امروزه با گذشت نزدیک به یک صد سال از پیدایش نفت در ایران، ما در بسیاری از شهرهای نفتی کشور که نقش بسیار ارزنده ای را در شکل گیری و توسعه صنعت نفت بر عهده داشته اند (تصویر1)، با مجموعه هایی وابسته با صنایع نفت مواجه ایم که در مواردی به دلیل تحولات رخ داده در چند دهه گذشته، نقش پیشین خود را از دست داده و نواحی بلا استفاده ای در ساختار شهری بدل شده اند. در طی سالیان گذشته، وزارت نفت با هدف حفظ این مجموعه ها به عنوان بخشی از میراث صنعت نفت کشور، به ثبت ملی آنها در فهرست آثار ملی کشور اقدام نموده است. علی رغم ارزشمند بودن این اقدام و توجه به میراث نفتی کشور از سوی وزارت نفت، نقش در نظر گرفته شده برای میراث نفت کشور در پس اقدام وزارت نفت به وضوح مشخص نمی باشد، اینکه وزارت نفت نفت تنها در نظر دارد از تخریب آنها جلوگیری نماید و یا اینکه در نگاهی گسترده تر، قصد دارد نقش و جایگاه جدیدی را برای ادامه حیات مجموعه های مذکور در قالبی جدید فراهم آورد؟
در نگاه اول آنچه که مشهود است، وزارت نفت تلاش دارد با رویکردی موزه ای به این مجموعه ها، آنها را برای نمایش تاریخ صنعت نفت، تجهیزات و زیرساخت های نفتی و توسعه گردشگری صنعتی به کار گیرد. این نگاه به میراث نفتی در کنار تمام مزیت های آن منجر به نادیده گرفته شدن فرصت به کار گیری آنها در ارتقا منظر شهری شهر نفتی می شود (تصویر2). امروزه شهرهایی نظیر آبادان و مسجد سلیمان با معضلات گسترده ای ناشی از عدم وجود فضاهای شهری کارآمد و توسعه دهنده زیست شهری و حس تعلق اجتماعی مواجه اند. این در حالی است که میراث نفتی نفت شهرها می تواند در صورت برنامه ریزی دقیق و با رویکردی منظرین به عنوان بستری برای ایجاد فضاهای شهری پویا نگریسته شوند. از آنجایی که میراث نفتی در این شهرها، عمدتا هسته اولیه شکل گیری شهر بوده اند معمولا در بخش های مرکزی شهر واقع شده اند به همین دلیل قادرند به آسانی در دسترس تمام شهروندان قرار گیرند. از طرف دیگر این مجموعه ها به واسطه نقشی که در شکل گیری و توسعه شهر ایفا نموده اند و همچنین نمود کالبدی بسیار قوی خود، از عناصر اصلی هویت دهنده به منظر شهر محسوب میشوند. از این رو در صورت ساماندهی و در نظر گرفتن نقشی جدید، قادرند که هویت شهرهای نفتی را استمرار بخشند. همچنین با توجه ظرفیت های مرتبط نظیر محوطه ها، ساختمان ها و انبارها این مجموعه ها قادرند با انجام تغییراتی اندک به فضاهای جمعی نظیر زمین بازی کودکان فضای سبز، فضاهای تفریحی و گردهمایی، کافه، گالری و … تبدیل شوند و در نتیجه آن، زندگی شهری به درون مجموعه های میراثی نفت امتداد یابد و آنها با ایفای نقشی جدید، به حیات شهری خود در ساختار شهری ادامه دهند.
بر همین اساس، به نظر می رسد وزارت نفت به عنوان بانی اصلی میراث نفت کشور، در ارتباط با مجموعه های خود در شهرهای نفتی به دور از راهکارهای انتزاعی نظیر ایجاد موزه های نفت که شاید آن چنان در منظر شهری شهرهای نفتی مورد نظر اثرگذار نباشند با رویکردی انضمامی و با در نظر گرفتن ابعاد گسترده تری از زندگی شهری، از این مجموعه ها به عنوان فرصتی برای ارتقا زیست شهری در شهرهای نفتی بهره جویند، و از این طریق ضمن حفظ و نمایش میراث نفت به ارتقا منظر شهری، شهرهای در برگیرنده این مجموعه ها کمک شایانی نماید.