وندالیسم، واژه ای است که سالهاست در کشورهای مختلف با مقوله گرافیتی یا دیوارنگاری، عجین شده است. در آمریکا، از دهه 70 گرافیتی در جداره های شهری مفاهیم اعتراضی را بیان می کرده و مورد توجه قرار گرفته است. اما ترکیب شدن این مقوله با مفهوم اعتراض و همینطور به دلیل پنهان ماندن نام هنرمند و ترسیم بر جداره های دورافتاده و گاها ناامن و بی دفاع، این هنر را هنری گره خورده با مفهوم آشوب معرفی کرده است. به گونه ای که برخی مطالعات، زنان در کشورهای غربی در هنگام عبور از جداره های دارای گرافیتی های گسترده بیشتر احساس ناامنی کرده اند حتی اگر محتوای موجود در اثر دارای بعد هنری برجسته باشد.
از آنجا که دیوارنگاری در کشور ما نیز از حدود چهل سال پیش، در زمان انقلاب و سپس جنگ تحمیلی، در جداره های شهری، بسیار دیده می شد، مفهومی ناآشنا با شهرهای ما و شهروندانش نیست. اگر چه این مقوله امروزه به عنوان هنر دیوارنگاری تلقی شده و مطالعات گسترده ای بر روی آن صورت گرفته اما کماکان از منظر بسیاری از مسئولین مفهومی غیر قابل قبول بوده و هیچ فضایی بابت این کار به هنرمندان تخصیص نشده است.
امروزه مهمترین شعاری که هنرمندان گرافیتی تکرار می کنند این است که «گرافیتی جرم نیست». پوسترهای زیادی از این دست در شهر تهران توسط همین هنرمندان در پی این شعار جهانی به چشم شهروندان آمده است که مسئولین شهرداری نیز آن را تایید کرده اند، اما در عمل رویکردی متفاوت داشته اند. تئوریهایی که بر ارزش گذاری اثر هنرمندان و تاثیرشان بر جلوه های بصری شهر و همچنین زیباسازی و ایجاد هویت شهری تولید شده اند هنوز نتوانسته در ذهنیت ها تغییری شگرف ایجاد کند. به همین دلیل است که با وجود ایجاد سازوکاری مشخص از طرف شهرداری ها (اقدام بر تهیه مجوز) هنرمندان که غالبا شبانه کار میکنند تا هویتشان نامعلوم بماند، صبحگاه با رنگ پاشی بر آثارشان مواجه می شوند!
گرافیتی یک جوشش احساسات از طرف هنرمند است که غالبا با جوشش احساسات همگان معنی پیدا کرده و گره میخورد. این مقوله می تواند در ایجاد پیوند حسی و روانی میان شهروندان و شهر بسیار مؤثر باشد اما هنوز به دلیل تصویر ذهنی نادرست و ناشناخته ماندن این هنر نزد مردم و حاکمان شهری، نادیده گرفته شده و هنرمند برای عرضه اثر خود علاوه بر جداره های عمومی به جداره های خصوصی نیز دست درازی کرده و این چنین، معضل یاد شده، حل ناشدنی بماند. معرفی صحیح، بهادادن به هنرِ هنرمند و تخصیص عرصه هایی برای دیده شدن، می تواند ارائه یک هنر را به راه حلی برای افزایش کیفیت فضای شهری و ایجاد حس تعلق به فضا بدل کند. روشی که بحران را به فرصت تبدیل می سازد.