم متخصصان می‌گویند گردشگری صنعتی پررونق و درآمدزا و محرّک توسعه و زمینه‌ساز توسعه پایدار است و گویا سهم چشمگیری در برپایی صلح و امنیت و رونق و آبادی کشورهای جهان هم دارد. 

به نظر من هم ورود گردشگران به هر نقطه‌ای، فرصت‌های شغلی مستقیم و غیرمستقیم ایجاد خواهد کرد اما سخت به این موضوع معتقدم که در کنار این تشویق به حضور گردشگران نباید فراموش کرد که زمینۀ آموزش‌های لازم برای حفظ و نگهداری بناهای ارزشمند تاریخی در جامعۀ میزبان و مهمانان گردشگر فراهم شود.

خوشبختانه کشور عزیز ما ایران از کشورهای درجه یک دنیا از نظر قابلیت‌ها و ظرفیت‌های گردشگری است. از یک سو، اقلیمِ ایران از متنوع‌ترین سرزمین‌ها در جهان است و از سوی دیگر، ایران جزو کشورهای انگشت‌شماری است که تاریخ و تمدن در آن بیشتر از چند هزار سال قدمت دارد و کاروانسراها به عنوان میراث مادی ملموس و به جا مانده از گذشتۀ ما به طور قطع جزء جاذبه‌های گردشگری ایران خواهد بود.

*کارشناس ارشد معماری و پژوهشگر معماری و فرهنگ


جابجایی، حرکت بر کشیدگی زمین؛ نگاهی تاریخی به کاروانسراها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

میزان مطالعه مطلب