1- تدفین شاهان و خانواده آنها
2- تدفین مردم عادی.
به طور کلی در تدفین شاهان در زمان هخامنشی به دو نوع گور برخورد میکنیم:
1- گور دخمهها که در دل کوه کندهشدهاند.
2- مقابر سنگی ساخته شده در فضای باز.
نوع دوم نیز به دو گروه تقسیم می شوند:
الف- آن هایی که ماهیت قبر بودن آن ها قطعی است، مثل آرامگاه کوروش و گور دختر.
نهادند مر پهلوان را بگاه کمر ببر میان و به سر بر کلاه
همانطور که اشاره شد، گورهای شاهان هخامنشی به دو گونه متفاوت دیده می شوند:
1- گور در فضای باز مانند قبر کوروش و گور دختر
2- گور دخمه، یعنی گورهائی که در دل کوه کنده شده اند و مانند گور داریوش و جانشینان او، که از هر گونه نمونهای را مورد بررسی قرار میدهیم:
گور دختر:
این اندازه ها در مقایسه با آنچه در آرامگاه کوروش می بینیم بسیار کوچکتر می باشد. در سقف اطاق محفظهای تو خالی وجود دارد. یکی از تفاوت های مهم این بنا با آرامگاه کوروش و سایر مقابر هخامنشی نداشتن در ورودی با تاق آرامگاه میباشد. در جبهه شمالی روزنی است که 70 سانتیمتر عرض و 90 سانتیمتر طول دارد، یعنی به اندازه ای است که تابوتی را از آن به درون بنا می توان کشید، هیچ نشانه ای از پانة در نمیتوان یافت. بنابر این باید پذیرفت که یک سنگ تراشیده به جای در، این روزن را می پوشانیده است. یعنی پس از ساختن آرامگاه و نهادن کالبدی در آن، روزن را با پاره سنگ مسدود کردهاند. در بالای در آرامگاه دو طاقچه کوچک مربع شکل در سنگ کنده اند. وجود چنین روزنه هائی در ایران باستان پیشینه داشته است. از کاووش های تپه سیلک کاشان به خوبی پیداست که در آنجا گورهائی وجود دارد که در دیوارهای جانبی سوراخ ها و یا روزن هائی دارد که شبیه طاقچههای مذکور است.
دومين نوع آرامگاههاي هخامنشي به صورت گور دخمههاي صخرهاي هستند كه در زمان داريوش اول و جانشينان او ساخته شدهاند. اين گور دخمهها در دل صخرههاي نقش رستم و كوه تخت جمشيد كنده شدهاند. اين آرامگاهها بر خلاف گور دخمههاي مادي از نظر شكل ظاهري يكسان ميباشند. نماي آنها نمايشگر تصويري است كه از سه بخش تشكيل يافته و يكي بر بالاي ديگري حجاري شده اند. ظاهر آنان عموماً شبيه صليب يوناني بوده و بلنديشان از 24 متر تجاوز نمي كند. بخش زيرين اين آرامگاه ها عموماً به صورت متوازي الاضلاع تراشيده شده و هيچگونه تزئين و پاكنده كاري در آن صورت نگرفته است. دو بخش ديگر روي هم رفته نماي بيروني كاخي را نشان ميدهند. اين نما در زير رواقي دارد. به عبارت ديگر خط افقي صليب به عنوان يك ايوان ستوندار كنده شده است. در وسط اين ايوان در ورودي دخمه قرار دارد كه در دو طرف آن دو نيم ستون ساخته شده. سر ستون ها به شكل بالا تنه دو گاو هستند كه به هم پشت نموده و كاملاً شبيه ستون هاي تخت جمشيد مي باشند. در كاخها در وسط اين ستون ها و در فاصله بين دو تنه گاو ها، تير هاي چوبي براي نگهداري سقف قرار مي گرفته كه در اين جا به صورت سنگ تراشيده نمايش داده شده. درها شبيه درهاي كاخ داريوش در تخت جمشيد با گيلوئي مصري ميباشد و در حاشيه لبه قرنيز ايوان، نقش هاي كنگره دار باروهاي تخت جمشيد به تصوير كشيده شده است. بر بالاي ايوان يك سكوئي قرار گرفته است. البته بخش عمودي صليب در قسمت بالا به دو بخش تقسيم شده است. در بخش بالائي آن تصاوير كنده كاري شده به چشم ميخورد كه شاه روي يك سكوي پله دار ايستاده و با دست چپ كماني را گرفته و انتهاي آن را همانطور كه در نقش برجسته مادي گور دخمه قيزقاپان ديده مي شود بر روي پاي چپ خود نهاده است. شاه دست راست خود را به نشانه احترام به سوي آتشداني كه در آن آتش مي سوزد دراز كرده است. در بخش پائين بيست و هشت مجسمه در در دو رديف يكي بر بالاي ديگري، تخت شاه را با دستهاي خود نگاه داشتهاند. اينها چنانكه در كتيبه بالاي آرامگاه داريوش اول در نقش رستم آمده است، نمايندگان استان هاي گوناگون امپراطوري هخامنشي ميباشند. در درون هر يك از آرامگاههاي صخرهاي دهليز و بعد از آن اطاق ايجاد گرديده و در اطاق ها گورهائي جهت تدفين شاه و افراد خانواده در سنگ تراشيده شده، اما فاقد نقش و نگار و تزئينات مي باشند. پوشش سنگي روي قبر ها به صورت خرپشته تراشيده شده كه از نظر روش معماري، پوشش قبرهاي سيلك «ب» را به خاطر مي آورد و قابل مقايسه با آن ها ميباشد. در نقش رستم آرامگاه داريوش اول، خشايارشا، اردشير اول، داريوش دوم و در تخت جمشيد آرامگاه اردشير دوم، اردشير سوم و قبر ناتمام داريوش سوم قرار دارد. اگر چه همه اين آرامگاه ها از نظر معماري و نقوش تقريباً يكسان مي باشند، اما داراي تفاوت هاي جزئي نيز هستند. بنابر اين به عنوان نمونه آرامگاه داريوش اول در نقش رستم را باختصار مورد بررسي قرار مي دهيم.
