پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

هنرهای شهری و نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر

مدیریت کلان‌شهر تهران بر اساس سیاست‌های اقتصادی، از دو سال پیش ناگهان تغییری در مضمون بیلبوردهای تبلیغاتی از طریق پروژۀ «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» ایجاد کرد که مورد توجه قرار گرفت. تا پیش از این تغییر ناگهانی گویی حضور و افزایش تدریجی این بیلبوردها بدیهی و جزئی از منظر شهر محسوب می‌شد و به عادت بصری شهروندان تبدیل شده بود.

اجرای پروژۀ «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» در اردیبهشت ۹۴یک شُک بصری در تهران بود. تکرار این حرکت با هدف «شهر بدون تبلیغات و ارتقای سطح دانش بصری شهروندان»1 در بهار سال 95 و تلاش نسبی برای رفع نواقص سال گذشته نشان داد که سازمان زیباسازی تهران به دنبال ایجاد اثری مثبت در ذهن شهروندان تهرانی است. در پروژۀ جدید تعداد زیادی از هنرمندان مشهور در زمینه‌های گوناگون هنری، از بازیگر و غیره به تمجید از نکات مثبت این طرح پرداختند که از طریق مجاری تبلیغاتی سازمان زیباسازی پوشش خبری هدف‌مندی یافت. اما خبری از نظر متخصصین هنر شهری و شهرسازی نبود! گویی راضی‌بودن بخشی از جامعۀ هنری ایران که بعضاً در میان مردم شناخته شده هستند کفایت می‌کند. در حالی که مخاطبین اصلی این آثار یعنی عامۀ مردم و ارتباطشان با این این گونۀ هنر شهری در نظر گرفته نشد.

ارتقای سواد بصری شهروندان از طریق اقدامات مدیران شهری لزوماً از مجرای عرضۀ هنر فاخر در سطح شهر تأمین نمی‌شود. ارائۀ آثار تجسمی موزه‌ای در سطح شهر و بر بیلبوردهای تبلیغاتی شیوۀ مناسبی برای معرفی هنر فاخر به عامۀ مردم به نظر نمی‌رسد. زیرا دو مکان نگارخانه و شهر، گونۀ هنری و زیبایی‌شناسی‌ متفاوتی را می‌طلبند. نمایش آثار موزه‌ای در زمینه و کارکرد نامناسب نمی‌تواند به ارتقاء سواد بصری مردم بینجامد.

بسیاری بر این باورند که برای افزایش سواد بصری جامعه یا باید مردم را به موزه‌ها و نگارخانه‌ها بکشاند و یا با روش‌های دیگر، در زندگی روزمره، آن‌ها را با این آثار مواجه ساخت. این مسئله از جمله توجیهات اجرای این طرح بود. اما بهتر این است که مردم مشتاق دیدن و پیگیری آثار فاخر هنری شوند تا سواد بصری آن‌ها حین زندگی روزمره به طور ناخواسته و غیرمستقیم ارتقا یابد. به این ترتیب مردم خود به دنبال زیبایی در زندگی خواهند رفت و در مواجه با آثار فاخر هنری در بستری مناسب درک درستی خواهند داشت.

در شهرهایی با منظر نمونه در سطح جهان آثار هنری بر بیلبوردهای شهری در معرض دید قرار می‌گیرند، اما در این ارائه افزایش سواد بصری مردم به روشی عملی و با پیشینه‌ای قوی، نه ناگهانی و ایده‌آلیستی! ضمن زیباسازی شهر و ارتباط اثر هنری با محیط مد نظر قرار می‌گیرد. از این رو آثاری جلوه‌گر می‌شوند که زیبایی‌شناسی شهری دارند و نه زیبایی هنر موزه‌ای و نگارخانه‌ای.

به نظر می‌رسد که مسئولین شهری ما در اجرای این پروژه موفق نشدند زیبایی‌شناسی هنر شهری و تفاوت آن را با زیبایی‌شناسی هنرهای تجسمی موزه‌ای تفکیک و پیاده‌سازی کنند. شاید نگاه مسئولین شهری در ایران به مقولۀ زیباسازی شهری صرفاً افزودن عناصر تزئینی به شهر است. این در حالی است که باید به درک کلی و جامع از هویت و زیبایی پیکرۀ شهر دست یافت. توجیه اول اجرای این طرح در هر دو سال، مسئولیت و دغدغۀ فرهنگی نسبت به شهروندان عنوان شد. اما بهتر است به جای پوشش این همه بیلبورد تبلیغاتی با آثار هنری، ضمن کاهش حجم تبلیغات که به آلودگی بصری منظر شهر تهران منجر شده است، هنرهای شهری با زیبایی‌شناسی متناسب محیط را در معرض دید همگان قرار داد. تلاش برای بهبود ضابطه‌مند منظر تهران خود به خود مسئولین شهری را به هدف والای ارتقاء سواد بصری و سرزندگی مردم شهر تهران خواهد رسانید.

