نظر به رشد سریع شهرنشینی امروز، راهحلهای جدید برنامهریزی شهری به شدت مورد نیاز جامعه جهانی است. با وجود تلاشهای بسیاری از پروژههای عمران و توسعه در کاهش صدمات اکولوژیکیشان، همچنان سهم اکوسیستم طبیعی شهری در کیفیت زندگی شهروندان با توجه به فشار ناشی از توسعهی روزافزون، به شدت رو به تقلیل است. سیاستگذاریهای اشتباه، برنامهریزیهای ناکارآمد و نادیده گرفتن جنبههای محیطی سبب تخریب محیطی بشر به جای توسعه شهری پایدار شده است (Un-Habitat, 2011).
امروزه در بسیاری از کانونهای شهری هیچگونه توازن یا تعادلی از نظر سطح اراضی باز و سبز ساخته شده بین شبکههای شهری و الگوهای طبیعی منظر مشاهده نمیشود و شبکههای شهری در حال مسلط شدن بر ساختارهای آسیب پذیر اکولوژیکی منظر هستند. نوشتار پیش رو شرح حال و نقدی بر شرایط امروز برنامهریزی توسعه شهری در ایران است که به عنوان نمونه طرح راهبردی- ساختاری شهر تهران (طرح جامع) را مورد مطالعه قرار دادهاست.
حرکت های جهانی
طرحهاي توسعۀ شهري، به مقولات و موضوعات مختلف در حوزۀ محيطهاي انسانساخت میپردازند و از طريق اسناد توسعۀ شهري، آنها را هدايت و مديريت میکنند. اين طرحها، در مسير تكاملي خود، نشانگر سیر تكامل انديشهاي به سمت توسعۀ پایدار هستند. مفهوم منظر در برنامهریزی شهري نيز، يكي از مقولاتي است كه در طول دورههاي مختلف تهيۀ طرحهاي توسعۀ شهري با پیشرفت تدریجی دانش منظر، دچار تحول شده و در جهت پایداری مناظر، تكامل يافته است. کاربرد دانش اکولوژي در طراحی و برنامهریزی منظر در راستای مباحث پایداری، از دهۀ ۱۹۶۰ رواج یافت تا آن جا که در دهه ۱۹۹۰ رسماً در علم منظر مورد پذیرش قرار گرفت و با ورود علم اکولوژی در معماری منظر، مفهوم اکولوژی منظر مطرح گردید. فلسفه اساسی در رویکرد اکولوژی منظر، مطالعه منظر به مثابه یک کلیت است. در دهههای اخیر مباحث اکولوژی منظر در سیاستهای برنامهریزی شهری بازتاب فزایندهای داشته است. زبان فضایی (Spatia) ساد اکولوژی منظر ارتباطی روان میان تصمیمگیران، متخصصان و دانشمندان حوزههای تخصصی گوناگون فراهم میآورد و با تمرکز بر مقیاس انسانی، مستقیما قابل اجراست (Forman, 2008: 17). این ارتباط در محیطهای شهری میتواند به ارائۀ عملکردهای اجتماعی، فرهنگی و زیباییشناسی در قالب اتصال مردم و طبیعت و اتصال داخل و حومۀ شهر منجر شود (Jongman, 2011).