آرامگاه داريوش اول:
از چهار آرامگاه هخامنشي در نقش رستم، تنها آرامگاه داريوش داراي كتيبه مي باشد، كه شامل دو سنگ نبشته مفصل و چند سنگ نبشته كوتاهتر به خط ميخي و به سه زبان پارسي، ايلامي و بابلي مي باشد. (تصوير شماره 5) همانطور كه قبلاً اشاره شد، نماي خارجي و طرز ساختمان آرامگاه هاي نقش رستم و تخت جمشيد يكسان بوده و عبارت از يك مجلس حجاري به پهناي 12 متر و بلندي 6 متر كه شاه هخامنشي را بر اورنگ شاهي در حالي كه دست راست خود را به حال نيايش بلند كرده و در دست ديگرش كماني گرفته نشان مي دهد. اريكه شاه بر فراز دست 28 تن نمايندگان كشورهاي تابعه در دو رديف قرار گرفته. اين نمايندگان هم در نوشته پيشاني آرامگاه و هم در بالاي سرشان معرفي گرديده اند. در قسمت پائين نماي آرامگاه تصوير ايوان كاخ شاهي نمايانده شده است، كه سقف آن بر چهار ستون قرار گرفته و دري در وسط دارد، كه در ورودي آرامگاه را تشكيل مي دهد و اطراف اين در را رديفي از گل ها 12 برگ و بالاي ستون ها را رديف شير هاي ايستاده مزين ساخته است. جامه و اندام داريوش عيناً به شكل همان نقش هاي برجسته اي است كه در درگاه هاي بناي تخت جمشيد حجاري شده. دسته تخت سلطنتي را چهار سر شير تشكيل داده و در دو رديف پايه تخت دو سرباز خوزستاني پاس مي دهند. در دو طرف تخت شاهي و خارج از متن سه رديف سرباز رديف سه نفر، دو نفر پارسي و يك مادي نقش گرديده است. كنار نيزه داريوش شخصي در كنار اورنگ شاهي قرار گرفته و به سه زبان نام او به خط ميخي نوشته شده «گتو بروو» GAUBARUVA او از شخصيت هاي ممتاز عهد هخامنشي شمره مي شد كه دخترش يكي از همسران داريوش بود. كمانداري كه در اين نقش تبر جنگي داريوش را نگاه داشته به نام «اسپي چاما» در نوشته به خط ميخي معرفي شده است. درون آرامگاه جاي نُه قبر خزينه مانند در سه رديف و راهرو درازي به طول 70/18 متر و پهناي 15/2 متر مي باشد. در مورد تعداد قبر ها كه غير از جاي جسد داريوش جاي هشت جسد ديگر دارد، مي توان حدس زد كه مربوط به ملكه و مادر و ساير همسران و فرزندان او بوده، هر كدام از اين نه قبر داراي حجمي به ابعاد 1در 92/1 سانتيمتر است، كه پس از دفن اجساد سنگ بزرگ محدّبي به قطر 25 سانتيمتر و كمي پهن تر از دهانه قبر بر روي آن قرار داده بودند. براي حفظ اجساد از سرايت آب و ترشحات آن به درون قبرها، دور تا دور سنگ هاي قبر مجرايي تراشيده بودند كه تراوشات آب را به خارج بريزد. نكته ديگر آن كه تنها آرامگاه هخامنشي كه در تخت جمشيد داراي كتيبه است، آرامگاه اردشير سوم مي باشد.
