پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

تیغ دو دم مجسمه‌ فیگوراتیو انسانی در میادین شهر تهران

چکیده: مجسمه ‌فیگوراتیو انسانی یک رسانه سیاسی محسوب می ‌شود که همواره در مظان حذف به دنبال تغییر سیاست ‌ها، اعتقادات و باورهای مذهبی قرار دارد.

مجسمه ‌های شهری میادین تهران در طول تاریخ خود گونه ‌های مختلفی را از جمله به لحاظ سبک‌، تکنیک‌ و موضوع تجربه کرده است. یکی از مهمترین آنها را شاید بتوان گونه مجسمه‌ های فیگوراتیو انسانی دانست. اهمیت آن از آنجا ناشی می شود که حیات و رکود مجسمه‌ سازی شهری در میادین تاحد زیادی بدان وابسته بوده است؛ از یک سو، حضورش نشان از رسمیت حیات مجسمه شهری و از سوی دیگر، ممنوعیت حضورش نشان از رکود فضای مجسمه‌ سازی شهری دارد. ضمن آنکه در هر دو مورد وضعیت شرایط سیاسی نقش پایه ‌ای در شکل‌ گیری و حذف آن ایفا می‌ کند.

در دوره قاجار، سفر به اروپا چه توسط محصلین اعزامی همچون میرزاصالح شیرازی و چه شاهان قاجار چون ناصرالدین‌شاه و مظفرالدین‌شاه و مواجهه با مجسمه ‌های فیگوراتیو انسانی در موزه ‌ها و گالری ‌ها و به ویژه در فضای عمومی شهرهای اروپایی، نه تنها میل به ساخت مجسمه از خود را آشکار ساخت که تمنای نصب آن در فضای عمومی میدان را نیز در برداشت. اگرچه این آثار در این دوره توفیق نصب در فضای عمومی را نمی ‌یابد و به جای آنها احجام نظامی مستعمل و تزیینی چون توپ مروارید در فضای میادین مقبولیت حضور دارند، اما پژوهشگران از این تلاش به عنوان اولین زمزمه ‌های حضور مجسمه شهری در تهران یاد می ‌کنند.

در دوره پهلوی سخن از شکل ‌گیری و رواج مجسمه شهری در فضای میادین برابر با ارجاع حداکثری به مجسمه ‌های فیگوراتیو از شخص شاه یا مشاهیر و یادمان ‌هاست. در این دوره ضمن تبعیت از الگوی شهرسازی مدرن – ساخت میدان و نصب مجسمه در آن- که به دنبال تجددخواهی این دوره شکل گرفته، سیاست‌ های فرهنگی این دوره به ویژه با ساخت مجسمه‌ های فیگوراتیو انسانی از شخص شاه با تأکید بر شاه‌ پرستی، و ساخت مجسمه از مشاهیر و یادمان ‌ها با تکیه بر سیاست ملی‌ گرایی نیز تأمین می ‌شود. بنابراین ساخت و نصب مجسمه فیگوراتیو انسانی بر حیات و رونق مجسمه شهری دلالت دارد. همچنین فرضیه معدوم ‌شدن مجسمه ناصرالدین‌شاه با روی کارآمدن رضاشاه و سقوط مجسمه رضاشاه و محمدرضا در جریانات کودتای 28 مرداد 1332 اقداماتی سیاسی محسوب می‌ شوند.

با انقلاب اسلامی سال 1357 مجسمه ‌های شخص شاه و یادمان‌ های فیگوراتیو همچون یادمان‌ های وقایع 28 مرداد 1332 که ارجاع مستقیم به حکومت پیشین داشتند حذف شدند. در وهله اول این اتفاق یک اقدام سیاسی به عنوان تمنای تغییر حکومت به شمار می ‌رفت که در ادامه مشروعیت خود را از حکم شرعی منع ساخت مجسمه ‌های جاندار و ذی‌روح گرفت. در سال‌های بعد از انقلاب یعنی دوران جنگ تا اواخر دهه 60 اگرچه احجام هندسی و گیاهی در قالب موضوعاتی چون لاله، قلم و کبوتر و … به عنوان حجم شهری در فضای میدان نصب می ‌شود اما اکثر پژوهشگران از این دوره به عنوان دوره رکود و توقف مجسمه ‌سازی یاد می‌ کنند. اینجاست که به نظر می ‌رسد ساخت و نصب مجسمه فیگوراتیو در نمایش حیات مجسمه‌ سازی نقشی مهم ایفا می‌ کند.

تیغ دو دم مجسمه‌ فیگوراتیو انسانی در میادین شهر تهران
تصویر 1: در طول تاریخ مجسمه‌سازی میادین شهر تهران به نظرمی‌رسد برپایی مجسمه فیگوراتیو انسانی می‌تواند نشان از حیات مجسمه‌سازی شهری و پایداری سیاست‌های وقت و حذف آن نشان از تغییر سیاست‌ها و رکود مجسمه‌سازی شهری داشته باشد. مأخذ: آرشیو نگارنده.

