حیاط مدارس
حیاط مدارس تهران را می توان زیرساختی منظرین در نظر گرفت؟
مدارسی که اکنون در تهران وجود دارند را می توان از جنبه مساحت، استحکام، کیفیت طرح ساختمان، کیفیت طرح حیاط، قدمت و غیره در دسته بندی های مختلفی تقسیم و به مسائل شان پرداخت. در این میان مدارسی که به لحاظ مساحت امکان بهره بردن از یک حیاط ارزشمند را دارا هستند ولی با این حال صرفاً یک پوشش یکپارچه آسفالت دارند این پرسش را به ذهن می آورند که حیاط مدارس تهران درچه شرایطی صرفاً خدماتی محسوب می شوند و در چه شرایطی زیرساختی منظرین؟
حیاط مدرسه به واسطه حضور در دوران کودکی و شکل گیری اولین تجربه های بسیار مهم فردی و اجتماعی در محیطی باز که مراقبت و نظارتی نسبتاً کم بر خود احساس می کند به شدت در ساخت و پرورش فاعل شناساگر (سوژه) نقش دارد. این فضای مهم حتی در نمود یکپارچه آسفالتی اش نیز به صورت خودآگاه و ناخوآگاه همیشه با افراد خواهد ماند.
این حضور همیشگی با فرد، مثلاً در یک انشاء کوتاه این چنین وصف شده است: «مدرسه زندان بزرگ که مجبوری با پای خودت هرروز واردش بشی تا شاید روزی به جایی برسی. زندانی با دو بخش کاملا متفاوت از هم جدا میشه. بخش اول ساختمان: جایی پر از دفتر و سلول و زندان بان ها، جایی کسل کننده برای همه که بهش کاری نداریم.
بخش دوم حیاط: محوطه کویری شکل که زندگی واقعا توش جریان داره. […] شما تو این محوطه همه افراد ساختمونو میبینید از زندانی های تازه وارد تا فراری ها و افرادی که نزدیک به آزادیشونه. […] خیلی از بچه های به ظاهر ساکت و خرخون واقعا تو حیاط مدرسه به هیولا تبدیل میشند، هر گوشه این دنیای چند متری دنیای عجیب میبینی با کلی حادثه و اتفاق، از درس خوندن تا همکاری چند نفر برای فرستادن یه نفر دیگه با سر تو سطل آشغال ها. مسابقه های ورزشی یا رقابت های جنگی بین سلول ها…. […]» (http://enshasara.ir).
انشاء فوق نشان می دهد حتی حیاط آسفالت و وقایع نه چندان خوش از نظر استانداردها، در فاعل شناساگر خواست تکرار ایجاد کرده است. بنابراین از این جهت که فاعل شناساگر را بر می سازد این فضا منظرین است ولی از این جهت که به شکلی صرفاً نستالژیک مطرح شده و نه به شکلی تحول یافته و مثلاً انتقادی از اینکه به جای با سر فرستادن در سطل آشغال ها چرا در حوض نپریم یا توت قرمز از درختان نخوریم می توان گفت نقشی زیرساختی ایفا نکرده است.
زیرساخت ها فقط از جهت ساخت کریدور سبز مطرح نیستند و درختان نیز صرفاً از جهت نقش در حفظ حیات بیولوژیکی مطرح نیستند. درختان می توانند تنوع فضایی ایجاد کنند و با نمایش پویایی های عالم بُعد دیگری به همه وقایع جمعی اشاره شده در انشاء اضافه کنند. از این رو می توان آن ها را زیرساختی اجتماعی-فرهنگی محسوب کرد که شکل های متنوع تری از زندگی را ممکن سازند.
حیاط آسفالتی مدارس قاعدتاً بیشتر به سبب آسانی، بیشترین نسبت هزینه و فایده و عادت به روال جاری و توجه نداشتن به امکان تغییر، مورد مطالبه قرار نگرفته اند. در حالی که شروع فهم ایران به مثابه منظر و نه یک مساحت از زمین می تواند حیاط مدارس باشد. در این نگاه اینکه درختان سوزنی برگ باشد یا چنار به چه تعداد چگونه و از جنبه لبه سازی و ارتباط با همسایگی بلافسه، موقعت و طرح آن متناسب با همجواری های مهم، پوشش گیاهی تنوع فضایی، میزان در دید بودن، نمایش تغییر فصل، غیره مسائلی است که نیازمند بررسی است.
شاید باید به طور اختصاصی توسط معماران منظر پیگری و طراحی شود. همانطور که وزارت آموزش و پرورش برای مدارس فرسوده مشاور می گیرد و برگه استحکام را اجبارا صادر می کند برای حیاط ها نیز می توان چنین نگاهی داشت تا از ظرفیت بسیار قدرتمند منظرین حیاط مدارس که تأثیرش سال ها بعد در جماعه بروز خواهد کرد مهم شود.
به غیر از حیاط یکپارچه آسفالت که به طور آزادانه هر کاری می توان در آن انجام داد و نسبت هزینه به فایده آن بسیار بالاست می توان دو تیپ حیاط دیگر نیز در تهران دید. اولین تیپ (تمام باغ)، مدارس قدیمی ایرانی و ادامه دهنده آن ها است.
مانند مدرسه عالی شهید مطهری که بیشتر حیاط درختان و باغچه و حوض است و فضای بیرون و درون در هم تنیده و با کیفیت است و مدرسه نیکان که حیاطی سر سبز با درختانی بلند و برکه و فضای بازی پیکچرسک مانند و بنایی ساده و زیبا دارد که به نظر می رسد شاید با آزادانه هر کاری کردن نیز مغابرت داشته باشد. دومی مدارسی (نیمه باغ) به نسبت با قدمت که اولین مدارس مدرن هستند مانند البرز یا شهید مطهری که حیاط آسفالت بزرگ دارند ولی در عین حال در پیرامون درختان بزرگ و فضای متنوع و با حضور گیاهان نیز دارند.
حیاط مدارس ماهیتاً منظرین است. چه آسفالتی باشد چه از نوع نیمه باغ یا تمام باغ. ولی برای تبدیل شدن به زیرساختی منظرین باید بتواند تفاوتی در خود نیز داشته باشد. یعنی بتوان تنوع فضای تکین در خود داشته باشد که امکان شکل گرفتن شیوه های متنوع و یکتایی از تجربه را در خود فراهم کند. تجربه هایی که بتواند در شک شبکه از حیاط مدارس تفاوت های تکین مدرسه و به تبع فاعل های شناساگر در حال پرورش در هریک را ایجاد کند.