پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

مدیریت سنتی شهری و مسئله ریسک بلایای طبیعی

چکیده: ریسک محوری یعنی شناسایی ریسک، الویت‌ بندی برنامه‌ ها بر مبنای مفهوم ریسک و آمادگی برای احتمال وقوع هرگونه فاجعه که باید مبنای سیاست‌ مدیریت شهری قرار گیرد.

رشد جمعیت و عدم برنامه ‌ریزی مناسب برای توسعه شهرها منجر به افزایش ریسک بلایا و سوانح در مناطق شهری شده است. این مسئله جان و مال افراد را تهدید می ‌کند. لذا مدیریت شهرها با رویکرد کاهش یا حذف ریسک بلایا امری اجتناب ‌ناپذیر است و ریسک محوری یعنی شناسایی ریسک، اولویت‌ بندی برنامه‌ ها بر مبنای مفهوم ریسک و آمادگی برای احتمال وقوع هرگونه فاجعه بر اساس رخدادهای طبیعی، باید مبنای سیاست‌ ها و اقدامات مدیریت شهری قرار گیرد. این درحالیست که در مدیریت سنتیِ مبتنی‌ بر شیوه سلسه ‌مراتبی کنترل که از طریق تعریف برنامه‌ های کلان و طرح ‌های جامع در شهرهای ایران صورت می ‌پذیرد، مقوله ریسک و نحوه مواجهه با بلایای طبیعی مغفول مانده و مدیریت ریسک بلایا بعنوان حوزه‌ای مستقل از فرایند تصمیم‌ سازی و برنامه ‌ریزی شهری تبیین می ‌شود. شیوه ‌های رایج مدیریت شهری و مجموعه طرح‌ ها و برنامه ‌های تدوین شده به دو دلیل «عدم آینده ‌نگری» و «نداشتن ساختار یکپارچه» در درنظرگیری جنبه‌ های مختلف اثرگذار بر مقوله شهر، قابلیت تطبیق با مدیریت ریسک محور را نداشته و نمی‌ توانند پاسخی مناسب برای ادغام با مدیریت ریسک بلایای طبیعی در شهرها باشند. این دو مسئله سبب بروز تضاد مفهومی طرح‌ ها با چارچوب مفهومی ریسک شده و نیاز به تغییر رویکردهای مدیریتی به ‌منظور تلاش برای مواجهه بهتر با بحران‌ ها و گذار از شیوه‌ های سنتی مدیریت را بیش از پیش آشکار می‌ سازد.

ریسک مقوله ‌ای مرتبط با آینده و همراه با عدم قطعیت بوده و ذاتا مفهومی احتمالی دارد. ریسک مجموعه‌ ای از احتمالات معلوم شناخته‌ شده و نسبتا قابل پیش ‌بینی، و احتمالات نامعلوم ناشی از عدم قطعیت است؛ یعنی وضعیتی که در هیچ دوره ‌ای از تاریخ تکرار نشده و تجربه قبلی نسبت به آن وجود نداشته باشد. برنامه‌ ریزی برای ریسک بلایای طبیعیِ مبتنی ‌بر عدم قطعیت به‌ معنای تعیین سناریوی مختلف با هدف حفظ جان و مال افراد در مواجهه با مخاطرات است. از این ‌رو بحث عدم قطعیت برنامه ‌ریزی ‌های بلند مدت با استراتژی ‌های ثابت را با چالش ‌ها و پرسش ‌های جدی مواجه می ‌نماید؛ درحالیکه در طی سالیان متمادی مدیریت در شهرها از طریق برنامه ‌های بالادست و طرح ‌های جامع بعنوان طرح‌ های بلند مدت تعیین ‌کننده سمت و سوی تصمیم‌ گیری و تصمیم ‌سازی‌ ها صورت پذیرفته است. ماهیت این طرح‌ ها ایستا بوده و مبنای مطالعات آنها در نظرگیری وضعیتی ثابت از ساختارهای کالبدی، جمعیتی، کاربری و … شهرهاست. همچنین طرح ‌های جامع بدلیل عدم انعطاف‌ پذیری، ظرفیت کافی برای ارائه سناریوهای مختلف بهنگام، بروز وضعیت ‌های مختلف ریسک بر مبنای تغییرات پارامترهای خطر، آسیب ‌پذیری و آمادگی را ندارند و به تبع آن نیز در پاسخگویی و مواجهه با بلایا ناتوانند. این مسئله از عدم قطعیت در دانش بکارگرفته شده در آنها یعنی بروز خطا در عوامل ورودی، داده‌ ها و مدل‌ ها و یا عدم قطعیت طبیعی و ذات تصادفی پارامترها نشأت گرفته که عوامل مهم در تعیین میزان ریسک بلایا در شهرها هستند.

