پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

برداشتن حصار دانشگاه تهران راهکاری برای کاهش مجادله دانشگاه و بافت اطراف؟

چکیده: دانشگاه تهران در مرکز سازمان فضایی شهر تهران قرار گرفته‌است و متعاقب آن توسعة فیزیکی آن به نهاد محله موجود بلکه به کلیت سازماندهی این شهر آسیب می‌زند.

یکی از موفقیت‌های چشمگیر شورای عالی معماری و شهرسازی، توقف طرح توسعه دانشگاه تهران است. چنانکه در ابلاغیه این شورا آمده آمده‌است، این نهاد با رای به خودداری از تصویب طرح‌های توسعه کالبدی دانشگاه‌های واقع در بافت شهری، به دانشگاه تهران فرصتی 6 ماهه برای بازبینی و ارائه طرح جدید داده‌ است. اکنون مهم‌ترین پرسشی که به ذهن متبادر می‌شود آن است که چه رویکردی باید برای طرح جدید ارائه نمود که بتواند بیشترین فایده را نصیب شهر تهران سازد؟ از طرفی آیا می‌توان رویکردی ارائه نمود تا دانشگاه تهران نیز به اهداف مورد نظر خود از این طرح دست یابد؟ به این منظور می‌بایست موضوع را از جانب خواسته‌های بنیادین هرکدام از طرفین بررسی نمود.

از دیدگاه شهر، دانشگاه تهران در مرکز سازمان فضایی شهر تهران قرار گرفته‌است و متعاقب آن توسعة فیزیکی آن که همراه با دست‌اندازی به بافت مجاورش باشد، نه تنها به نهاد محلة موجود بلکه به کلیت سازماندهی این شهر آسیب می‌زند. علاوه بر آن به دلیل نقش این شهر به عنوان پایتخت، این حساسیت به جا ابعادی ملی می‌یابد. از طرفی دانشگاه تهران نیز هدف از توسعه کالبدی را پیوستن به نسل سوم دانشگاه‌ها و افزایش توان «کار آفرینی» عنوان می‌دارد چنانکه بتواند با افزایش ارتباط با صنعت و جامعه، به زیست‌بومی فناورانه برای تولید اشتغال منجر شود.

برداشتن حصار دانشگاه تهران راهکاری برای کاهش مجادله دانشگاه و بافت اطراف؟

اکنون با جمع دیدگاه‌های طرفین آیا می‌توان به راه‌حلی رسید که هم موجب تقویت «مرکز تهران» گردد و هم «توسعه کالبدی تهران» را با کم‌ترین آسیب به بافت اطراف صورت پذیرد؟ به نظر نگارنده چنان می‌نماید که اگر در ادغامی دوسویه، با برداشتن مرز میان شهر و دانشگاه، فضاهای شهر و دانشگاه قابلیت تعامل به دست آورند آنگاه امکان دستیابی به هردوی اهداف افزایش می‌یابد. از طرفی از دیدگاه محله و شهر با از میان رفتن حصار، درشت‌دانگی دانشگاه -حداقل به طور فیزیکی- کم‌رنگ می‌شود و تعامل خیابان انقلاب و خیابان‌های عمود بر آن برقرار می‌گردد. قطعا با حذف چنین درشت‌دانه‌ای، هستة مرکزی تهران -به خصوص خیابان انقلاب- از آن متنفع می‌شود.

از طرفی اکنون دانشگاه تهران با برداشتن حصار – چنانکه در طرح پیشنهادی آن هم وجود داشت – تعداد و مساحت معینی از زمین‌های تملک شده را تحت ضوابطی با محوریت محله و با حفظ سکونت بتواند استفاده نماید. آنچه قابل توجه است آن است که «محصوریت» از طرفی موجب اخلال در محلة آن و تضعیف مرکز تهران – علی‌رغم آنکه هستی‌اش از دلایل شکل‌گیری مرکز – است و از طرفی امکان توسعه فیزیکی تدریجی و هم‌زیست با محلة اطراف را غیرممکن ساخته‌ است. بنابراین به نظر می‌رسد اکنون که فرصتی 6 ماهه برای بازبینی طرح وجود دارد، این امکان فراهم است که بتوان با راهبردی محله محور و ساز و کاری مشخص، بخش‌هایی از اراضی تملک شده -با تاکید یر حفظ و اعتلای سکونت محلی- به دانشگاه بخشیده شود و به طور متقابل دانشگاه نیز به روی بافت مجاور گشوده شود. آنگاه می‌توان شهر، محله و دانشگاهی بهتر را تصور نمود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *