امروز : پنج شنبه, ۷ اسفند , ۱۳۹۹ - 14 رجب 1442
معاصر بودن در آئینه اندیشه
ریشههای افکار امروزین جهان در کجای تاریخ خوابیده است؟ عصر ما در جهان امروز چگونه شکل گرفته است؟ آیا فرم فضاهای انسان ساخت امروزی، مابه-ازایی در ژرفای اندیشههای انسانی دارند؟ چگونه این اندیشهها در هنر و معماری قابل رهگیری هستند؟
هنرها به طور عام و معماری به طور خاص فقط مجموعهای از فرمها و سبکها نیستند، بلکه نوعی حیات در کالبد آنها جریان دارد. معماری در طول تاریخ، میروید و پژمرده میشود، امکانات تازه مییابد یا آنها را به دست فراموشی میسپارد. فرمها و سبکها به دلیل همین تحولات هستند که ایجاد شده یا خاموش میشوند یا گاهی دوباره احیا میگردند. بدین معنا میتوان گفت که معماری هنر پیچیدهای است که در خلق آن هرگز نمیتوان موقعیت کاملی به دست آورد؛ چرا که معماری برآیند تفکر عمومی جامعه است. برای فهمیدن معماری یک دوره ، باید به زندگی انسانها نگاه کرد، به امکاناتشان، باورهایشان و جهان بینیشان.
چنین به نظر میرسد که در هر دوره از تاریخ تمدن بشر، روحی حاکم بر فضای معرفت شناسانه فرهنگی و اجتماعی آن حکومت میکند که تمامی کنشهای علمی، هنری، عرفانی، فلسفی و دینی آن دوره را تحت تأثیر خود قرار داده است. روحی که از آن میتوان به اپیستمولوژی یک دوره تعبیر کرد. بدیهی است که اپیستمولوژی مخلوق خلق الساعهای نبوده و بر پشتوانههای تاریخی یک عصر استوار است. به این معنا میتوان گفت که معماری امروز نیز وابسته به مبانی اپیستمولوژی امروز است، به آن مبانی که خود به سیر تکوین تاریخی وابستهاند.
نکته دیگری نیز در هنرها و به ویژه در معماری وجود دارد که عکس رابطه فوق را نشان میدهد و آن عنصر گویا و روشنگر تاریخی آن است. هر قدر که خصوصیات و اپیستمولوژی یک عصر پنهان باشد، جوهره خود را در معماری آن عصر نشان میدهد. این بازنمایی چه بدیع و نو باشد و چه تکراری و تقلید شده، در هر حال در ذات اثر مستتر است.
این مسائل بستر اولیه شکلگیری مباحثی هستند در دوره گفتمان انتقادی مفهوم جهان معاصر به آن خواهیم پرداخت.
آموزش معماری , اندیشه های معماری , جهان معاصر , سعید حقیر , گفتمان انتقادی , معماری
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.