ناصر براتی
– آموزش و آگاهی دو رکن اساسی در موضوع مشارکت شهروندی است. مشارکت مسئلهای است که باید برخاسته از تصمیم شهروندان باشد و لازمۀ آن، این است که در شهرهای ما شهرنشینی جای خود را به شهروندی دهد.
– اگر تصمیم به پدیدآمدن مشارکت باشد ابتدا باید در بین مردم درخصوص موضوعی حساسیت ایجاد شود و این حساسیت تبدیل به آگاهی شود، آگاهی تبدیل به تبادل نظر و اعلام نیازها شده و در نهایت نقشپذیری و مشارکت اتفاق افتد.
– در ایران پراکندگی بسیار زیاد و کمبود منابع و خشنشدن محیط موجب نزدیکشدن افراد به هم شد و زندگی به صورت قبیلهای و طایفهای شکل گرفت که هرکدام برای خود قانون و اصولی داشتند. بنابراین قانونگرایی در کشور ما زیر سایۀ طایفهسالاری و قبیلهسالاری بیمعنی میشود.
– قانونگرایی در ایران با اروپا متفاوت است و باید گفت مشارکت در ایران بالاست اما این مشارکت بر اساس قانون نیست بلکه عرف است.
– ما به قوانین طایفهای پایبندیم اما قوانین مدنی را نمیپذیریم و این موضوع از بیاعتمادی نشأت میگیرد. لذا ما محلیگرایی را باید براساس قوانین قدیم بنا بگذاریم و آن را بازتولید و بازتعریف کنیم. نکتۀ دیگر اینکه ما هیچوقت در شهرها شهروند نداشتیم بلکه شهرنشین داریم چراکه شهروند باید مشارکت کند.
شهرزاد مهدوی
– شهرسازی معاصر بر دو پایۀ مشارکت شهروندی و توسعۀ پایدار استوار است اما میتوان گفت توسعۀ پایدار فقط در صورت وجود مشارکت تحقق مییابد.
– در حوزۀ مدیریت شهری در سالهای اخیر صرفاً یکسری مفاهیم در کلام، پذیرفته شدهاند اما تا عمل فاصلۀ زیادی دارند و برخی فعالیتهای انجام شده در حوزۀ مشارکت صرفاً ابتکارات برخی مسئولین مدیریت شهری بوده اما بهطور کلی در شهرداری سازوکاری که مشارکت را به عنوان یک اصل پذیرفته و به آن عمل میکند مشاهده نشده است.
– در موضوع مشارکت شهروندی نه تنها شهرداری اقتدارگرایانه عمل میکند بلکه مشاوران نیز با رویکرد اقتدارگرایانه دربارۀ طرحها تصمیم میگیرند.
– درست است که ما سنت مشارکت را داریم اما مسألۀ مهم وجود نهاد است. جامعۀ مدرن نیازمند نهادهای مدرن است. ما باید بپذیریم که دیگر یک جامعۀ قبیلهای نیستیم. همزمانی شکلگرفته بین پایتختشدن تهران و مدرنشدن موجب شد یکسری نهادهای مدرن وارد تهران شوند درحالیکه ما از پیش برای آن آماده نبودیم و برای ورود به زندگی شهروندی از شکل قدیمی زندگی بیرون آمدیم و اکنون باید به این فکر کنیم که چگونه تعاون را که قبلاً در قالب همسایگی داشتیم وارد زندگی جدید کنیم. به نظر من فضاهای عمومی و همگانی شهر چنین ظرفیتهایی را به ما میدهد که چنین تعاملی داشته باشیم.
مسأله
مشارکت شهروندی به عنوان یکی از ارکان جامعۀ مدرن در تهران تنها در کلام پذیرفته شده و در عمل فاصلۀ زیادی تا تحقق دارد و مدیریت شهری برای عمل به آن سازوکار مشخص ندارد.
سؤال اصلی
بلاتکلیفی در موضوع مشارکت شهروندی و سطحینگری به آن ریشه در راهبرد مدیریتی دارد یا تصمیم شهروندی؟
راهبرد
– مشارکت شهروندی قبل از آنکه به عنوان یک راهبرد مدیریتی مطرح شود باید برخاسته از تصمیم شهروندان باشد. در قدم اول برای تحقق مشارکت باید مفهوم شهروندی جایگزین شهرنشینی در شهر تهران شود که لازمۀ آن سیاستگذاری مدیریت شهری در راستای ارتقای مفهوم شهروندی است.
– در کلانشهر تهران به تبعیت از نظام عرفی رایج در شهرهای سنتی ایران و برمبنای عقاید مذهبی و فرهنگی، قوانین محلی وضعکننده قوانین مدنی مشارکت شهروندی خواهند بود.