تب و تاب آرام سازی این روزهای برخی معابر شهری و تبدیل هر سواره ای به پیاده ضروری و عالمانه است؟ پیاده روی، قدیمی ترین شکل جابهجایی انسان است. شهرها از دیرباز بر اساس حرکت پیاده بنا شده اند. اما با رشد شهرنشینی، گسترش شهرها و پیدایش خودرو، جابهجایی پیادگان کاهش یافته است. هرچند با مشاهده دست و پا شکستۀ برخی تجربیات سایر کشورها و با مطرح شدن ضرورت توجه به حقوق پیاده، امروز شاهد تغییر شمایل برخی معابر در گوشه و کنار شهرها هستیم.
اقداماتی بعضا عجولانه و احساسی که نه تنها، حقی از شهروندان اعاده نکرده بلکه، حقوق بیشتری از آنها ضایع ساخته است. تغییر مصالح کف برخی معابر و آرامسازی آن، کم کردن عرض معابر به بهانه تعریف گذر پیاده یا دوچرخه و سایر اقداماتی از این دست، بدون تأمل به توزیع بار ترافیک، تعریف مسیر جایگزین و غیره به تنهایی نه تنها شهرها را پیادهم دار نخواهد کرد که بر مشکلات آن خواهد افزود.
نباید فراموش کرد که در وهله نخست، خواسته شهروندان تعیین کننده خواهد بود. مدیریت شهری نباید شهروندان را وادار به پیاده روی کرده و مدعی توجه به فرهنگ پیاده شود. تجربیات غلط پیاده راه سازی معابر متعدد شهری طی سال های اخیر تصدیقی بر این ادعاست. از گذر هفده شهریور تهران که نتیجه ای جز متضرر شدن تعدادی خانوار و نابودی مشاغل ایشان نداشت، تا اقدام اخیر شهرداری شیراز برای سنگفرش کردن خیابان مقابل باغ ارم که اعتراضات فراوانی به همراه داشت.
در این اقدام اکثر اعتراضات از سوی ساکنین منطقه بود. این طرح با افزایش حجم ترافیک و کاهش سرعت تردد روزمره ساکنین موجب ناراحتی و اعتراض ایشان شده بود. تا جایی که درست چند روز پس از بهره برداری از پروژه و بعد از تبلیغات فراوان از سوی نهادهای اجرایی و صرف هزینه ای هنگفت، مدیریت شهری وعده جمع آوری سنگفرش خیابان و بازگشت شرایط را می دهد. یا در نمونه های دیگر در همین شهر شیراز، تعریف گذرهای بی هدف پیاده تحت نام سلامت، که خود به دور از هرگونه استقبالی از سوی شهروندان و بلااستفاده ماندن می تواند سلامت و امنیت آنها را نیز به خطر اندازد.
همچنین معابر پیاده دیگری که تنها به پشتوانه خط و نقش های زیبای روی کاغذ، کاملا بی هویت، دم از تعریف پیاده راهی میزنند که مورد توجه هیچ پیاده ای قرار نخواهند گرفت. به نظر می رسد که بیشترین آسیب موجود در شهرهای امروز ما افراط و تفریط های دوره های مختلف مدیریت شهری ست. زمانی پشت سواره را می گیرد و پل می سازد و بزرگراه؛ زمان دیگری متروکه های بی هویت با توجیهی به نام پیاده راه! بی شک این اقدامات، نه تنها شهرها را پیاده مدار نخواهند کرد، بلکه نسخه صحیحی برای شهر هم تجویز نمی کنند.