يارنامه ها
1- گزارش هاي باستان شناسي؛ گروه باستان شناسان آلماني؛ ترجمه و نشر كتاب
2- ماد ها و پارس ها؛ ويليام كاليكان؛ انتشارات شوراي مركزي
3- باستان شناسي ايران باستان؛ لوئي واندنبرگ، انتشارات دانشگاه تهران
4- ايران از آغاز تا اسلام؛ رومن گريشمن؛ ترجمه و نشر كتاب
5- پند ايران (جلد اول)؛ رومن گريشمن؛ ترجمه و نشر كتاب
6- پايتخت هاي هخامنشي، علي سامي؛ انتشارات دانشگاه پهلوي
7- ايرانويج؛ دكتر بهرام فره وشي؛ انتشارات دانشگاه تهران
8- سفرنامه جكسن؛ ويليام جكسن؛ انتشارات خوارزمي
9- شاهنامه فردوسي؛ با تمام ا. برتلس؛ انستيتوي ملل آسيا
10- مجموعه دروس باستان شناسي دكتر علي اكبر سرفراز- دكتر بهمن فيروزمندي؛ جهاد دانشگاهي
11- مجله باستان شناسي و هنر ايران شماره 10؛ شاپور شهبازي؛ اداره كل باستان شناسي
12- بررسي هاي تاريخي؛ شماره مخصوص (سال ششم)؛ انتشارات ارتش
2 پاسخ
باسلام وخسته نباشید . با تشکر از مطالب ذکرشده و انتشاربرداشت شماوسایرعزیزان .بنده باستان شناس نیستم وسابقه ای دراین زمینه ندارم وپیشاپیش ازمحضرهمه اساتیدبزرگوار پوزش میطلبم . باتوجه به محل زندگی بنده درشهری که دقیقا درپای قله اصلی رشته کوه زاگرس یعنی دنابه نام سی سخت ؛ مدتی است بادقت بر روی سنگهای منطقه متوجه مطالب جالبی شده ام که دراین راه برخی آیات قرآنی برایم راه گشا بود .به عنوان مثال آنچه درخصوص خاکسپاری به صورت قرارگیری بالاتنه درجهت شمال غرب وپایین تنه درجهت جنوب شرق توجه به آیه مبارکه وتفسیر لاشرقی ولا غربیه سوره نور بسیار جالبه .لازم به توضیح اینکه تفکر اصلی درشیوه خاکسپاری بسیار عمیق تر وسرشارازمفاهیمی بوده که نگارنده عزیز این مطالب ذکر کرده اند.چرا که حداقل بنده ازمیزان دانش وتوانایی ذهنی یک فرددرزمان گذشته های بسیار دور مثلا هخامنشی بی اطلاع بوده وانجام امور را باقدرت بشر امروزی مقایسه کردن صحیح نیست فقط آنچه ازیک نمونه ای همچون بنای تخت جمشید میبینم آنهم برای ۲۵۰۰سال پیش لحظه ای تفکرلازم دارد.پرواضح است با انسانی مواجهه هستیم فارغ ازاینهمه دغدغه های فکری امروز که برهمه ما واضح است چرا انسان امروزی ازتمام قوای فکروروحش استفاده نکرده وتوانایی کامل مغزانسان بسیار فراتر از آنچیزی است که میبینیم بازهم پوزش خواسته ولطفاراهی جهت بررسی وثبت این مطالب واینکه چیز جدیدی است خواستارم. درضمن بنده دبیرریاضی آموزش و پرورش با۲۳سال سابقه کار می باشم وخیلی نکات رو منطقی منطبق با قوانین مثلا فیزبک باذهن خودبه واسطه لطف سرچشمه دانایی درک کرده وهنوز از درک برخی عاجز وبهتر بگویم درحیرتم .باتشکر
سلام اول فرق بین اوتاخ واوطاق چیست اوطاق یعنی جایی برای زنده گان ..اوتاخ یعنی جایی برای مرده گان ازوزگان قدیمی به صدا دار بودن کلمات پی می بریم واین صدا دار بودن کلمات در تلفظ کلمات جدید وقدیم را جدا می کند ایرانیان باستان بزرگان را در زمین در اوتاخ که در وسط تخت مانند داشت که از سنگ یا دیگر …ساخته می شد می خواباندن ولوحی که معرف بود در گردن می انداختن تیرکمان شمشیر یا دیگر چیز رزم روی سکوی که مرده خابیده بود می چیدن …واز پله یا هم سان ان بیرون می امدن که سوراخی در سقف اوتاخ بود وسنگ تراشیده مکعبی به روی سوراخ مدفن می گذاشتن واگر اسکندر هم از کورش کبیر یاد می کن باید جایی باشد که بتوان دید ومحافظت شده باشد دری برای رفتن باشد کورش که دفن شدکه ما معتقدیم در اسیای میانه است. اسیای میانه کجاست؟ ما در تقسیم آسیای میانه در اشتباهیم نقشه آن دوران با زمان ما فرق دارد