تحولات صورتگرفته در آمارهای جمعیتی در سالهای بعد از انقلاب در ایران، نشان از یک سردرگمی در سیاستهای کلان در حوزۀ روستایی دارد. از یک سو پدیدههای پیشران در بستر جامعهشناسی روستایی روستاها اعم از تغییرات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی و از سوی دیگر سیاستهای بالادستی نهادهای دولتی دست در دست هم داده تا روزبهروز آمارهای جمعیتی روستایی را به نفع شهرها سبکتر نشان دهند.
سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، تعداد جمعیت روستایی ایران را ۲۵.۵ درصد کل کشور نشان داد. این در حالی است که در سال ۱۳۹۰تعداد جمعیت روستایی ایران، ۲۸.۵ درصد جمعیت کل کشور بود و این نشان از افت محسوس جمعیت روستایی در طی این پنج سال است ( مرکز آمار ایران، ۱۳۹۵). ضمن اینکه سرشماری جمعیتی سال ۱۳۶۵ نشان داد که ایران دارای حدود ۴۰۰ شهر است که این عدد امروز به حدود ۱۵۰۰شهر رسیده است که در واقع شهرهای جدید همان روستاهای چندهزار نفری قبلی است. با توجه به تعریف روستا در ایران که از سوی مرکز آمار ارائه شده است و سکونتگاههای کمتر از ۵۰۰۰ نفر را روستا میشناسد، نمیتوان شاهد روستاهایی با جمعیتهای بالای ۵۰۰۰ نفر بود، چرا که با رشد جمعیت، به شهر تبدیل خواهند شد.
محمد امید؛ معاون توسعۀ روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری ابراز داشت که «بسیاری از روستاها در ۴۰ سال اخیر تحت تأثیر رشد جمعیت به شهر تبدیل شدهاند ولی از ابتدای انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ تاکنون شاهد ایجاد روستای جدید نبودهایم». تهدیدات کاهش جمعیت روستایی در حالی است که غلامرضا مجیدی؛ مدیرکل برنامهریزی و هماهنگی طرحهای بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، دلیل عمدۀ کمشدن جمعیت روستائیان کشور را نه مهاجرت از روستاها به شهرها، بلکه تبدیل غیراصولی روستاها به شهرها دانست که در این شکل از ایجاد شهرها در واقع اسم روستا به شهر تبدیلشده اما عملکرد و فضا کماکان مانند روستا است».
لذا داشتن جمعیت بالای ۵۰۰۰ نفر روستا را به شهر تبدیل میکند و جمعیت کمتر از ۲۰ خانوار به عنوان تهدیدی برای ساکنین روستاها شناخته میشود. از مجموع ۲۱ میلیون روستانشین فعلی کمتر از ۵۰۰ هزار نفر در روستاهای کمتر از ۲۰ خانوار زندگی میکنند که ارائۀ خدمات رفاهی به آنها به دلیل پراکندگی و کمبود جمعیت بسیار دشوار است. البته در تجمیع این قبیل روستاهای کمجمعیت برای ایجاد مراکز جمعیتی بزرگتر و ارائۀ خدمات بیشتر به آنها هم تاکنون موفق نبودهایم.
با توجه به اینکه مهاجرت از روستاها به شهرها پدیدهای عمومی نیست و در روستاهایی که دستگاههای دولتی به وظایف خود به درستی عمل کرده و زمینه را برای اشتغال ایجاد کردهاند، نه تنها جمعیت، کم نشده بلکه بر آن افزوده نیز شده است. لذا به نظر نگارنده، افزایش جمعیت در هر روستایی به دلیل نقش مؤثر آنها در نظام تولیدی کشور به عنوان فرصتی برای آن روستا تلقی میشود، اما در واقع با توجه به سیاستهای حاکم بر جامعۀ امروزی برای روستائیان کشورمان یک تهدید بزرگ قلمداد شده است. زیرا بر اساس تعریف مرکز آمار ایران از روستا که حداکثر جمعیت آن را ۵۰۰۰ نفر گفته است و در سایۀ نفوذهای سیاسی در دهیاری، فرمانداری و استانداریها و نهایتاً در وزارت کشور، روستاهای پرجمعیت به شهر تبدیل شده و آمارهای جمعیتی هر روز لاغرتر و نحیفتر از گذشته، خود را نشان میدهند. بنابراین حیات روستاهای امروزی ایران از دو منظر مورد تهدید جدی است: یکی افزایش جمعیت که آن را به شهر تغییر نام میدهد و دیگری کاهش جمعیت که آن را از داشتن نیازهای اولیه زندگی مانند آب، برق و گاز محروم مینماید. نکتۀ غمانگیزتر آنکه، جریان تبدیل روستا به شهر به عنوان شعار افتخارآمیز برای سیاسیون در جریان انتخابات نهادینه شده که آن هم به دلیل درخواستهای اهالی ساکن در روستاها است. به نظر میرسد ترمیم این آمارهای جمعیتی بدون تغییر اساسی در نگرش به روستا و در سایۀ نبود برنامۀ طرح تحول در نهادهای بالادستی، میسر نباشد.
منابع:
مصاحبه غلامرضا مجیدی؛ مدیرکل برنامهریزی و هماهنگی طرحهای بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در گفتگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم ؛ دلیل افت جمعیت روستایی کشور؛ تبدیل غیراصولی روستاها به شهر ۹۸.۷.۲۷
مرکز آمار ایران، ۱۳۹۵