شرایط ایران
در دوران پس از جنگ ایران و عراق، شرایط خاص کشور سبب وضع قوانینی جهت جبران سریع خسارتهای مالی ناشی از جنگ و بازسازی مراکز اقتصادی گردید؛ که از آن جمله میتوان به انبوه ساختوسازهای بدون مطالعه و اعطای امتیازات گوناگون دولتی به افراد سرمایهگذار اشارهکرد. اما چیزی که در این میان از اذهان پنهان ماند، محیط زیست، معماری و هنر بود. چراکه کلیه حواس به محصول نهایی توسعه و تأمین بازار داخلی و یا فروش آن در بازار بین المللی جمع بود و آمار و ارقام سازمانهای ذیربط حول این محور مطرح میشد. محدودکردن طراحان و سازندگان با نقشههای ازپیشطراحیشده و خواست کارفرمایان جهت کاهش هزینههای اجرا، باعث شد که عملاً امروز با مناظری از همگسیخته روبهرو باشیم. حال راه حل برخورد با چنین پدیدهای را در کجا میبایست جستجو کرد؟
در یک مقیاس، اصلاح اسناد برنامهریزی توسعه میتواند بسیار مؤثر باشد. به نحوی که شرح خدمات عملیاتی آن منظر و محیط زیست را در برگیرد. امروزه در طرحهای توسعۀ شهری ردپای محیط زیست شهری تنها معطوف به یک مفهوم است و در عمل کاری از پیش نبرده و با این اوصاف نخواهد برد. در این میان مفهوم منظر به عنوان یک دانش نیز مطرح نشده است، درحالی که با توجه به ظرفیت آن میتواند پاسخگوی مشکلات بسیاری در جهت توسعه پایدار شهری باشد. تاکنون مطالعات متعددی غالباً به صورت پراکنده و ناتمام در خصوص منظر تهران صورت گرفته است که از یک سو نشانگر احساس نیاز جامعه به تهیۀ ابزاری برای مدیرت منظر شهری تهران و از سوی دیگر بیانگر نبود سازوکار قانونی و اجرای مناسب جهت تحقق پاسخگویی به این نیاز است.
سند طرح جامع شهر تهران كه داراى ماهيتى راهبردی_ساختاری است در سال ۱۳۸۶ به تصويب شوراى عالى معمارى و شهرسازى رسيد. اين طرح در يكى از اهداف ۹ گانۀ خود با عنوان «ساماندهى سيما و منظر شهرى با تأكيد بر هويت و معمارى و شهرسازى ايرانى اسلامى» به موضوع منظر شهرى تهران پرداخته است (نهاد برنامهریزی و توسعۀ شهری تهران ۱۳۸۶: ۹). در این راستا و با هدف ارتقای کیفیت و مدیریت مطلوب منظر شهر تهران، برای اولین بار در سال ۱۳۸۵، تهیۀ یک سند رسمی با عنوان «برنامۀ راهبردی طراحی شهری و مدیریت منظر شهری تهران» در قالب برنامۀ مکملی برای طرح جامع تهران، در دستور کار نهادهای مسئول قرارگرفت. مشاور طرح، این برنامه را سندی میداند «که از سرشت راهبردی برخوردار است و محتوای دیگر اسناد رسمی شهر را تکمیل و تدقیق میکند. وظیفۀ اصلی چنین سندی تفسیر فضایی_بصری نمودن سیاستهای طرح جامع است» (نقش پیراوش، ۱۳۸۶: ۳۹). این سند به عنوان ابزاری جهت تحققبخشی به چشمانداز طرح جامع جدید در تبدیلکردن تهران به شهری پایدار، جهانی، دانشپایه و بهرهمند از هویت معماری و شهرسازی ایرانی_اسلامی پیشبینی شده است و انتظار میرود این سند مبنای اتخاذ تصمیمات برنامهریزی، طراحی و مدیریت شهری قرار گیرد (گلکار، ۱۳۹۲: ۳). تدوین این سند در قالب سه مرحله پیشبینی شده بود که متأسفانه تاکنون تنها مرحلۀ نخست آن انجام شده است. نظارت بر تهیۀ سند نیز مشترکاً بر عهدۀ نهاد تهیۀ طرحهای توسعۀ شهر تهران و حوزۀ معاونت شهرسازی و معماری بوده است که بعدتر منحل شد. این سند در گام نخست خود در راستای پاسخگویی به اهداف مرحلۀ اول یعنی طراحی متدولوژی لازم برای انجام مراحل دوم و سوم برنامه و چشماندازسازی مقدماتی موفق عمل کرده است. اما در این میان نیز حضور زیرساختهای منظر به عنوان المانهای حیاتبخش شهر کمرنگ است.
