پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

معاصر بودن در آئینه اندیشه

ریشه­‌های افکار امروزین جهان در کجای تاریخ خوابیده است؟ عصر ما در جهان امروز چگونه شکل گرفته است؟ آیا فرم فضاهای انسان ساخت امروزی، مابه-ازایی در ژرفای اندیشه­‌های انسانی دارند؟ چگونه این اندیشه­‌ها در هنر و معماری قابل رهگیری هستند؟

هنرها به طور عام و معماری به طور خاص فقط مجموعه­ای از فرم­ها و سبک­ها نیستند، بلکه نوعی حیات در کالبد آنها جریان دارد. معماری در طول تاریخ، می­روید و پژمرده می­شود، امکانات تازه می‌­یابد یا آنها را به دست فراموشی می­سپارد. فرم­ها و سبک­‌ها به دلیل همین تحولات هستند که ایجاد شده یا خاموش می­‌شوند یا گاهی دوباره احیا می­‌گردند. بدین معنا می­‌توان گفت که معماری هنر پیچیده­ای است که در خلق آن هرگز نمی­توان موقعیت کاملی به دست آورد؛ چرا که معماری برآیند تفکر عمومی جامعه است. برای فهمیدن معماری یک دوره ، باید به زندگی انسان­ها نگاه کرد، به امکاناتشان، باورهایشان و جهان بینیشان.

چنین به نظر می­رسد که در هر دوره از تاریخ تمدن بشر، روحی حاکم بر فضای معرفت شناسانة فرهنگی و اجتماعی آن حکومت می­کند که تمامی کنش­های علمی، هنری، عرفانی، فلسفی و دینی آن دوره را تحت تأثیر خود قرار داده است. روحی که از آن می­توان به اپیستمولوژی یک دوره تعبیر کرد. بدیهی است که اپیستمولوژی مخلوق خلق الساعه­ای نبوده و بر پشتوانه­‌های تاریخی یک عصر استوار است. به این معنا می­توان گفت که معماری امروز نیز وابسته به مبانی اپیستمولوژی امروز است، به آن مبانی که خود به سیر تکوین تاریخی وابسته‌­اند.

معاصر بودن در آئینه اندیشه

نکتة دیگری نیز در هنرها و به ویژه در معماری وجود دارد که عکس رابطة فوق را نشان می­دهد و آن عنصر گویا و روشنگر تاریخی آن است. هر قدر که خصوصیات و اپیستمولوژی یک عصر پنهان باشد، جوهرة خود را در معماری آن عصر نشان می­‌دهد. این بازنمایی چه بدیع و نو باشد و چه تکراری و تقلید شده، در هر حال در ذات اثر مستتر است.

این مسائل بستر اولیه شکل­‌گیری مباحثی هستند در دوره گفتمان انتقادی مفهوم جهان معاصر  به آن خواهیم پرداخت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *