شهر اسلامی
آیا بزرگترین معرف یک شهر اسلامی صدای اذان آن است؟ اخیرا شهردار اصفهان با اعلام اینکه به دنبال تحقق شهر اسلامی هستیم، مهمترین نشانه های شهر اسلامی را مساجد، گلدسته ها، مناره ها و صدای اذان آن دانست و از اختصاص ردیف بودجه برای مساجد خبر داد (تصویر1).
برای سنجش سخن شهردار اصفهان باید شهر اسلامی را شناخت. یکی از راه های شناخت پدیده ها از باب «تعرف الاشیاء باضدادها» شناخت متضاد آنها است. پرداختن به وجه تمایز شهر اسلامی ایرانی و شهر پیش از اسلام در ایران می تواند معیار خوبی برای شناخت به دست دهد.
ذهن ایرانیان پیش از اسلام برآمده از ادیان ایشان بود. رجوع به دیدگاه ایرانیان قبل از اسلام از جمله تفسیری که از هستی، طبیعت و انسان داشتند نظام خاصی را پیش چشم قرار می دهد که مشخصه اجتماعی آن نظام کاستی یا طبقاتی بود.
اگر بپذیریم که شهر متاثر از جهان بینی مردمان آن است شهر ایرانی پیش از اسلام ظرف یک نظام طبقاتی بود که تحرک اجتماعی افراد را فقط در ابعاد بسیار محدود میسر می شمرد. در این نظام، «رابطه» بین انسان ها برای رشد آن ها نادیده گرفته می شد در نتیجه سازمان و فضای شهر کوششی برای ایجاد ارتباط های اجتماعی نمی کرد.
با ظهور اسلام و ورود آن به ایران، شعار برابری درست در مقابل نظام طبقاتی ایران ساسانی قرار گرفت و ایرانیان به این شعار روی خوش نشان دادند. در روزگار جدید، دیگر ارزش انسان را طبقه از پیش تعریف شده تعیین نمی کرد بلکه ارزش و رجحان او بر دیگران تنها در نزد خدا و بر مبنای میزان تقوا سنجیده می شد. امام علی در نامه به مالک اشتر درباره مردم می نویسد: « مردم از دو دسته بيرون نيستند: يا در دين با تو برادرند و يا در آفرينش با تو برابر».
از سوی دیگر در اهمیت جماعت انسان ها در ارتباط آن با خالق؛ «ید الله مع الجماعه» به ارتباط انسان ها جنبه قدسی بخشید. این دیدگاه جدید به دست خود ایرانیان شهر دیگری رقم زد. سازمان فضایی دگرگون شد و شهر ایرانی مبدل به مجموعه ای عبادی، اجتماعی و کارکردی شد. «سازمان فضایی جدید» نظم جدیدی بود که از جهان بینی جدید پدیدار شده بود.
نفی برتری طبقاتی و برابری حقوق شهروندان مهمترین تفاوت وجودی شهر اسلامی از سلف خویش است و روشن است که این امر وجودی نباید به ماهیت و عینیاتی مانند بنای مسجد، گلدسته و مناره یا صدای اذان تقلیل پیدا کند. اذان، نوایی است که بعد از ورود اسلام به ایران در شهر ایرانی در شهر ایرانی طنین انداز شد اما نباید فراموش کرد که ایرانیان اذان را «برونداد» اتفاقی در «زیربنا» دانسته و انتخاب کردند؛ «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی».
نادیده گرفتن آن زیربنا و اکتفا به ظواهر دین و تاکید بر صرف مناسک از طرف متولیان امور، یا ناشی از ندانستن و نشناختن است یا شانه خالی کردن از مسئولیت فقر، تبعیض و بی عدالتی در شهر و دادن آدرس غلط. همه اینها در حالی است که تاکید چنین بر صورت دین، نهایتا وهن مناسک را نیز به دنبال خواهد داشت.
لُبِسَ الإِسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً (نهجالبلاغه، خطبه 107)
اسلام پوشيده شود همانند پوستين وارونه!