از دهه 70 به عنوان آغاز مجدد مجسمه‌سازی شهری نام برده می‌ شود. در این دهه به دنبال استفتای هنرمندان از مراجع تقلید جهت رفع ممنوعیت مجسمه ‌سازی، ساخت مجسمه فیگوراتیو انسانی بار دیگر به سبک و سیاق گذشته از سر گرفته می ‌شود. با این تفاوت که به نظر می‌رسد این‌بار تجربه انقلاب، مجسمه ‌سازی فیگوراتیو شهری را معطوف به ساخت مجسمه ‌هایی با الگوی ذهنی چون مجسمه ‌های مشاهیر دوره ‌های تاریخی می ‌سازد. اگرچه در یک مورد یعنی ساخت مجسمه شهید آیت‌الله مدرس با مجسمه فیگوراتیو انسانی براساس یک مدل واقعی مواجه هستیم اما به نظر می ‌رسد فرم نشسته فیگور قصد دارد از سیاست اقتدارگرایی مجسمه ‌های ایستاده حکومت پیشین فاصله بگیرد. بنابراین در این دوره یکبار دیگر، شکل ‌گیری و رواج مجسمه ‌سازی شهری با مجسمه فیگوراتیو انسانی نضج می‌ گیرد. نکته قابل تأمل آن است که در دهه 70 و بعد از تجربه مجسمه ‌سازی فیگوراتیو در دوره پهلوی که در اواخر آن تجربه ‌های مدرنیستی و غیرفیگوراتیو در فضای شهری تجربه می ‌شد و یک دوره توقف ساخت مجسمه فیگوراتیو در دوران انقلاب و جنگ، ساخت این گونه از مجسمه مجدد سرآغازی برای شکل‌ گیری مجسمه شهری در میادین می ‌شود.

از دهه 80 و تا امروز، در فضای مجسمه‌ سازی شهری گونه مجسمه ‌های فیگوراتیو انسانی در قالب سردیس‌ ها و مجسمه ‌های شهدا، مشاهیر و شخصیت ‌های سیاسی، علمی و فرهنگی در کنار سایر گونه ‌ها رواج دارد؛ اما این بار حضور حداکثری در فضاهایی چون بوستان ‌ها و پارک ‌ها و خیابان دارد و نه در فضای میدان. به نظر می ‌رسد رویکرد مخالفت با سیاست‌ های حکومت پیشین و فاصله ‌گیری از آن همچنان در ساخت و نصب مجسمه‌ های فیگوراتیو در میادین وجود دارد؛ به طوری که مجسمه فیگوراتیو که در دوران قبل مطابق با سیاست‌ های فرهنگی ‌اش فرم پذیرفته ‌شده ‌تری بود، آثار میادین را به سمت گونه ‌های غیرفیگوراتیو سوق داده است. البته اگر بر مبنای تاریخ هنر بپذیریم آثار هنری به ویژه مجسمه‌ ها در سیر تطور خود از فیگوراتیو به سمت غیرفیگوراتیو پیش می ‌روند؛ چنانکه در سیر تاریخی کلاسیک به مدرن شاهد هستیم، لذا حضور مجسمه غیرفیگوراتیو در این دوران توجیه ‌پذیر خواهد بود. اما این درحالی است که شاهد نصب مجسمه ‌هایی از این نوع در فضاهای غیر میدان نیز هستیم و این فرضیه را تقویت می ‌کند که میدان و مجسمه فیگوراتیو آن به مثابه رسانه ‌ای سیاسی تلقی می ‌شود و وابستگی به سیاست‌ های حکومت وقت دارد؛ از این‌رو در دوره حاضر و با گذشت چند دهه و رفع ممنوعیت مجسمه ‌سازی فیگوراتیو، تمایلی چندان به نصب مجسمه فیگوراتیو در میدان وجود ندارد زیرا به نظر این اقدام به گونه ‌ای دنباله‌روی از حکومت پیشین خواهد داشت.

به طور کلی اگر دوره قاجار و دوره انقلاب و جنگ را دوره گذار مجسمه ‌سازی شهری در میادین تهران بدانیم، به نظر می ‌رسد شروع مجسمه ‌سازی در دوره بعد با مجسمه‌ سازی فیگوراتیو انسانی بوده است. حتی اگر در دوره ‌های ماقبل گذار سیر تطور از فیگوراتیو به غیر فیگوراتیو طی شده باشد. بنابراین ازیک سو، به نظر می رسد شکل ‌گیری و حیات مجسمه ‌سازی شهری تاحد زیادی به ساخت و نصب مجسمه فیگوراتیو انسانی وابسته بوده است و از سوی دیگر، در طول تاریخ مجسمه‌ سازی شهری در میادین تهران، مجسمه ‌فیگوراتیو انسانی به ویژه واقع ‌گرا در پس لایه اول خود به عنوان اثر هنری، یک رسانه سیاسی محسوب می ‌شود که همواره در مظان حذف به دنبال تغییر سیاست ‌ها، اعتقادات و باورهای مذهبی، گرایشات اجتماعی و فرهنگی قرار دارد.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Picture of پدیده عادلوند

پدیده عادلوند

دکتری پژوهش هنر و عضو هیئت علمی پژوهشکده نظر
میزان مطالعه مطلب