شهر تهران از گسترش یک روستا به وجود آمده و روستای تهران قطعاً از هزار سال پیش وجود داشته و از هشتصد سال پیش سیاحان و جغرافیدانان دربارۀ تهران مطالبی را نوشتند .یاقوت حموی نوشته است «طهران دارای ۱۲ محلت است و هریک را با دیگری محاربه است و طهران دارای باغهای متداخل است که خود مانعی در هنگام تهاجم است.» و زکریای قزوینی در توصیف خانههای تهران نوشته است :«خانههای مسکونی در ده تهران اکثراً خانههای زیرزمینی است و به لانۀ موش کور شبیهاند. هرگاه دشمن به تهران هجوم آورد به سوراخ موشهای زیرزمینیشان میخزند و از نظر ناپدید میشوند.
تهران تا پیش از سال ۹۶۱ هجری قمری یک روستای بزرگ بود. در این سال، شاه تهماسب صفوی که برای زیارت جد اعظم خودش سید حمزه به شهر ری رفته بود پس از دیدن تهران دستور داد برج و باروی تهران را دور روستا احداث و خندق حفر کنند و تهران شمایل شهر به خود گرفت. در همین زمان، بنیان بازار تهران نیز گذارده شد. از اینرو، سال ۹۶۱ را سال تأسیس شهر تهران میدانند.
طول برج و باروی تهران شش هزار گام بود و ۱۱۴ برج دیدهبانی داشت که در هرکدام یکی از سورههای قرآن را بهعنوان تبرک نهاده بودند. مساحت شهر نیز حدود ۴.۴ کیلومتر مربع بود. تهران از چهار سو دارای چهار دروازه شد. دروازه شمیران_ دروازه شاه عبدالعظیم_ دروازه قزوین و دروازه دولاب این چهار دروازه بودند. به مرور دوازده محله در هم ادغام شدند و چهار محله بزرگ بازار و محله بازار، چاله میدان ، اودلاجان و سنگلج پدید آمدند و بعدها در دورۀ کوتاه حکمرانی افغانها و در زمان سلطنت محمد شاه دو دروازه دولت و محمدیه به دروازههای تهران اضافه شد و تعداد دروازه ها به عد ۶ رسید. تهران اندک اندک آباد شد و شاه عباس برای شهر بیگلر بیگی منصوب کرد و به عنوان دیوانخانه تهران راگسترش داد. در دوره نادر شاه تهران معسکر (نظامی) شد و در دوره کریمخان با علاقه مندی و اقامت کریمخان در تهران محله ارگ پدید آمد و با انتخاب تهران به پایتختی توسط آغا محمد خان قاجار، تهران به مرور جمعیت بیشتری را در خود جای داد و در زمان سلطنت ناصر الدین شاه تهران تبدیل به شهری شلوغ و پرجمعیت شده بود . مساحت تهران تا سال ۱۲۴۶ خورشیدی ۶۰۰۰ گام یا ۴.۴ کیلومتر مربع بود و از جمعیت ۱۵۰ هزار نفرۀ شهر حدود ۱۲درصد از مردم شهر بیرون از دروازهها زندگی میکردند.
در سال ۱۲۴۷، ناصرالدینشاه با زدن کلنگ نقرهای خود به منظور شروع تغییرات در شهر، عملاً نوسازی شهر تهران را اعلام کرد. وی سرپرستی این امر را به «میرزا یوسف مستوفی الممالک» صدراعظم خود واگذار کرد. به این ترتیب، مساحت شهر به حدود ۱۹ کیلومتر مربع رسید و تعداد دروازههای آن نیز از ۶ به ۱۲ دروازه افزایش پیدا کرد.
این شهر جدید را که به شکل هشت ضلعی بود، «دارالخلافه ناصری» خواندند و خندقی را به دورش کشیدند. وظیفه طراحی تهران جدید بر دوش «مسیو بهلر فرانسوی» استاد حساب و هندسه ی دارالفنون گذاشته شد . برای نخستین بار خیابانهایی در شهر احداث شد و مساحت شهر از ۴ سو افزایش پیدا کرد. حصار صفوی تهران که تا اواسط سلطنت ناصرالدینشاه قاجار پابرجا بود، به علت افزایش جمعیت تخریب شد و با مصالح حصار خراب شده خندق تهران پر میشد و مردم بر روی باروی تهران و خندق قدیم مغازه و خانه هایشان را بنا میکردند و با گذشت زمان حصار صفوی طهران به کلی از یاد برده شد. با گذشت چندین سال با پژوهش ها مشخص شد که از باروی تهران قطعه ی کوچکی در جنوب بازار تهران در یکی از سراهای بازار دروازه نو باقی مانده.
دیواری که متعلق به تمامی تهرانی ها است و حتما یاد آور خاطرات زمانی است که تهران حصار و خندق و برج و دروازه داشت امروز وضع خوبی ندارد و از آنجا که در ملک شخصی قرار گرفته به آن رسیدگی خاصی نمیشود. دیواری که حامل خاطرات تهران و سبک زندگی مردم بوده و در این ایام تنها به حال خودش رها شده. دیواری که اگه در هر جایی از دنیا قرار میگرفت شرایط بهتری داشت و اگه طلا کاری نمیشد حداقل ایمن سازی یا حفاظ دار میشد.
در زمستان ۹۷ کشفی بزرگ رخ داد و پازل حصار طهران را کامل تر کرد. این کشف مربوط به بازسازی مغازهای در بازار حضرتی بود که منجر به کشف بخشی دیگر از باروی تهران شد. اما موضوع مالکیت خصوصی در مقابل منافع عمومی را چگونه بایستی برطرف کرد؟ اگر منابع مالی مناسب برای تملک این مکانها وجود نداشته باشد، چه راه کارهایی برای درآمدزا کردن و بهصرفهکردن نگهداری از این دیوار وجود دارد؟ میراث شهر تهران، هویتی نیازمند پاسداشت و مدیریت است. هویتی که در میان بخشها، حقها و خواستههای گروه های متفاوت دست به دست می شود و تلاشی منسجم و پرقدرت می طلبد.