نتیجهگیری
فقدان تعریف مشخص و واضح از جایگاه «منظر» و «مؤلفههای مؤثر» آن در اسناد توسعه شهری ایران و همچنین در میان جامعۀ متخصصین مرتبط با محیط، سبب سردرگمیمتخصصان این حوزه و ناتوانی آنها در برخورد با آشفتگیهای محیط و منظر شده است. همچنین عدم تعریف مشخص از شرح خدمات منظر در برنامهریزی شهری پایدار در ایران به موازات اجرای طرحهای جامع شهری، ضعف بسیار بزرگی است که نیازمند ورود متخصصین منظر به این حوزه و ارتقای ادبیات موجود است. «برنامهریزی منظر» به معنی یک اقدام مترقی در راستای بهبود، ترمیم و خلق مناظر مطرح میشود. مناظر همواره در حال تغییرند و به این تغییرات چه در فرآیندهای طبیعی و چه در عملکردهای انسانی ادامه میدهند. در حقیقت، هدف، مدیریت تغییرات آینده در مسیری است که کیفیت و تنوع گستردۀ مناظر میراث گذشتگان را به رسمیت بشناسد و در مقابل تماشای زوال آنها به دنبال حفاظت و حتی بهبود این تنوع و کیفیت باشد. برنامهریزی و طراحی منظر شهری یک مسئولیت چندوجهی است که منظر را در مقیاسهای مختلف در برمیگیرد و نیازمند فهم حوزههای بسیاری از دانش و بازۀ گستردهای از مهارتهای حرفهای است.
در مسیر توسعه در شهرهای ایران گسترۀ نادانستههای منظر شهری به مراتب بیشتر از دانستههاست. درک این واقعیت ساده میتواند از اتخاذ تصمیمات اشتباه جلوگیری نماید. از سوی دیگر با انبوهی از سازمان و نهاد مواجهیم که به طور موازی به امور شهر و منظرشهری میپردازند بدون آنکه شرایط قانونی هماهنگی آنها فراهم شده باشد. همچنین گویا ارادهای در جهت مقابله با تحقق طرحها و برنامههای کارشناسی وجود دارد. به عنوان مثال همانگونه که ذکر شد تهیۀ «برنامه راهبردی طراحی شهری و مدیریت منظرشهری تهران» به عنوان یک سند بالادستی در دستورکار قرار میگیرد اما در نیمۀ راه متوقف میشود و نهاد ناظر طرح هم منحل میگردد اما طرحهای تفصیلی و موضوعی موضعی و خرد مقیاسی که میباید بر این برنامه استوار باشند انجام شده و شکل کالبدی مییابند. اضافهشدن لایۀ منظر پس از تصویب این طرحها عملاً ضمانت اجرایی نخواهد داشت. در این شرایط تنها شاهد توسعۀ فیزیکی و نابهسامان شهر هستیم که به صورت خاموش در حال نابودی تمامی زیرساختهای منظر حیاتبخش شهر است.
منابع
- نهاد برنامه ریزی توسعه شهرتهران (۱۳۸۶). سند اصلی راهبردی – ساختاری شهر تهران، شورای عالی معماری و شهرسازی.
- معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران (۱۳۸۵). برنامه راهبردی طراحی شهری و مدیریت منظر شهری تهران-مرحله اول، مهندسین مشاور نقش پیراوش.
- گلکار،کوروش (۱۳۹۲). سیما و منظر شهری تهران: تحلیلی از «برنامه راهبردی طراحی شهری و مدیریت منظر شهری تهران». نامه معماری و شهرسازی، شماره ۱۰، بهار و تابستان، ۵-۲۳.
- Forman, R.T.T., 2008. Urban Regions Ecology and Planning Beyond the City. Cambridge University Press.
- Jongman, R.H.G., Bouwma, I.M., Griffioen, A., Jones-Wlters, L., Van Doorn, A.M., 2011. The Pan European Ecological Network: PEEN. Land Ecol 26, 311–326.
- UN-Habitat, 2011. Urban World – Waiting for a solution. Retrieved from unhabitat.org