منظر روزانه شهر
چرا امروزه شهروندان کمتر اوقات فراغت خود را در فضاهای نزدیک به محل سکونت خود و در واقع در «منظرهای روزانه» می گذرانند؟
با افزایش شهرنشینی که با جایگزین شدن ساختارهای سنتی روستایی با ساختار های مدرن و شهری منظرها همراه می شود، ساکنین محل کمتر از گذشته اوقات فراغت خود را در چارچوب جامعۀ محل سکونت خود که آن را جزئی از «منظر روزانه» می نامیم، می گذرانند. در عوض، آنها از یک طرف در محیط خصوصی خانه های خود، و از طرف دیگر در تفریحگاه های دور از محل سکونت خود گذران اوقات می کنند.
دلیل این امر شاید این باشد که منظرهای روزانه دیگر نمی توانند نیازهای ساکنین محل را برآورده سازند و بدتر از آن اینکه، ساکنین محل نیز تلاشی برای تأمین نیازهای خود نمی کنند. جامعه و منظر را باید نتیجۀ یک فرایند تبادل پویا بین افراد و محیط آنها درک کرد. منظر به عنوان ساختاری پویا و قابل تغییر، از یک طرف چارچوبی را به افراد برای برآورده نمودن نیازهای واقعی خود ارائه می کند و از طرف دیگر، همان ساختار موجب می شود که فرد خود را با ایجاد تغییر در آن تکامل بخشد.
جورج زیمل این رابطه را در رسالۀ «فرهنگ پذیری» خود بیان کرده است: «انسان خود را از طریق شکل دادن به اجزای محیط خود فرهنگ پذیر می سازد». بر اساس این دیدگاه، کناره گیری از منظر روزانه باید به عنوان نتیجۀ یک فرایند بیگانه سازی بین جامعۀ محلی و محیط آنها از نظر فقدان انعکاس پذیری در نظر گرفته شود. به عبارتی دیگر، ساکنین دیگر نمی توانند نیازهای خود را برآورده ساخته و خود را با منظر روزانه تطبیق دهند، زیرا آنها دارای فرصت های رضایتبخش برای تأثیرگذاری بر توسعۀ منظر خود نیستند.
پس به نظر می رسد راهکار مناسب برای توسعۀ منظر باید نه تنها متمرکز بر حفظ منابع فیزیکی منظر باشد، بلکه شاید مهمتر از همه باید تضمین کند که ساکنین میتوانند در توسعۀ منظر مشارکت داشته باشند. بنابراین به نظر می رسد می توان اجتناب مشاهده شده از منظر روزانه را ناشی از فقدان فرصت مشارکت در توسعۀ منظر دانست. در سیستم سنتی، نیروی محرک توسعۀ منظر، تلاش مردم محل برای تأمین مطلوب نیازهای وجودی خود از طریق کار در زمین بود.
پس شکل گیری منظر سنتی با مشارکت مستقیم بخش بزرگی از مردم محل مشخص می شد. در نظام سنتی به بیان کلی، پیوستگی بسیار متمایزی در توسعۀ منظر و همچنین فرصت های بسیار گسترده جهت مشارکت در شکل دادن به منظر وجود داشت. به عنوان مثال اکثر ساکنین دارای زمین خصوصیِ در اختیار خود بودند (حتی اگر توزیع آن نابرابر بود)، زمین مشترک –مشاع– و ساختمان مشترک به میزانی محدود توسط ساکنین قابل استفاده بود.
علاوه بر این، مردم از طریق حضور در کارهای دسته جمعی، در شکل دادن به زمین مشارکت داشتند و در نهایت ساکنین به عنوان بخشی از جامعه با حفظ یا تغییر هنجارها، در شکل دادن به منظر مشارکت گروهی داشتند. به نظر می رسد ویژگی های جامعه و به خصوص «زیست جهان» محلی، مکان تعامل اجتماعی مستقیم که تلفیق اجتماعی و فرهنگی را ممکن می کند، در منظر بیان می شود.
با توسعه و تغییر جامعه و نیز زیست جهان، کارکردهای منظر را نمی توان تنها با اقدامات حفاظتی حفظ کرد. منظر باید به همراه این تغییرات اجتماعی تکامل یابد. کارکرد تلفیقی منظر تنها در صورتی حفظ می شود که همۀ گروه های ساکنین مرتبط بتوانند مستقیماً در شکل دادن به منظر از طریق اشتراک گذاری نظرات خود برای این توسعه و با همکاری در تحقق نظرات به اشتراک گذاشته شده، مشارکت داشته باشند. ارتقاء مشارکت مستقیم در سطح محلی، به توسعۀ منظر کمک می کند.
اولاً مشارکت خود یک نیاز (تطبیق و تلفیق) را تأمین می کند. ثانیاً به دلیل بهبود حاصل از مشارکت، منظر روزانه می تواند نیازهای ساکنین را بهتر تأمین کرده و در نتیجه با تمایل ساکنین به گذران اوقات فراغت خود در خارج از آن مقابله کند. ثالثاً مشارکت مستقیم، حس مسؤولیت ساکنین برای فضای زندگی خود را بالا می برد. حس مسؤولیت محلی نه تنها برای توسعۀ محلی خودکفا، بلکه برای توجه به سیاست در سطح منطقه ای و ملی نیز مؤثر است.