مدیریت سنتی شهری و مسئله ریسک بلایای طبیعی
تصویر 1: ریسک، مقوله ای چندوجهی و غیرقطعی با مفهوم احتمالات

از طرفی دیگر مفهوم ریسک وابسته به تغییرات زمانی- مکانی است و این امر سبب پیچیدگی و چند بعدی بودن عوامل موثر بر ریسک بلایای طبیعی شده است. لذا مفهوم ریسک در سیستم های انسانی- طبیعی تعریف شده که در آن جمیع معیارهای کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و … دخیل بوده و نیازمند تحلیل ‌های یکپارچه بوسیله ارزیابی کمی و کیفی و سنجش اثرات مستقیم و غیرمستقیم شاخص ‌ها بر یکدیگر است. مدیریت و کاهش ریسک با ترکیبی از چهار رویکرد فیزیکی، مهندسی، ساختاری و نهادی صورت می ‌گیرد. آنچه که بر این اساس در مدیریت شهرهای ایران اتفاق می‌ افتد، تدوین برنامه و آیین ‌نامه ‌ها عمدتا با رویکرد مهندسی در جهت مقاوم‌ سازی و ممانعت از خطر است. در سایر تصمیم‌ ها و برنامه‌ های کلان مواجهه با بلایا نیز بار فیزیکی بر سایر جنبه‌ ها غلبه داشته و مسئله مخاطرات بصورت تک ‌بعدی و باهدف واکنش به بحران دیده شده است. طرح ‌های جامع نیز به ارائه الگوهای ناقص توسعه سکونتگاه‌ ها و کاربری اراضی به جنبه‌ های فیزیکی کاهش ریسک اشاره دارند که بدون توجه به توسعه ساختاریِ مبتنی‌بر معیارهای اجتماعی- اقتصادی صورت گرفته ‌اند. در این فرایند، مدیریت به شیوه یکجانبهِ پشتیبانی بالا به پایین انجام می ‌شود و مشارکت نهادها و مردم بعنوان بخش مهمی از جوامع حذف شده است. در واقع برنامه ‌ریزی ‌های اتخاذ شده در این طرح‌ ها شاید بتواند تاحدودی به کاهش برخی مولفه ‌های آسیب ‌پذیری و خطر یاری رساند اما ضمانتی برای افزایش تاب‌ آوری و ظرفیت جوامع در قالب جنبه ‌های نهادی نخواهد بود؛ فاکتورهای در نظر گرفته شده فاقد یکپارچگی هستند و این مسئله مانع اتخاذ رویکردهای ریسک محور نسبت به استراتژی ‌ها و اقدامات و پایداری سیستم مدیریت شهری می‌ شود. رویکردهای اصلی و خط‌ مشی این طرح‌ ها بصورت فرایند خطی بوده که با چرخه مدیریت چند بعدی ریسک بلایا، شناسایی، ارزیابی، پیشگیری، پاسخ، کنترل، پایش و باز بینی خطر و آسیب ‌پذیری (تهدیدها و فرصت ‌ها) در تزاحم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *