پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

تعطیلات عید درد بی‌درمان گردشگری ایران

نوروز، ریشه در هر کجای تاریخ ایران باستان داشته باشد، برای همۀ ما خاطرۀ تعطیلی، دورهمی، سفر و اضافه‌وزن دارد. دامنۀ نفوذ این اوقات فراغت به احساسات ما به حدی زیاد است که برخی برای آن تداعی‌های حسی مثل بوی عید، هوای عید، مزۀ عید و … ساخته‌اند. بوی اسکناس تانخوردۀ لای کتاب، خیلی بی‌حساب و کتاب، کنار سفرۀ هفت‌سین و مهمانی‌های تمام‌نشدنی، چرخیدن و چرخیدن، چیزهایی است که نوروز ما ایرانیان را پر کرده است. اما انباشتگی روزهای تعطیل در روز‌های اول سال نه صرفاً سبک زندگی، خواب‌و‌بیداری، خوردوخوراک و رفت‌وآمد ما را تحت تأثیر قرار داده، بلکه تقاضا برای گردشگری را هم افزایش داده است. حداقل دو موج سفرهای نوروزی از دل این زمان آزاد شکل می‌گیرد. موج‌هایی که غیرقابل پیش‌بینی‌ به جای برنامه‌پذیر، تند و عجولانه به جای آرام و آهسته، ناپایدار به جای پایدار و قابل اتکا هستند. مسافران نوروزی در ایران، می‌روند که رفته باشند و گشته باشند. گشتن مانند تیک‌زدن مقاصد بیشتر، در مدت زمان کوتاه‌تر است؛ بیشترین شهر دیده‌شده، بیشترین کیلومتر طی‌شده و بیشترین دید و بازدید، نشانۀ عید پربار بسیاری از ما ایرانیان است. بیشترین‌ها، سریع‌ترین‌ها، بزرگترین‌ها ما را به سمت سطحی‌دیدن و عمیق‌نشدن سوق داده است.

فلسفۀ طراحی و تعریف مفهوم گردشگری توسط سازمان‌های جهانی، برنامه‌پذیری و پیش‌بینی‌پذیری اقتصاد گردشگری است. اقتصادی که می‌تواند به عنوان اقتصاد اول جوامع نقش‌آفرینی کند. چه میزان منابع مالی به چه اهدافی از مبدأ مشخصی به مقصدی مشخصی منتقل خواهد شد؟ برای این میزان منابع بایستی چه میزان زیرساخت و امکانات رفاهی تهیه شود؟ برای توسعۀ گردشگری، بهترین و پرپتانسیل‌ترین مقاصد کدام‌ها هستند؟ این‌ها همه سؤالاتی است که تنها در صورت قابل پیش‌بینی بودن رفتار گردشگران، امکان پاسخ‌گویی می‌یابد.

گردشگری

سیل جمعیت به سمت مقاصدی حرکت می‌کنند که به خوبی قابل ردیابی نیست. این جمعیت در بازۀ زمانی دو هفته‌ای تقاضای عجیبی برای مقاصد برندشده یا درحال برند‌شدن ایجاد می‌کنند. سایر مقاصد نقش مسیر رسیدن یا مسیر عبور را بازی می‌کنند و اساساً مصرف می‌شوند. مسافران نوروزی در مقاصد گردشگری عجله دارند. آنچه لازم است را با خود آورده‌اند یا سعی می‌کنند کمترین هزینه را در سفر داشته باشند. مدیریت هزینه‌ها مهم‌تر از تجربۀ ناب است و اولویت دارد. جاذبه‌ها استفاده می‌شوند، دیده می‌شوند اما تزریق منابع مالی در مقصد به سطحی‌ترین شکل و نازل‌ترین حالت رخ می‌دهد. مقاصد بیش از دریافت‌کننده، سرویس‌دهنده می‌شوند. آب، هوا، محیط و فرهنگ خود را مصرف‌شونده می‌یابند اما در قبال آن دریافت متناسبی از گردشگران به دست نمی‌آورند. اینجا است که در مقیاس خرد، مقاصد مطرح از گردشگران سیلی می‌خورند و صدای ناله آن را می‌توان در نارضایتی جامعۀ میزبان، استهلاک فضاها و محیط‌زیست ردیابی کرد. دردناک‌تر از تمام این‌ها، اشباع‌شدن مسافران نوروزی از نظر ذهنی است. آن‌ها تصور می‌کنند که به اندازۀ یک‌سال یا حداقل تا پنج یا شش ماه بار سفرهای خود را بسته‌اند. سبد اوقات فراغت آن‌ها از این به بعد با برنامه‌های کمتر از جنس گردشگری مدیریت خواهد شد و اینجا نقطۀ فاجعه در سطوح میانی و کلان است.

عید نوروز کپسول ناقص، پرسرعت، کم‌کیفیت، و گاه خسته‌کننده‌ای می‌شود که گردشگری بی‌برنامه یا کمتر برنامه‌پذیر را در بازۀ زمانی ۱۴ روزه به کالبد ناتوان شهر‌ها، روستاها و جاده‌ها تزریق می‌کند. تقاضای غیرقابل پیش‌بینی و کمتر کنترل‌پذیری که زیرساخت‌ها و امکانات گردشگری را تا حد زیادی کم‌کیفیت و ناتوان می‌کند و در روی دیگر سکه، ماه‌هایی از سال را به زمان‌هایی بدون تقاضا و گردشگر تبدیل می‌کند و به تبع آن اقامتگاه‌ها، مراکز خدماتی و رفاهی را از فشاری بی‌حد و اندازه وارد رکودی سنگین می‌کند.

تعطیلات عید آسیب جدی به بدنۀ گردشگری ایران است. چه از جهت فرهنگ سفر و گردشگری سریع مسافران عید، چه از نظر فشار غیرعادی به زیرساخت‌ها و منابع در بازه‌ای کوتاه و چه از نظر اشباع‌شدن و کاهش تقاضا در ماه‌های پس از آن. پدیدۀ فرهنگی کهن و تعطیلات طولانی آن در کنار فرهنگ گردشگری و سفر ایرانیان، فرصت‌های غنی اقتصادی و تعاملی ممکن را به خطری بزرگ برای گردشگری ایران تبدیل کرده است. مدیریت ایام تعطیل یا الگوی سفر مسافران نوروزی نیازمند بازنگری و بررسی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *