سده جشن ملوک نامداراست
زِ اَفریدون و از جَم یادگار است
(عنصری)
دهمین روز از ماه بهمن در تقویم باستانی ایرانیان جشن سده است. آئین سده با غروب خورشید روز دهم ماه بهمن برپا میگردد.
در علت پیدایش این جشن، افسانههای گوناگون آمده است، یکی از این داستانها به پیدایش آتش اشاره دارد. فردوسی میگوید: «هوشنگ پادشاه پیشدادی، که شیوۀ کشتوکار، کندن کاریز و کاشتن درخت را به او نسبت میدهند، روزی در دامنۀ کوه ماری دید و سنگ برگرفت و به سوی مار انداخت و مار فرار کرد. اما از برخورد سنگها جرقهای زد و آتش پدیدار شد».
برآمد به سنگ گرانسنگ خرد // هم آن و هم این سنگ گردید خرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ // دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
جهاندار پیش جهان آفرین // نیایش همی کرد و خواند آفرین
که اورا فروغی چنین هدیه داد // همین آتش آن گاه قبله نهاد
یکی جشن کرد آنشب و باده خورد// سده نام آن جشن فرخنده کرد
داستانهای دیگر در مورد علت پیدایش این جشن آمده که به اختصار میتوان گفت: کیومرث را صد فرزند شد و چون این یکصد فرزند به حد رشد رسیدند جشنی برپا شد و این جشن را سده نامیدند. روایتی دیگر میگوید: چون مشی و مشیانه (آدم و حوای زرتشتی) فرزندانشان به یکصد رسید این اتفاق را جشن گرفتند و آن را سده نامیدند. گروهی بر این باورند از جشن سده تا نوروز پنجاه روز و پنجاه شب پیش است که مجموع آن میگردد صد شب و روز به این سبب این امر جشن سده را پنجاه روز به نوروز برپا مینمودند…
جشن سده بیشک از دورانی بسیار کهن وجود داشته و در عصر ساسانیان با شکوه خاصی برپا میشده، البته از این جشن در اوستا و نوشتههای پهلوی نامی برده نشده و شاید علت این سکوت کُتُب دینی زرتشتی در مورد سده آن باشد که این جشن از اعیاد غیر بومی آریایی بوده و در آن دوران در دین زرتشتی رسمیت نداشته است. اگر قول «بیرونی» [۱] را بپذیریم که این جشن تنها در دورۀ اردشیر بابکان (۲۲۴ – ۲۴۲میلادی) در زمرۀ اعیاد مذهبی درآمده و با آئین زرتشتی درآمیخته و سپس صورت جشن ملی یافته و تا قرنهای پس از اسلام دوام آورده است، این نظر بسیار محتمل است زیرا دورۀ اشکانی و ساسانی دورۀ درآمیختن کامل فرهنگ بومی و آریایی در ایران است.
جشن سده دقیقا در پایان چله بزرگ قرار دارد و به اعتقاد عوام با به سر رسیدن این چله زمین باید دزدانه نفسی بکشد. در شب جشن همگان به صحرا میرفتند و بوتهها فراهم میکردند و با آتش زدن بوتهها شادی و پایکوبی مینمودند و بر این باور بودند که آتش بازماندۀ این آئین، سرما را نابود مینماید. گردآوری این بوتهها فریضهای عمومی بود، بزرگان و ثروتمندان مردمانی را اجیر میکردند که بجای ایشان بوته گردآورند. شاهان و بزرگان و مردمان هر یک به فراخور حال خود به تهیۀ هیزم و خار و خاشاک و علیالخصوص چوب گز میپرداختند و پشتهای از آن میساختند تا در آتش بزرگ قرار دهند.
ابولفضل بیهقی در مورد جشن سده در عصر امیر مسعود چنین میگوید: «… و سده نزدیک بود، اشتران سلطانی را و همه لشکر به صحرا بردند و گز کشیدن گرفتند تا سده کرده آید…، و گز دیگر جمع کردند که سخت بسیار بود و کوهی برآمد بزرگ… و سده فرآز آمد… و آتش به هیزم زدند و پس از آن شنیدم که قریب ده فرسنگ فروغ آتش بدیده بودند و کبوتران اندود بگذاشتند و ددگان برف اندود و آتش زده دویدن گرفتند و چنان سدهای بود که دیگر چنان ندیدم و آن به خرمی به پایان آمد» [۲].
اما اگر از ورای اسطورهها که پیرامون جشن سده را گرفته بگذریم، جشن سده شاید نه ارتباطی به عدد صد داشته باشد و نه به پیدایش آتش به دست هوشنگ پیشدادی!
واژۀ سده از واژۀ اوستایی (SADA) که اسم و مونث است گرفته شده و معنی آن یعنی ظهور، آشکارایی، پیدایش. جشن سده در واقع جشن چلۀ خورشید است، یعنی چهل روز از شب یلدا (شب تولد خورشید) گذشته است. پس این روز را جشن میگرفتند و آتش به پا کردن نوعی جادوی گرم کردن جهان به شمار میآمده. بنابراین جشن سده با تولد خورشید (جشن شب یلدا) ارتباط پیدا میکند و باورمندی به تولد خورشید (شب یلدا) و جشن سده از عقاید برگرفته از آئین مهرپرستی در ایران میباشد. جشن سده به مانند برپایی جشن تولدی است برای خورشید. در سرزمین ایران حتی امروزه نیز برای کودکان جشن چهل روزگی برپا میدارند یا برای مردگان مراسم شب چهلم برگزار میکنند که بیشک تقدس چهل در ارتباط با آئین مهر در ایران است.
پینوشت:
1. نگاه کنید به: بیرونی، التفهیم. تصحیح جلال همایی، چاپخانۀ مجلس.1318.ص257
۲. بیهقی، ابولفضل. تاریخ بیهقی. تصحیح علیاکبر فیاض. انتشارات دانشگاه مشهد. 1356.ص572