مقصدها بر گردشگری چه تاثیری می گذارند؟
در رابطه با اثرات گردشگری بر جوامع میزبان از ابعاد مختلف، تاکنون بحث های گسترده ای صورت گرفته است اما چیزی که کمتر بدان پرداخته شده و تا حد زیادی مغفول مانده، تاثیری است که مقصدها بر گردشگری می گذارند. قبل از مقابله با تأثیرات مختلف اجتماعی و فرهنگی که گردشگری ممکن است بر جوامع میزبان داشته باشد، لازم است راه هایی که کشورهای مقصد بر گردشگری تأثیر می گذارند بررسی شود.
در کشورهایی مثل ایران که توسعه گردشگری هنوز در مراحل ابتدایی است، پرداختن به این موضوع می تواند هم در تعیین مسیر آینده صنعت گردشگری و هم در تبیین موانع موجود در این راه مثمر ثمر باشد. واقعیت این است که تصمیمات سیاستی، تعیین می کنند که آیا گردشگری اصلاً توسعه بیابد یا خیر؛ چه نوع گردشگری جذب شود؛ سرعت رشد و مزایای آن چقدر است؛ و منافع حاصل از آن چگونه توزیع شود. در این میان توزیع منافع از عواملی است که بر پیکربندی نیروهای اجتماعی که در نهایت شکل دهنده مسیر توسعه صنعت گردشگری هستند تاثیرگذار است.
حال آنکه، اگرچه دولت ها ممکن است تا حدودی در پیکربندی نیروهای اجتماعی تأثیر بگذارند، اما آنها ناگزیر منافع گروه های خاص را بیش از دیگران نشان می دهند و محدوده عمل آنها اغلب محدود به گروه های خاصی بوده و گستره ای به وسعت کل جامعه ندارد. به همان اندازه که سیاست های موجود در هر بخش، مانند گردشگری، وضعیت اقتصادی-اجتماعی موجود را منعکس کند، توسعه آن بخش، احتمالاً موقعیت طبقات قدرتمندتر را تقویت و الگوهای اجتماعی موجود را تأیید می کند.
اگر چه این وضعیت لزوماً همیشه اتفاق نمی افتد، زیرا در مقابل توزیع اشتغال گردشگری ممکن است تغییراتی در موقعیت اجتماعی گروه های خاص ایجاد کند. بنابراین می توان انتظار داشت که شیوه های سازماندهی گردشگری و اثرات آن در کشورهایی با ساختارهای سیاسی مختلف تفاوت چشمگیری داشته باشد. به طور کلی مجموعه سیاست ها و دستاوردهای سیاسی در حوزه های مختلف، نحوه تقسیم منافع توسعه گردشگری و در نهایت مسیر آینده توسعه گردشگری را تعیین می کند:
اینکه اقتصاد ملی از یک سو و گردانندگان فراملی از سوی دیگر چگونه بهره مند می شوند. چگونه ساکنان محلی مناطق گردشگری در مقایسه با سایر مناطق کشور سود خواهند برد. فقرا در مقایسه با وضعیت بهتر چگونه عمل خواهند کرد. از این نظر، بخش گردشگری را نمی توان از بقیه اقتصاد جدا کرد و سیاست های بخشی در مورد گردشگری احتمالاً منعکس کننده سیاست های اقتصادی و اجتماعی گسترده دولت است.
به این ترتیب، اگر در جامعه، نیروهایی برای مهار نابرابری وجود نداشته باشند و سیاست هایی با هدف توزیع برابر منافع فعالیت های توسعه ای با جدیت دنبال نشوند، برنامه ریزان گردشگری نمی توانند در جهت برابری بیشتر در توزیع مزایای آن صنعت، کمترین کاری انجام دهند. این اقتصاد سیاسی کلی یک ملت است که در واقع، نتایج اجتماعی کلی پروژه ها را تا حد زیادی تعیین می کند. برنامه ریزی برای تغییر این واقعیت اساسی کار چندانی نمی تواند انجام دهد. بنابراین تاثیری که مقصدها بر گردشگری می گذارند، بایستی قبل از همه تاثیراتی که گردشگری ممکن است بر آنها بگذارد، مورد توجه قرار گیرد.