بهبود فضاهای عمومی یک استراتژی با اهمیت بسیار برای آینده موفق شهرها و جوامع آنها است. این در حالی است که پتانسیل اماکن عمومی در شکل دهی به تعاملات شهروندان غالبا به عنوان محرک رشد و توسعه شهرها دست کم گرفته می شود. طرح جامع شهر تهران با چشم انداز توسعه بلندمدت در سال 1386 به تصویب شورای عالی شهرسازی و معماری ایران رسید. ماموریت اصلی این طرح، تهیه اسنادی برای هدایت و کنترل توسعه شهر با تاکید بر شاخصه های کالبدی است. در چشم انداز طرح تبدیل تهران به «شهری سرسبز و زیبا، شاداب و سرزنده با فضاهای عمومی متنوع و گسترده» و «شهری روان با رفاه عمومی و زیرساخت های مناسب، همراه با تعدیل نابرابرها و تأمین عادلانه کلیه حقوق شهروندی» قرار دارد. «گسترش فضاهای عمومی و کاربری های خدماتی» برای جمعیت در حال رشد و ارتقاء نقش فراملی، ملی و منطقه ای شهر تهران با استفاده از ظرفیت ها و سرمایه های فیزیکی، اجتماعی و… به عنوان بخشی از اهداف اصلی طرح و «توسعه فضاهای سبز، عمومی، تفرجگاهی و گردشگری» زیل راهبردهای اصلی، نشان از توجه به ابعاد اجتماعی حیات شهری و همچنین لزوم وجود، بهبود و گسترش فضاهای عمومی دارد. فارغ از بحث های مختلف پیرامون شرایط تحقق پذیری طرح در ابعاد مدیریتی، این طرح در شیوه عملیاتی سازی اهداف اجتماعی از طریق راهبردهای ارائه شده نیز دچار نقاط ضعف اساسی است که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم.
تقسیم اراضی به 4 دسته سکونت، فعالیت، مختلط و حفاظت، دسته بندی کلانی است. این در حالی است که فضاهای عمومی زمینه ساز کیفیات اجتماعی به لحاظ کالبدی و ماهوی کیفیت چندگانه ای دارند و وجود عملکردهای متنوع، همجواری با محلات مسکونی، ارتباط قوی با طبیعت در شکل گیری و جانمایی آنها موثر است. می توان گفت فضا به عنوان ظرف شکل گیری روابط اجتماعی ماهیتی لغزنده دارد و قرار دادن آن در هر یک از دسته های فوق، بخشی از ویژگی های آن را فروکاست می دهد و به طور کلی فضاهای عمومی و اجتماعی در دسته بندی مذکور جایگاه مشخصی ندارد و به شکلی روشن در طرح جامع تهران حتی در مرتبه جانمایی حوزه کالبدی پرداخته نشده است.
مساله دیگر نگاه کالبدی به پرداختن به فضای و جنبه عمومی و اجتماعی آن است. به گونه ای که در بند یازدهم راهبردهای توسعه شهر با عنوان «بهبود و ارتقاء وضعیت و ساماندهی کالبدی شهر تهران»، بر ارجحیت منافع عمومی بر منافع خصوصی و تامین عدالت اجتماعی-فضایی و اولویت بخشی به فضاهای عمومی در ساماندهی فضایی شهر تهران و همچنین لزوم استفاده از اراضی خالی برای ایجاد فضاهای گذران اوقات فراغت تاکید شده است. علی رغم تعریف صحیح هدف تامین نیازهای اجتماعی و فضاهای عمومی، راه رسیدن به مساله در گام نخست با تاکید بر ساماندهی «کالبدی»، نادیده انگاشتن ابعاد اجتماعی، ذهنی و معنایی فضای شهری را به همراه داشته که نتیجه نگاه کلان حاکم بر چنین طرح هایی است.
رویکرد کالبدی به ساماندهی فضا –با تاکید بر وجه عمومی و اجتماعی آن- به اشکال دیگری نیز در بند 14راهبردهای ذکر شده دیده می شود. از جمله «ارتقاء کیفیت محیط شهری با توسعه عرصه های عمومی با استفاده از تقویت نشانه ها و هویتی و شاخص و ساماندهی مبلمان و تجهیزات شهری» و همچنین «ساماندهی فضا از جهت کیفیت های محیطی و انتظام بصری، هویت بخشی و پاسخگویی به نیازهای شهروندان». چنین نگاهی نتیجه فهم کالبدی از فضا و نادیده انگاشتن ادراک مخاطبان از فضا و معنای شهر برای ایشان است. این در حالی است که «شهروند» نه تنها به معنای سکونت در یک شهر به مدت مشخص که به معنای مجموعه ای از آگاهی های حقوقی فردی و اجتماعی است. طرح جامع شهر تهران به دلیل ماهیت کلان خویش، ناتوان از شناخت شهروندان و نیازهای ایشان، تنها ساکنان را در مفهوم عام، کلی و مبهم مورد توجه قرار می دهد.
در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت نگاه طرح جامع شهر تهران به ابعاد اجتماعی حیات شهری و مساله فضای عمومی نگاهی عمدتا یک سویه و کالبدمحور، همراه با نادیده گرفتن حقوق شهروندی و مفهوم جامعه به عنوان تعریفی سیال و پویا است. اگرچه شکل گیری فضای جمعی به معنای فضای شکل گیری اعمال، تفکرات و معناهای جمعی و مشترک، نیازمند زمینه های مشترک است اما فضای جمعی همچنین جایی است که «پیچیدگی و تنوع شهری به نوعی اهلی شده و بزرگ داشته می شود» (Amin, 2008, 8–9). از این رو تقویت ابعاد اجتماعی فضا برخلاف تعین و برنامه ریزی بیش از حد، نیازمند «استفاده از بی نظمی»، «همگرایی تنوع»، «تعارضات سازنده»، «ارتباطات فراگیر» شهروندان و محیط است که نقطه مقابل رویکرد طرح جامع تهران در حوزه بندی عملکردی، پردازش کالبدی و در نظرگیری جامعه بهعنوان مجموعه ای یکسان از افراد است که صرفا ساکن شهر و کاربر فضا می باشند. بنابراین مفهوم فضای جمعی به عنوان فضا و زمینه مشترک کنار آمدن تفاوت ها، دارای یک ساحت کالبدی به معنای حوزه کالبدی و عملکردی مشترک و یک ساحت پویا و متغیر است که ناشی از مفهوم سیال و پویای جامعه می باشد. راهبردهای ارائه شده در طرح های بالادستی طرح جامع آنجا به خطا کشیده می شود که از این مفهوم، تنها کالبد مشترک را مورد توجه قرار می دهد و طبعا راه حل های کالبدی چون حوزه بندی عملکردی و ساماندهی کالبدی را برای توسعه اجتماعی از طریق فضای عمومی مورد توجه قرار می دهد.
منابع:
- Amin, A. (2008). Collective culture and urban public space. City, 12(1), 5-24.