۱. شورای محله، بخشی از نظام دولت محلی در کنار دولت مرکزی است. دولت محلی در نظام جمهوری اسلامی به صورت ناقص آمده و تنها مظهر آن شورای شهر است که با رقابت دولت مرکزی مواجه و به شورای شهرداری بدل شده است. در عین حال تقلای آنها برای تشکیل شورای محله و تقویت دولت محلی قابل ستایش است، اما در تبیین ماهیت، اختیارات و مسولیت های آن دچار سردرگمی هستند و اقدامات معارض انجام می دهند. از جمله تقلیل نقش شورایاریها در آئیننامۀ اخیر است که بازگشت به عقب محسوب می شود؛ اگر چه سوء استفادۀ برخی اعضای شورایاری های قبل یا مخالفت های دولت را بهانه می آورند.
۲. تعریف محله به مثابه یک منظر، که ماهیت جغرافیایی – اجتماعی دارد، رجوع به تاریخ از یک سو و بررسی توان ذهنی انسان برای برقراری روابط اجتماعی، «اندازۀ» خاصی را برای محله تعیین می کند. جمعیت و مساحت محله در حدودی قابل قبول است که با تعریف آن همخوانی داشته باشد. محلات شهرداری تهران به طور متوسط ۲۰ هزار نفر جمعیت دارد و این چندین برابر جمعیت قابل قبول محله بر حسب تعریف ذکر شده است. در عرصۀ ۲۰۰ هکتار و با ۲۰هزار نفر جمعیت، هرگز ارتباط شناختی نزدیک و همسایگی یا هممحلی رخ نمی دهد. لذا برای بر پا کردن شورای واقعی محله، لازم است اول محلۀ واقعی تشکیل شود و سپس با مشارکت فعال ساکنانی که یکدیگر را می شناسند شورا انتخاب شود. احساس بیگانگی ساکنان با کاندیداهای محلات و اختیارات اندک شورا، باعث شد که انتخابات اخیر شورایاری ها با اقبال رو به رو نشود.