هنرهای شهری و نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر

باید از روش‌های هنری متناسب با فضای شهر و در تعامل با محیط و مخاطبان برای دغدغۀ ارتباط مردم با هنر در شهر استفاده کرد. نمایش آثار فاخر برای آرایش و بزک‌نمودن محیط شهری نامناسب و همچون وصله‌ای بر پیکرۀ شهر است. مسلماً توجه مسئولین به نمونه‌های موفق جهانی می‌تواند کمک شایانی به بهبود این دیدگاه داشته باشد .

هنر شهری گفتمانی جوان و مدرن در میان دیگر گفتمان‌های هنری است. لزوماً هرگونه از هنرهای تجسمی نمی‌تواند با خواست‌ها و نیازهای منظر شهری تطبیق داده شود . تحمیل گونه‌ای هنری به گونه‌ای دیگر در زمینه‌ای نامتناسب سبب کاهش ارزش اثر هنری می‌شود. از طریق این پروژه نوعی آرایش شهری به قصد حظ بصری کوتاه‌مدت به‌وجود آمد که در منطق و روند کالایی‌سازی همه‌چیز و تبلیغات می‌گنجد. به این ترتیب آثار هنری دیده می‌شوند اما به آن‌ها نگاه نمی‌شود و کالاهایی هستند که روی بیلبورد بزرگراه هم قابل مصرف‌اند. مواجهه با آثار هنری به شکل سطحی بر بیلبورد بزرگراه‌ها بدون وجود شرایط تأمل، که در مکان‌هایی چون پیاده‌راه‌ها امکان وقوع دارد، هدف افزایش سواد بصری مردم را در محقق نخواهد کرد.

هنرهای شهری و نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر

چند پیشنهاد:

1- جهت تداوم این پروژه انتخاب آثار باید متناسب و نزدیک به زیبایی‌شناسی هنر شهری باشد. صرف تناسب قطع اثر هنری با اندازۀ بیلبورد انتخابی و یا ملاک‌هایی چون ایرانی‌بودن نباید معیار انتخاب قرار گیرد. به معنای دیگر اجرای این پروژه باید با اصول طرح جامع شهر تهران هم‌راستا باشند.

2- مشخصات محیطی بیلبوردهای مهم شهر تهران تعیین و بر اساس این مشخصات اثر هنری متناسبی در تعامل با محیط برگزیده شود.

3- فراخوان‌هایی از جانب سازمان زیباسازی جهت تولید آثار هنر شهری برگزار شود تا محصول آن قابلیت نصب بر بیلبورد‌های هدف این سازمان را داشته باشند.

4- بیلبورد‌هایی در معابر پیاده‌مدار شهری نصب شوند. شهروندان پیاده به این دلیل که امکان توجه به آثار را دارند، مخاطبین اصلی هنر شهری هستند. تهران فقط شهر اتومبیل‌سواران نیست (تصویر6).

5- با درنظر گرفتن میزان رؤیت هنر شهری توسط مخاطبین پیاده، مناطقی از شهر که بستر مناسب ارائۀ این آثار هستند شناسایی شود. بسیاری از معابر تهران نه تنها دارای شرایط مناسب استقرار گونه‌های مختلف هنر شهری نیستند، بلکه حتی امکان نصب بیلبورد تبلیغاتی نیز در آن‌ها وجود ندارد. بنابراین نمی‌توان در تصمیمی یک‌جانبه تمامی آن‌ها را با آثار هنری پوشش داد.

 

پی نویس:

1-http://www.akairan.com/havades-akhbar/khabarrooz/news201671312344293365.html

2- در این مجال کوتاه نمی‌توان به بحثی مفصل جهت تبیین زیبایی‌شناسی هنر شهری اقدام کرد اما به‌صورتی اجمالی می‌توان گفت زیبایی‌شناسی هنر شهری شامل موارد مهم زیر هستند:

هنر شهری را نمی‌توان جدا از پیرامونش در نظر گرفت. پس باید اثر هنری با محیط شهری و مکان خاص استقرار آن هماهنگ بوده تا ویژگی‌های زیبایی‌شناسانۀ اثر در زمانی کوتاه به مخاطب منتقل شود.

از اینرو پس از درک مفهوم اولیه اثر توسط شهروندان وارد ارتباط ثانویه شده و امکان برقراری دیالوگ با اثر هنری برقرار می‌شود. به این ترتیب مخاطب ارزشی به اثر هنری می‌افزاید. می‌توان گفت اعتبار هنر شهری متکی به آن دسته از معیارهای زیباشناختی‌ است که مقبولیت عام دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *